یک واقعیت از تاریک-روشنای اقتصاد
این فقط یک یادداشت تحلیلی نیست؛ بلکه بیان یک واقعیت از تاریک-روشنای اقتصاد ایران به خصوص بازار سرمایه است.
این یک تحلیل نیست؛ بلکه یک واقعیت برای تحلیلگران و کارشناسان این روزهای اقتصاد ایران و بازار سرمایه است. فضای اقتصاد سیاسی، بینالمللی امروزه تحلیلگران و کارشناسان اقتصادی را ایجاب میکند تا با رویکرد و شاخصهای نسبتا دقیقتر و جدیدتری تحلیلهایشان را پیش ببرند چون در غیر این صورت هجمههای رسانهای که تحلیلها را پوشش میدهند که شاخص انتظارات تطبیقی و عقلایی را موجب شده که رفتار جامعه و بازیگران بزرگ و کوچک اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد.
این مبحث با توجه به شرایط سیاسی و اقتصادی ایران، در اقتصاد داخلی ما بیشتر نمود پیدا کرده است که رفع این نوع چالش، نیازمند تحلیلگران و کارشناسانی است که علاوه بر آشنایی به علم، اصول و مکانیک اقتصاد و بازار سرمایه و فضای تکنیکال اقتصادی، به فرآیندهای اجرایی کشور هم آشنایی داشته باشند.
از جمله؛ حوزههای نهادی، قانونگذاری، سیاستگذاری، چیدمان اتفاقات بینالمللی، پارادایمهای فکری متولیان سیاسی و اقتصادی، فعالان اقتصادی و کارآفرینی و اشخاص تاثیرگذار در آحاد جامعه؛ که از مهمترین شاخصهای تحلیل در فضای دیپلماسی سیاسی و اقتصادی جهانی و داخلی است و بررسی و اشراف به این شاخصها، فراتر از تحلیلهای بنیادی محسوب میشوند. در این یادداشت به چند واقعیت سیاسی و اقتصادی به منظور تحلیل اقتصادی به خصوص بازار سرمایه اشاره میکنیم که حاصل بررسیها و نتایج مطالعه نویسنده یادداشت میباشد. چندین متغیر را میتوانیم به عنوان متغیرهای اولویتدار امروزه داخلی به منظور ابزار تحلیل اشاره کنیم؛ لایحه بودجه، سیاستهای نفتی، سیاستگذاری و سیاستهای ارزی، ترتیبهای اتخاذ شده جمهوری اسلامی ایران در منطقه و فرامنطقه و ترتیبات سیاسی-رسانهای صنعت خودرو.
در این یادداشت به تبیین و تحلیل لایحه بودجه و صنعت نفت میپردازیم و متغیرهای دیگر را در یادداشتهای بعدی پیش میبریم و در ادامه به خلاصهای از تاثیرگذاری و تاثیرپذیری متغیرهای ذکر شده به منظور تحلیل اشاره میکنیم. جدیدترین آمار تولید نفت ایران به نقل از منابع ثانویه در گزارش ماهانه سازمان کشورهای صادرکننده نفت خام نشان میدهد، تولید نفت ایران در ماه ژوئن ۲۰۲۳ برابر با خرداد ۱۴۰۲ به ۲ میلیون و ۷۵۴ هزار بشکه در روز رسیده که نسبت به ماه پیش از آن ۵۶ هزار بشکه در روز افزایش یافته است. مجلس شورای اسلامی با تصویب بند «ی» تبصره «یک» لایحه بودجه در سالهای 1401 و 1402، دولت رییسی را مکلف کرد تا از طریق شرکت ملی نفت نسبت به «تحویل نفتخام و میعانات گازی» به «اشخاص» معرفیشده توسط دستگاههای اجرایی بر اساس قیمت روز صادراتی این شرکت اقدام کند. این تصمیم دولت ایران سه ماه پیش نیز اعلام شده بود که معاون اول رییسجمهور آییننامه اجرایی تبصره 19 ماده واحده قانون بودجه مربوط به فروش نفت توسط اشخاص مورد تأیید دستگاههای اجرایی را ابلاغ کرد. با وجود چالشهایی که برای این سیاست و قانون وارد است رویکرد مناسبی برای دور زدن تحریمها با توجه به کالای ممنوعه از دیدگاه اروپا و امریکا میباشد که آمارها حاکی است؛ ایران در ماه مه (اردیبهشت ماه ۱۴۰۲) ۲ میلیون و ۶۹۸ هزار بشکه نفت در روز تولید کرده بود. بر اساس گزارشهای اوپک، ایران در ماه آوریل (فروردین ماه ۱۴۰۲) ۲ میلیون و ۶۲۵ هزار بشکه، در ماه مارس (اسفند ماه ۱۴۰۱) ۲ میلیون و ۵۷۷ هزار بشکه، در ماه فوریه (بهمن ۱۴۰۱) ۲ میلیون و ۵۷۴ هزار بشکه، در ماه ژانویه (دی ۱۴۰۱) ۲ میلیون و ۵۵۴ هزار بشکه نفت در روز تولید کرده است. میزان تولید ایران در دسامبر (آذر ماه) ۲ میلیون و ۵۷۹ هزار بشکه نفت در روز، در ماه نوامبر (آبان ماه) ۲ میلیون و ۵۷۹ هزار بشکه نفت در روز، در ماه اکتبر (مهر ماه) ۲ میلیون و ۵۶۱ هزار بشکه نفت در روز بوده است. ایران در ماه آوریل یا فروردین ماه ۱۴۰۰ جایگاه چهارمین تولیدکننده نفت اوپک را از کویت پس گرفته و از آن زمان تا مهر ماه ۱۴۰۰ (اکتبر ۲۰۲۱) این جایگاه را حفظ کرده بود، اما در ماه نوامبر ۲۰۲۱ یعنی آبان ماه ۱۴۰۰، بار دیگر تولید نفت کویت از ایران پیشی گرفت و در جایگاه چهارم نشست و ایران به رتبه ۵ بازگشت. اکنون پس از یک سال و ۷ ماه، ایران دوباره به جایگاه چهارمی تولید نفت در اوپک بازگشته و کویت در جایگاه پنجم قرار گرفته است. در حال حاضر، کشورهای عربستان با تولید ۹ میلیون و ۹۹۸ هزار بشکه در روز، عراق با تولید ۴ میلیون و ۱۸۱ هزار بشکه در روز و امارات با ۲ میلیون و ۸۹۴ هزار بشکه در روز، سه کشور بزرگ تولیدکننده نفت اوپک به شمار میروند. کویت با تولید ۲ میلیون و ۵۵۱ هزار بشکه در روز پنجمین تولیدکننده اوپک است. ایران، پیش از تحریمهای امریکا از سال ۲۰۱۸، سومین تولیدکننده بزرگ نفت اوپک پس از عربستان و عراق بود.
با توجه به مباحث اشاره شده در بخش صنعت نفت و ارتباط این موضوع با لایحه بودجه میتوان این موضوع را به عنوان یک ابزار تحلیلی سهمها و نمادهای بازار سرمایه در بخش پتروپالایشیها و نمادهای ارزی قلمداد کرد و همین طور با همین متغیر میتوان به حوزه بخش سرمایهگذاریهای داخلی و خارجی هم نگاه متفاوتی داشت و پروژههای سرمایهگذاری را با رویکرد نوینتری ارایه کرد.
همان طور که میدانیم روسیه بعد از تحریمها در بخش فروش فرآوردههای نفتی، میعانات و مشتقات نفتی با چالش مواجه شد و تلاش کرد از تجربه جمهوری اسلامی ایران و نقشه راه آن برای دور زدن تحریمها و برونرفت از این بحران، الگوبرداری کند که براساس دادهها و اطلاعات بینالمللی این الگوبرداری مثبت ارزیابی میشود و پیشبینی کارشناسی میتواند به این شکل باشد که در این مسیر از ظرفیتهای کارگزاران اقتصادی و سیاسی ایران هم بیبهره نمانده است. به عنوان مثال، افزایش میزان صادرات نفت خام روسیه برای چین را میتوان اشاره کرد که خود میتواند نشاندهنده مثلث اتحاد تجاری بین سه کشور باشد. افزایش ظرفیت تولید روزانه نفت خام سبک و سنگین ایران و همچنین افزایش فروش روزانه این محصول نشانگر چند موضوع مهم از جمله؛ بهبود تراز تجاری با احتساب نفت، افزایش درآمدهای ارزی و ارتقای ذخایر صندوق توسعه ارزی، عدم وابستگی بیشتر برخی نهادهای حاکمیتی و دولتی به ردیفهای بودجهای حاصل از مالیات و لاجرم کاهش کسری بودجه و... است. همچنین میتوان به اتحاد تجاری دیگری در خصوص میعانات گازی بین ایران، قطر، عمان، پاکستان، هندوستان، آفریقا، سنگاپور، سریلانکا، بنگلادش و... اشاره کرد که ایران بعد از عربستان در این حوزه به عنوان هاب منطقه میتواند به نقشآفرینی خود از طریق متحدهای تجاری خود ادامه بدهد. در خصوص بقیه مشتقات و فرآوردهها به عنوان مثال، میتوان عراق، فیلیپین و ترکیه را به عنوان متحدان و همکاران تجاری در فضای تجارت بینالمللی ایران تلقی کرد.
مطالب اشاره شده ابزارهای مناسبی برای تحلیلهای کارشناسی در بازار سرمایه محسوب میشوند. با توجه به اینکه در دو ماه اخیر قیمت میعانات گازی که بر اساس CP آرامکو عربستان سنجیده میشود با نوسان مواجه بوده است و بیشتر این نرخ افزایشی بوده است و این برای برخی فرآوردهها و میعانات تولیدی ایران در خصوص صادرات به دلیل کاهش تخفیفات و افزایش درآمد حاصل از صادرات، مثبت تلقی میشود و با توجه به اینکه در زنجیره ارزش تولید فرآوردهها از جمله اوره خود میعانات گازی نقش دارند موجب ارتقای درآمدهای حاصل از صادرات این نوع فرآوردهها هم میشود.
تاثیرگذاری فرآیندهای تحلیل شده را میتوان در نمادهای پتروپالایشی و وابسته به ارز و تعیینکننده شاخص بورس مورد بررسی و تحلیل قرار داد.
افزایش قیمت جهانی نفت خام، میعانات گازی و دیگر فرآوردهها براساس برنت عمان،CP آرامکو عربستان و پلتهای خلیجفارس و بنادر امارات متحده عربی در د هفته اخیر، سهمهای بزرگ پتروپالایشی گزینه مناسبی برای سرمایه گذای بودند که البته برای هفته جاری دیگر دیر شده است چون براساس مجله پلت و تغییرات قیمتها و عکس العمل فعالان حوزه فرآوردههای نفتی قاعدتا بازار بینالمللی این محصولات به سمت تعدیل خواهند رفت.
با توجه به همین فرآیند از سهمهای دلاری در دیگر صنایع به جز حوزه پتروپالایشی به عنوان مثال صنایع فلزات بنیادین و اساسی و محصولات استراتژیک از جمله صنایعی که در بخش زنجیره ارزش و تامین هستند، گزینه نسبتا مناسبی برای خرید نبودند که علت اصلی آن را میتوان به افزایش درآمدهای ارزی کشور، هجمههای رسانهای مثبت از مذاکرات و برجام و پایه قرار گرفتن برخی معاملات سنگین تجاری بر اساس کریپتو و ارز دیجیتال و جایگاه چهارم ایران در نفت و نزدیکی آن به امارات متحده عربی اشاره کرد. در ادامه شایان ذکر است بقیه نمادهای بازار از جمله نمادهای ساختمانی و مسکونی به دلیل عدم پیشنهاد صنایع بالادستی این صنعت و زنجیره ارزش و تامین گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نبود. این چرخه و فرآیند را ادامه بدهیم به چرایی و علت منفی بودن بازار پی میبریم. البته این فرآیند همه علت نیست بلکه متغیرهای دیگری هم تاثیرگذار هستند که در یادداشتهای بعدی تبیین و تحلیل خواهیم کرد.
یکی از راهکارها و پیشنهادها به تحلیلگران، کارشناسان و فعالان بازار سرمایه این است که قبل از تحلیل بازار، مطالعه و بررسی عمیقی در قیمتهای جهانی فرآوردهها، میعانات و مشتقات نفتی داشته باشیم (طلای سیاه) و همین طور مبادلات و معاملات بازار ارز دیجیتال را هم در کنار این بررسی خود به عنوان چاشنی در نظر داشته باشیم؛ به این علت که عمده درآمدهای ارزی حاصل از صادرات پتروپالایشیهاست و در واقع میتوان گفت؛ در صنایع مربوط و وابسته به پتروپالایشیها به طور مستقیم و غیرمستقیم تاثیرگذار و تاثیرپذیر است.
یک پیشنهاد دیگر هم میتوان در کنار این پیشنهاد ارایه داد که شاید از نظر خواننده کم اهمیت باشد ولی از نظر کارشناسی بهشدت حائز اهمیت است این است که؛ در تحلیل بازار رسانهها و فضای مجازی بیتاثیر نیست ولی بیشتر تاثیر منفی در بازار داشته تا مثبت. چرایی این موضوع این است که بخشی از فعالان فضای مجازی و رسانهها در حوزه بازار سرمایه از هجمههای رسانههایی (که بخشی از این هجمهها را خودشان ایجاد میکنند) نوسانگیری میکنند که دوباره بخشی از این تحلیلها از پایه و اصول علمی برخوردار نیستند (حتی افرادی که دورهها و پکیجهای آموزشی ارایه میدهند) .
دکترین واقعی بازار سرمایه با زبان اقتصاد جهانی، اقتصادسیاسی و شاخصهای داخلی موضوعات را برای میان مدت تحلیل میکنند. پس میتوان نتیجه گرفت شاخص کل و نمای بازار علاوه بر اینکه؛ نشانگر نبض اقتصاد داخلی است بلکه نشاندهنده عدم آگاهی و بدون پشتوانه برخی فعالان بازار سرمایه، سودجویان تحریم و بروکراسی و سیاستگذاری و خودتحریمی، نبض نامناسبی را در قلب اقتصادی کشور ایجاد میکنند و حتی سیاستهای مناسب و کارآمد متولیان و فعالان اقتصادی با پشتوانه صحیح را ناکارا ارایه میکنند.