رمزگشایی از یک تبادل ۶ میلیارد دلاری
روز گذشته خبر آزادیسازی 6میلیارد دلار داراییهای مسدودی ایران مخابره شد و بازتابهای زیادی در ایران و فضای بینالمللی ایجاد کرد. تصمیمی که در اثر مذاکرات میان دو کشور ایران و امریکا به وقوع پیوست و در اثر آن تعدادی از زندانیان دو کشور نیز مبادله شدند.
بلافاصله پس از انتشار این خبر افکار عمومی ایران به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش بود که آیا این رخداد به حل مشکلات میان ایران و غرب و احیای برجام کمک میکند یا نه؟ اهمیت پاسخ این پرسش زمانی برجستهتر شد که روند تبادل زندانیان از بطن مذاکرات مستقیم ایران و امریکا بیرون آمده بود.
معتقدم هر نوع توافقی که میان ایران و امریکا انجام شود یک گام رو به جلوست و باید از آن استقبال کرد، اما باید توجه داشت که این تبادل زندانیان و آزادسازی داراییهای مسدودی ایران، ارتباط مستقیمی با مذاکرات برجامی ندارد. اما از آنجا که میان دو کشور ایران و امریکا توافقی صورت گرفته و این توافق هم مثبت است، باید از آن استقبال کرد.موضوع اصلی آن است که مسدود کردن داراییهای ایران در کره جنوبی یا هر کشور دیگری از منظر اقتصادی به ضرر ایران است و باید جلوی هر نوع ضرر را گرفت.
ضمن اینکه آزادسازی زندانیان هم در کل اقدام مثبتی است چرا که عدهای را از زندان میرهاند. اما اینکه برخی در ایران اعلام میکنند این مذاکرات و این اقدام زمینهساز یک تحول بزرگ در روابط دو کشور است، به نظرم بعید است. باید دید آیا دو کشور برنامهای دارند تا در جریان سفر رییسی به نیویورک، یکی از سدهای موجود را از میان ببرند یا نه؟ پس از این مرحله است که میتوان در خصوص دورنمای ارتباطی میان دو کشور بحث کرد.
اگر ارادهای برای تداوم مذاکرات وجود داشته باشد میتوان به افق پیش رو امیدوار بود در غیر این صورت صرف تبادل کردن زندانیان معنای خاصی ندارد. در مورد ادامه مذاکرات در نیویورک به نظر میرسد، آقای رییسی ارادهای برای مذاکره با طرف امریکایی ندارد؛ از سوی دیگر مذاکره با طرفهای اروپایی هم عملا فایدهای برای ایران ندارد.
ایران از قبل تجربههایی از مذاکره با اروپاییان بدون مذاکره با امریکا دارد. ایران بر سر تاسیس اینتکس قبلا مذاکراتی با اتحادیه اروپا و کشورهای مهم اروپایی داشته است، اما عملا بدون تایید امریکا هیچ دستاوردی نمیتوان از یک چنین مذاکراتی برداشت کرد. اروپا به خاطر اینتکس یک سال ایران را معطل کرد و نهایتا هم نتیجهای کسب نشد.
اروپا نهایتا میتواند در حد یک تسهیلگر را ایفا کند نه بیشتر از آن. بارها ثابت شده که برای حل عمقی مشکلات باید با امریکا به عنوان طرف اصلی مذاکره کرد. مشکل اصلی ایران با طرف امریکایی است و دولت ایران اگر قصد دارد به نتیجه برسد باید مذاکرات مستقیمی با همتای امریکایی داشته باشد.
البته اگر بتوان یخ موجود در روابط دو کشور را آب کرد، عالی است اما معتقدم روزنهای در این زمینه مشاهده نمیشود. حتی طرح جدیدی هم وجود ندارد که مبتنی بر آن دو طرف مذاکرهای را در دستور کار قرار دهند. در این میان موضوع ممانعت ایران از حضور بازرسان آژانس هم شکل گرفته که به نظرم موضوع مهمی است. آن اقدام پاسخ ایران به بیانیه تندی است که اتحادیه اروپا صادر کرده است.
ایران اقدامات مثبتی انجام داد و روند غنیسازی 60درصدی را کند کرد، ضمن اینکه 6کیلو و 400گرم از اورانیوم غنی شده را نیز رقیق کرد، اما بیانیه اتحادیه اروپا متناسب با اقدامات ایران نبود. در واکنش به این اقدام، ایران در مسیر حضور بازرسان آژانس مانعتراشی کرد تا پاسخی به این اقدام اتحادیه اروپا داده باشد. هر نوع اقدام رادیکال به نظرم گرهها را کورتر میکند. ایران باید تلاش کند مشکلات موجود با آژانس را کاهش دهد تا بهانهای در اختیار طرف مقابل نباشد.