نگاهی به آنچه در سالهای گذشته در اقتصاد بینالملل رخ داده نشان میدهد که دیگر از دوره اقتصادهای فردی و داخلی عبور کردهایم و امروز کشورهای بزرگ دنیا با همکاریهای مختلفی که در سطوح مختلف دارند، نیازهای خود را تامین کرده و برای آینده برنامهریزی میکنند. مشابه همین موضوع باید در ایران نیز دنبال شود.
ایران از نظر جغرافیایی در نقطهای قرار گرفته که امکان اتصال بسیاری از کشورها به یکدیگر را چه از شرق به غرب و چه از شمال به جنوب دارد و بهبود زیرساختها و ایجاد ظرفیتها چه برای صادرات و چه برای ترانزیت یکی از اولویتهای مهمی است که باید در دستور کار قرار بگیرد.
متاسفانه با وجود آنکه بسیاری از کشورهای جهان حرکت خود در این مسیر را از مدتها قبل آغاز کردهاند، در ایران دولتها درگیر هزینههای روزمره هستند و آنقدر بار مالی سنگینی در بودجه برای حمایت وجود دارد که عملا در بسیاری از سالها بودجهای برای استفاده در زیرساختها باقی نمیماند.
بخش مهمی از این مشکل به بزرگ بودن دولت بازمیگردد. در اقتصاد ایران هنوز بخشهای مهمی در اختیار دولت است و از این رو نه بخش خصوصی توانسته بهطور کامل رشد کند و نه دولت توان دارد که تمام اهداف را به شکل همزمان دنبال کند.
دولتی که هزینههای بالایی دارد و حجم بالایی از اقتصاد را به خود اختصاص داده و بودجه فراوانی را صرف مواردی میکند که اولویتدار نیستند، قطعا شانسی برای رقابت در عرصه جهانی ندارد. ما از سویی باید در حوزه حمل و نقل طوری عمل کنیم که هزینه رفت و آمد از ایران به پایینترین سطح خود برسد.
در واقع وابستگی طولانیمدت به پول نفت سبب شده که ما بسیاری از دیگر ابزارهای توسعه را نادیده بگیریم، در شرایطی که موقعیت جغرافیایی ما این اجازه را میدهد که با فعال شدن در این حوزه بیشترین بهره را در چنین حوزههایی ببریم که بسیاری از کشورها از آن محروم هستند.
به این ترتیب چه پیگیری اهداف کوتاهمدت و چه پیگیری برنامههای کلان نیاز به یک تغییر رویکرد بزرگ دارد و باید دید که در نهایت کدام سیاست کلان برای تغییر در این حوزه به کار میآید. اگر ما این راهبرد را تغییر دهیم میتوان انتظار داشت که فضا برای استفاده از ظرفیتهای بالقوه اقتصاد ایران به خوبی فراهم شود.