شاخص فلاكت در برخي استانها وخيم است
زيابيهاي تحليلي نرخ شاخص فلاكت در پاييز 1402 نشان ميدهد، اين شاخص در بسياري از استانهاي كشورمان افزايش يافته است. بر اساس اين دادهها، استان چهار محال و بختياري بيشترين نرخ فلاكت را در ميان استانهاي كشور و تهران نيز كمترين نرخ شاخص فلاكت را در ميان استانها داشتهاند. ضمن اينكه 14 استان كشورمان با افزايش شاخص فلاكت كه نشاندهنده وجود بحران اقتصادي و معيشتي ميان خانوادههاست، روبهرو شدهاند.
ارزيابيهاي تحليلي نرخ شاخص فلاكت در پاييز 1402 نشان ميدهد، اين شاخص در بسياري از استانهاي كشورمان افزايش يافته است. بر اساس اين دادهها، استان چهار محال و بختياري بيشترين نرخ فلاكت را در ميان استانهاي كشور و تهران نيز كمترين نرخ شاخص فلاكت را در ميان استانها داشتهاند. ضمن اينكه 14 استان كشورمان با افزايش شاخص فلاكت كه نشاندهنده وجود بحران اقتصادي و معيشتي ميان خانوادههاست، روبهرو شدهاند. قبل از هرچيز لازم است تعريفي از شاخص فلاكت ارائه شود. تعريف شاخص فلاكت به اين صورت است كه مجموع نرخ تورم به علاوه بيكاري شمايل شاخص فلاكت را نمايان ميكند. سوال ديگر آن است كه حداقل عدد شاخص فلاكت چقدر است؟ نرخ بيكاري طبيعي حداكثر 5 درصد است. يعني اگر نرخ بيكاري بيش از اين عدد شود، اين معني را ميدهد كه بخشي از منابع انساني در جامعه هدف وجود دارند كه تمايل به كار كردن دارند اما امكاني براي به كارگري آنها وجود ندارد. از سوي ديگر اگر نرخ تورم هم بيش از عدد 2 يا 3 درصد بشود، بيانگر آن است كه نرخ تقاضا بيش از عرضه است، حجم پول، بيش از رشد اقتصادي بالا رفته، شرايط تورم است، شرايط تورم ركودي است و در كل وضعيت اقتصادي مناسب نيست. اين توضيحات را به اين دليل دادم كه بگويم مجموع 2 نرخ بيكاري و تورم بايد عدد تك رقمي و زير 10 درصد باشند. هر عددي جز اين نشان ميدهد كه اقتصاد جامعه هدف از شرايط نرمال خارج شده است. هر اندازه شاخص فلاكت بيشتر باشد، وضعيت اقتصادي و معيشتي بحرانيتر است. مانند وضعيت فشار موجود زنده كه كمترين حد آن 8 و بيشترين حد آن 12 است؛ اين دو شاخص بايد با دماي بدن كه 37 است، به يك عدد مشخصي برسد . مثلا ميگويند شاخص نرمال بايد بين 45 تا 49 باشد تا تعادل در بدن فرد ايجاد شود. ممكن است فشار نرمال يك نفر 18 و 19 باشد و فرد زنده باشد، اما اين فرد مريض بوده و اوضاع عادي ندارد. لذا وقتي شاخص فلاكت از عدد 10 بيشتر شود، يعني اقتصاد بيمار است. هر اندازه اين عدد بيشتر باشد، اقتصاد بيمارتر و معضلات بيشتر است. اما بايد ديد چرا شاخص فلاكت در برخي استان ها بيشتر و در برخي استانها كمتر است؟ طبيعي است در استاني مانند تهران كه شغل بيشتري وجود دارد، نرخ بيكاري كمتر است. اين روند درباره استانهاي يزد، مركزي، هرمزگان و... همينطور است. در استانهايي كه نرخ بيكاري كمتر است، طبيعي است كه مجموع شاخص تورم و بيكاري كمتر شده و شاخص تورم كاهش مييابد. از سوي ديگر، در برخي استانها وقتي جمعيت روستايي رو به تزايد است، در برخي فصول نرخ تورم هم كاهشي ميشود. وقتي كار بيشتري وجود داشته باشد و تورم كاهشيتر باشد، طبيعي است كه شاخص تورم هم كاهشي ميشود. استانهايي كه در شاخص فلاكت وضعيت وخيمي دارند، اغلب استانهايي هستند كه صنعتي نيستند، سرمايهگذاري كمتري در آنجا صورت ميگيرد، آمايش سرزميني در آنها صورت نگرفته است و... در نتيجه هم نرخ بيكاري در آنجا بيشتر است، هم با تورم بيشتري مواجه است و نهايتا مجموع اين دو شاخص كه فلاكت را شكل ميدهد هم بيشتر است. در نقطه مقابل در استانهايي كه به هر دليلي سرمايهگذاري بيشتري انجام شده و نرخ بيكاري كمتر است؛ همچنين شرايط جغرافيايي آنها براي عرضه كالاها بهتر است، شاخص فلاكت وضعيت مناسبتري دارد. به عنوان مثال در تهران، همه نوع ميوه، سبزيجات و كالاها از سراسر كشور عرضه ميشود و بعضا نرخ كالاها هم به دليل رقابت بيشتر كاهشي هستند. بنابراين نرخ تورم در برخي موارد در خصوص نرخ خوراكيها كمتر است. هرچند در تهران نرخ اجاره مسكن بسيار بالاست و بخش قابل توجهي از هزينه خانوادهها را ميبلعد. در ارزيابي كلي بايد گفت معمولا نرخ بيكاري در استانهاي مختلف است كه اثرات عيني در كاهش يا افزايش شاخص فلاكت دارد. زماني كه در تهران شاخص بيكاري كاهشي شود، طبيعي است كه شاخص فلاكت هم پايينتر ثبت ميشود.