توليد 7ميليون بشكه نفت رويا نيست
اظهارات روز گذشته بيژن زنگنه درباره ضرورت افزايش توليد نفت ايران با توجه با سابقه و جايگاهي كه اين فرد در حوزه مديريت انرژي كشورمان دارد، بازتابهاي بسياري در فضاي عمومي كشور پيدا كرد.
اظهارات روز گذشته بيژن زنگنه درباره ضرورت افزايش توليد نفت ايران با توجه با سابقه و جايگاهي كه اين فرد در حوزه مديريت انرژي كشورمان دارد، بازتابهاي بسياري در فضاي عمومي كشور پيدا كرد. زنگنه اعلام كرد، ايران ميتواند (و بايد) توليد نفت خود را حدود 7ميليون بشكه در هر روز برساند. پس از اين اظهارات برخي كارشناسان با طرح اين پرسش كه آيا ايران واقعا توانايي يك چنين ارتقايي را دارد يا نه؟ تلاش كردند، اصل صحبتهاي زنگنه را زير سوال ببرند. اما شخصا معتقدم، ايران ساختارها، ظرفيتها و بسترهاي قابل توجهي براي توليد و استخراج نفت دارد كه بايد از آنها بهره ببرد. همانطور كه در برخي برههها ايران توانسته سطح توليد خود را به 5 الي 6ميليون بشكه برساند باز هم ميتواند. البته رسيدن به يك چنين جايگاهي نيازمند برخي ملزومات و ضرورتهاست. به عبارت روشنتر، ايران بايد اين توانايي بالقوه را بالفعل كند. از سرمايههاي سرگردان ايرانيان خارج از كشور و كشورهاي همسايه استفاده كند، ضمن اينكه زمينه پايان دادن به تحريمها را فراهم كند تا از دل جذب سرمايههاي داخلي و خارجي بتوان زمينه يك چنين رشدي را در استخراج و توليد و صادرات نفت خود فراهم كند. بر اساس اعلام برخي مسوولان وزارت نفت سابق و فعلي، ايران براي بهبود زيرساختهاي حوزه نفت خود به حدود 250ميليارد دلار سرمايه نياز دارد. طبيعي است كه اين ميزان سرمايه نيازمند يك سياست خارجي و ديپلماسي مناسب و برنامهريزيهاي مناسب اقتصادي است. در صورت تامين اين نيازها و پيشنيازها، هيچ مانعي وجود ندارد كه ايران به يك چنين جايگاهي در توليد نفت نرسد. بنابراين اين موضوع در گروي همت كاركنان وزارت نفت از يك طرف و برنامههاي سازمان برنامه و بودجه براي تخصيص بودجه و تلاش مردان ديپلماسي كشور براي حل مشكل تحريمها و توسعه روابط با جهان پيراموني است. اما اظهارات بيژن زنگنه يك بُعد مهم ديگر هم دارد و آن تغييراتي است حوزه انرژي جهاني در آينده با آن دست به گريبان خواهد بود. نكتهاي كه نبايد فراموش كنيم و بيژن زنگنه هم به آن اشاره ميكند آن است كه معلوم نيست ايران در آينده بتواند مانند امروز دربازارهاي جهاني حضور يافته از آن استفاده كند. به عبارت ديگر مشخص نيست اهميت توليد نفت در جهان آينده به ميزان اهميت توليد نفت در جهان امروز باشد. حسن نظيف يكي از وزيران نفت ايران در سالهاي قبل هم روز و روزگاري اشاره كرده بود، اگر گفته ميشود نفت سرمايهاي براي آيندگان است، بايد اين سرمايه را بدل به ارزش افزوده كرد و براي آيندگان حفظ كرد و به آنان منتقل كرد. معناي اين حرف آن است كه اين سرمايه به جاي اينكه در شكل هيدروكربن و مايع باشد و در شمايل نفت كوره و نفت سياه در اعماق زمين باشد، ميتواند به پول و سرمايه و ساختار اقتصادي تبديل شود و براي آيندگان بماند. اگر ايران توان استخراج و فروش نفت در بازار جهاني را داشته باشد، عقل سليم ميگويد اين توان را به حركت درآورده و به سرعت نفت را توليد و با سرمايههاي به دست آمده براي آيندگان ارزش افزوده اقتصادي بدل كنيم. وقتي جادهاي ساخته ميشود، چرخهاي اقتصاد و صادرات را به حركت درميآورد. بيمارستاني كه ساخته ميشود و سرمايههايي كه براي تربيت نيروهاي متخصص صرف ميشود، توريسم سلامت كشور را رونق ميدهد و ثروت و پول ايجاد ميكند. نيروگاهي كه ساخته ميشود و انرژي برق توليد ميكند، چرخهاي كارخانهها را به حركت درآورده و ثروت توليد ميكند. بر اين اساس ايران ميتواند بيش از نفتي كه استخراج و صادر ميكند، ارزش افزوده كسب كند. اين درآمدها هم ميتواند صرف امور زيربنايي و مياننسلي شود و به عنوان ثروت به نسل آينده منتقل شود. نكته مهم در اين معادله آن است كه درآمدهاي نفتي كشور نبايد صرف امور جاري و غيرضروري و نيازهاي دولت و پاداشهاي نجومي يا اختلاس و رانت و ويژهخواري شود. اين درآمدها بايد صرف توسعه زيرساختها و سرمايهگذاري در امور زيربنايي شود. در اين صورت ايران ميتواند بخشي از ظرفيتهاي امروز را به نسل آينده منتقل كند.