روايت مومني از تلاش مشترك امريكا و انگليس براي نابودي بنيه توليد ايران با كودتاي 28 مرداد

تكرار تجربه نابودي بنيه توليد كشور

۱۴۰۲/۱۲/۲۷ - ۰۰:۳۱:۲۱
کد خبر: ۳۰۸۹۲۲

|در حالي كه اقتصاددانان طرفدار اقتصاد رقابتي بر اين باورند كه در اوايل دهه 1370 خورشيدي برنامه تعديل ساختاري به درستي اجرا نشد و اجراي ناقص آن منجر به جهش ارزي و نوسان در اقتصاد ايران شد، دكتر فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي بر اين باور است كه « برنامه تعديل ساختاري هم دقيقا همان كاركرد كودتاي 28 مرداد در ايران را داشت،

تعادل|در حالي كه اقتصاددانان طرفدار اقتصاد رقابتي بر اين باورند كه در اوايل دهه 1370 خورشيدي برنامه تعديل ساختاري به درستي اجرا نشد و اجراي ناقص آن منجر به جهش ارزي و نوسان در اقتصاد ايران شد، دكتر فرشاد مومني، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي بر اين باور است كه « برنامه تعديل ساختاري هم دقيقا همان كاركرد كودتاي 28 مرداد در ايران را داشت، و وجهه همت آن اين بود كه تمام ظرفيت‌هاي توليدي كه زيرساخت‌هاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري‌اش در دوره دولت مهندس موسوي ايجاد شده بود را از بين ببرند و تا حدود زيادي هم از بين برده‌اند». مومني در اين رابطه تصريح كرده است، «چقدر تاسف‌آور است كه اكنون برخي مي‌گويند اتحاد استراتژيك با روس ببنديم تا زير فشارهاي ديگر نباشيم! جنايت‌ها، ناجوانمردي‌ها و فسادهاي پرشمار روس را در تاريخ 200 ساله اخير تا امروز نمي‌بينيد! بعد از كودتا، استراتژي مشترك امريكا و انگليس سوزاندن ريشه‌هاي صنايع ملي بود.» به گزارش پايگاه اطلاع‌رساني جماران، دكتر فرشاد مومني، استاد دانشگاه علامه طباطبايي و رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد كه در نشست «ملي شدن نفت و توسعه ملي» سخن مي‌گفت، اظهار كرد: ميراث انديشه‌اي دكتر مصدق، در زمينه نرم‌افزارهاي مورد نياز براي توسعه، اگر اهميتي فراتر از ملي شدن نفت نداشته باشد، كمتر از آن هم نيست. اين هوشمندي‌ها دستاوردهاي مقطعي بزرگ داشت و دشمنان استقلال، آزادي و توسعه ايران، بدنامي كودتا را به جان خريدند تا استمرار آن حركت اعتلابخش را در ايران متوقف كنند.

 

بايد باب گفت‌وگوهاي علمي باز شود

وي در بخشي از اين سخنراني با بيان اينكه مصدق مجاهدت‌هاي بي‌نظيري در دوره مشروطيت داشته و آنجا كه محمدعلي شاه به مردم اهانت كرد، چه گفت‌وگوهايي با او داشته و در برابر كسي كه هر جنايتي را عليه مردم حق طبيعي خود مي‌داند، با حريت و آزادگي ايستادگي كرده، تاكيد كرد: حياتي است كه ما دانش خود را در اين باره بالا ببريم و از شبهه‌افكني‌هايي كه مزدوران و غيرمزدوران عليه دستاوردهاي خارق‌العاده چهره‌هاي بزرگ اين ملت استفاده كنيم. مي‌گوييم آنها هم آزاد باشند، شبهه‌افكني كنند و دروغ هم بگويند، اما آن حكومتي كه صادق باشد و در توسعه‌خواهي و استقلال‌طلبي را فهم كرده باشد، بايد با باز كردن باب گفت‌وگوهاي علمي در اين زمينه، از ظرفيت‌هاي ملي براي ايجاد حس اعتماد به نفس و احساس تعلق به كشور استفاده كند. مومني با يادآوري اينكه در ادبيات توسعه سياسي تاكيد مي‌شود كه مردم با مشاركت سياسي در سرنوشت كشورشان، نسبت به كشورشان احساس تعلق پيدا مي‌كنند، گفت: هر حكومتي كه به هر بهانه‌اي باب را روي مشاركت سياسي، اجتماعي و اقتصادي مردم كشورش ببندد، در مسير مزدوري خارجي‌ها و متزلزل كردن تماميت ارضي كشور حركت مي‌كند. اينها استانداردهايي است كه وقتي به ميراث انديشه‌اي دكتر مصدق مراجعه مي‌كنيد، مي‌بينيد او در قول و فعل، مي‌خواهد اين ارتقاي انديشه‌اي را در ايران پديد آورد.

 

بزرگ‌ترين جرم مصدق  از ديدگاه خارجي‌ها

اين استاد دانشگاه با بيان اين اعتقاد كه بزرگ‌ترين جرم مصدق از ديدگاه خارجي‌هايي كه مطامعي در ايران دارند، اين است كه او نشان داد قطع مناسبات وابستگي و رانتي امكان‌پذير است، اظهارداشت: اين يك بارقه اميد بزرگ و بي‌نظير بود. مشابه اين مساله، راجع به اصل انقلاب اسلامي هم وجود دارد، اكنون به واسطه اين ناكارآمدي‌ها، بي‌كفايتي‌ها و فسادها، خيلي‌ها دچار ترديد اساسي شده‌اند. در حالي كه بايد در جاي خود و با جزييات درباره اين صحبت كرد كه به محض اينكه انقلاب در ايران پيروز شد، امريكايي‌ها مبلغ 100 ميليون دلار هزينه كردند تا برجسته‌ترين ايران‌شناسان دنيا بسيج شوند و به اين پرسش پاسخ دهند كه دولت امريكا در تنظيم روابطش با حكومت پهلوي چه خطاهايي كرده بود كه در يك منطقه به غايت استراتژيك، چه خطاهايي كرده بود كه متحد استراتژيك خود را از دست داد. وي با بيان اينكه امريكا اساس كار خود را بر زيربناهاي انديشه‌اي خود گذاشت و تلاش كرد از حداكثر ظرفيت‌هاي دانايي استفاده كند تا خطايي كه داشته تكرار نشود، تصريح كرد: به همين دليل هم امريكا از 1979 تا امروز، ديگر هرگز يك متحد استراتژيك خود را در يك منطقه استراتژيك از دست نداده است. مومني خاطرنشان كرد: چرا بايد ظرفيت خارق‌العاده ملتمان كه در قرن بيستم، سه بار، علي‌رغم اراده تمامي قدرت‌هاي بزرگ جهاني و با وجود جنايت‌ها و مقاومت‌هاي استبداد داخلي، توانسته جنبش اجتماعي فراگير توسعه‌خواهي را به پيروزي مقطعي برساند، را با دست خودمان تخطئه كنيم!

 

واردات سالانه 30 ميليارد دلار

كالاهاي قابل توليد

مومني به پژوهش‌هاي منتشر شده از سوي «محسن مسرت»، پژوهشگر اقتصاد كه در آنها نشان داده شده در دوره احمدي‌نژاد و حسن روحاني، سالانه حدود 30 ميليارد دلار واردات كالاهاي ساخته شده قابل توليد در كشور داشتيم، اشاره كرد و ابراز عقيده كرد: اين نشانه بي‌تدبيري و كم‌صلاحيتي نظام مديريت اقتصادي كشور و همچنين شائبه تسخيرشدگي نظام تصميم‌گيري‌هاي اساسي كشور به دست مافياهاي واردات كه پيوندي با منافع خارجي‌ها دارد، است. رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد اضافه كرد: براساس پژوهش‌هاي «محمد نقي‌زاده»، ايران به ازاي هر يك ميليارد دلار واردات كالاهاي ساخته شده قابل توليد در كشور، بين 25 تا 100هزار فرصت شغلي‌اش را در داخل از بين مي‌برد و آن را به خارجي‌ها تقديم مي‌كند. از اين دريچه مي‌توان به‌طور اساسي، اين سياست پرفساد و مشكوك را به چالش كشيد كه از يك سو كار خارجي‌ها را راه مي‌اندازد و از سوي ديگر ايران را در اسارت وابستگي‌هاي مشكوك ذلت‌آور قرار مي‌دهد.

 

ماجراي كشيدن راه‌آهن

از شمال به جنوب

مومني با تاكيد بر اينكه همه پژوهشگراني كه كار جدي درباره ايران در دوره قاجار و پهلوي كردند، اتفاق نظر دارند كه كشيده شدن راه‌آهن از شمال به جنوب، چيزي جز عملياتي كردن قرارداد رويتر در سال 1251 شمسي نبوده است، اظهارداشت: كليدي‌ترين ستون فقرات امتيازي كه ناصرالدين شاه به رويتر انگليسي داده بود، اين بود كه راه‌آهني از خزر به خليج فارس كشيده شود. پشت اين مساله، هميشه اين بوده و اين بسيار تلخ است. روحانيون و روشنفكران آن دوره اين را متوجه شده بودند كه اين اقدام به نفع ايران نيست و اعتراضات گسترده‌اي توسط مردم صورت گرفت تا اينكه يك سال بعد، اين امتياز لغو شد و البته هزينه‌ها و خساراتي به ايران تحميل كرد. انگليسي‌ها آنچنان از رويتر حمايت و پيگيري كردند كه در نهايت گفتند تنها در صورتي زيربار لغو اين امتياز مي‌روند كه امتياز بانك شاهي به رويتر داده شود و سرانجام اينچنين هم شد.

 

تنها ماموريت بانك شاهي

وي با اشاره به نامه‌هاي سيدجمال‌الدين اسدآبادي به ميرزاي بزرگ و نامه حاج امين‌الضرب به ناصرالدين‌شاه كه در آنها با جزييات كارشناسي توضيح داده شده كه تنها ماموريت بانك شاهي ريشه‌كن كردن بنيه توليد ايران و بازكردن مسير ورود كالاهاي ساخته شده انگليسي به ايران بوده است، اضافه كرد: هر امتيازي كه به انگليسي‌ها داده مي‌شد، بلافاصله روس‌ها آن را مطالبه مي‌كردند و هر امتيازي كه به روس‌ها داده مي‌شد، بلافاصله انگليسي‌ها هم آن را مطالبه مي‌كردند. بنابراين سال بعد ازاين كه امتياز بانك شاهي به انگليسي‌ها داده شد، امتياز بانك استقراضي هم به روس‌ها داده شد. 

آنچه در تاريخ‌مان تجربه كرديم، اكنون نيز مشاهده مي‌شود

وي با بيان اينكه نرم‌افزارهايي كه از نظر توسعه سياسي در نطق‌ها و مكتوبات دكتر مصدق بيان شده و شناختي كه او از منازعه هژمونيك داشته، كم نظير است، تاكيد كرد: اكنون نيز مساله اصلي دنيا، منازعه هژمونيك ميان امريكا و چين است و تمام آنچه ما در تاريخ‌مان تجربه كرديم، اكنون نيز مشاهده مي‌شود. 1906، انقلاب مشروطيت در ايران پيروز شد و 1907، روس‌ها و انگليس‌ها با همه دعواهايي كه در اروپا و ديگر نقاط با يكديگر داشتند، بر سر اينكه ايران نبايد سر بلند كند و بايد نقش نعش را بازي كند تا منافع انگليس و روس در ايران تامين شود، توافق كردند و در تمام تحولات اين مساله مشاهده مي‌شود.

 

كارشكني روس‌ها، ذره‌اي كمتر از انگليسي‌ها نبود

اين اقتصاددان ادامه داد: اكنون برخي از دولتمردان ما حرف‌هايي مي‌زنند كه شرم‌آور است، گويي آنها يك روز تاريخ را نخوانده‌اند! بزرگ‌ترين وجه انديشه‌اي دكتر مصدق اين بود كه آن منازعه هژمونيك را مي‌شناخت. مي‌دانست كه بعد از جنگ جهاني دوم يك وجه اين منازعه هژمونيك ميان امريكا و شوروي است و وجه ديگر آن ميان امريكا و انگليس است. او در برابر هر دوي اينها، قله هوشمندي را نشان داد. كارشكني روس‌ها تحت لواي انقلاب بلشويكي، عليه دكتر مصدق، ذره‌اي كمتر از انگليسي‌ها نبود. هر چه مصدق تلاش كرد بخش‌هايي از طلب‌هاي دولت ايران را از روس‌ها بگيرد، آنها تا قبل از كودتا هرگز پرداختي نداشتند؛ ضمن اينكه تا توانستند از طريق حزب توده هم جنگ رواني و مبارزه جدي سازمان يافته عليه دولت ملي را در دستور كار گذاشتند، ما نبايد اين موارد را فراموش كنيم!  اين استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبايي با بيان اينكه در تجربه كودتا، امريكا و انگليس، چون با يكديگر مشكل داشتند، ابتدا هر كدام تلاش كردند كه منفردا عليه دكتر مصدق كودتا كنند، خاطرنشان كرد: بيش از صد بار در كنگره امريكا تاكيد شده بود كه بايد مصدق ساقط شود. اما با اين حال، آنچنان شعور داشتند كه اختلافاتشان را در مناطق ديگر حفظ كردند اما چون منافع استراتژيك مشترك در اين منطقه داشتند، در اين رابطه با يكديگر همكاري كردند. اينكه گفته مي‌شود اگر مصدق فلان شرط امريكايي‌ها را پذيرفته بود، كودتا نمي‌شد، بسيار خام‌انديشي است. بحث اصلي امريكا و انگليس در ماجراي ملي شدن نفت اين بود كه مي‌گفتند ولو اينكه آنها صددرصد حق دارند، اما بلند شدن اين پرچم راه را براي استقلال و مطالبه‌گري ساير كشورهاي در حال توسعه هم باز مي‌كند و كرد.

 

 اثر ملي شدن نفت بر 47 كشور

 مومني ادامه داد: بعد از ماجراي ملي شدن نفت در ايران، 47 كشور از زير يوغ سلطه استعماري انگليس بيرون آمدند و بعضي از بزرگ‌ترين رهبران اين تجربه‌هاي موفق، به صراحت گفتند كه ما از دكتر مصدق الهام گرفته‌ايم! واقعا نبايد براي ما شرم‌آور باشد كه عده‌اي بگويند چرا مصدق نفت را ملي كرد؟! بعد براي اينكه اين ملي شدن را محكوم كنند از جهاتي، همزبان با سلطنت‌طلبان و همزبان با آنها كه منافع‌شان مخدوش شده، كارهاي محمدرضا شاه را هم به حساب مصدق مي‌ريزند!

 

استراتژي سوزاندن ريشه‌هاي صنايع ملي

وي به بخش‌هايي از كتاب «انور خامه‌اي» با عنوان «اقتصاد بدون نفت» اشاره كرد كه در آن آمده است بعد از كودتا، استراتژي مشترك امريكا و انگليس اين بود كه تمام ريشه‌هاي صنايع ملي كه در دوره مصدق شكل گرفته بود را بسوزانند، يادآورشد: انور خامه‌اي مي‌گويد شدت واردات به حدي بود كه اگر يك وارد‌كننده، بيش از يك هفته براي خروج كالاي خود از گمرك تعلل مي‌كرد، صرفه اقتصادي آن كالا از بين مي‌رفت. ببينيد چه كردند تا ريشه‌هاي بنيه توليدي در ايران را بسوزانند. عين اين شرايط در ماجراي مشروطيت هم بوده است.

 

برنامه تعديل ساختاري كاركرد كودتا را داشت

اين استاد دانشگاه تاكيد كرد: برنامه تعديل ساختاري هم دقيقا همان كاركرد كودتا در ايران را داشت و وجهه همتش آن بود كه تمام ظرفيت‌هاي توليدي كه زيرساخت‌هاي نرم‌افزاري و سخت‌افزاري‌اش در دوره دولت مهندس موسوي ايجاد شده بود را از بين ببرند و تا حدود زيادي هم از بين برده‌اند. نشانه آن سقوط وحشتناك رابطه مبادله است كه در اين كشور اتفاق افتاده و هنوز كساني نمي‌خواهند به روي خود بياورند كه اين برنامه چه بر سر ايران آورده است. ببينيد در ماجراي مشروطيت هم آن كساني كه با حداكثر سرعت اعدام شدند، چه كساني بودند؟ «سيدجمال الدين واعظ» و «ملك‌المتكلمين». اينها افرادي بودند كه جنبش‌هاي ملي دفاع از توليد ملي و گرفتن فتوا از مراجع بزرگ وقت براي حرمت مصرف كالاهاي خارجي را كليد زده بودند و جان‌شان را بر سر آن گذاشتند. شاقول از دست‌مان خارج نشود؛ شاقول بنيه توليد ملي است.

 

مجري اوامر مافياي واردات شدن، گور خود را كندن است!

وي ادامه داد: اكنون نيز «محسن مسرت» و «محمد نقي‌زاده» به حكومت ايران هشدار داده‌اند مجري اوامر مافياي واردات شدن، گور خود را كندن است! محور، واردات كالاهاي ساخته شده قابل توليد در كشور است! با اين معيار گزارش‌هاي اقلام واردات ايران را از سالنامه‌هاي گمركي بگيريد! خدا شاهد است كه شرم‌آورند! اكنون ما محصولاتي كه در پيشامدرنيسم قادر به توليد بوديم را وارد مي‌كنيم و در تمام اينها بر سر با كيفيت‌ترين آدم‌هاي تحصيلكرده‌مان مي‌زنيم. چون نمي‌توانيم براي‌شان شغل ايجاد كنيم، آنها را از ايران فراري مي‌دهيم و چاقوي خارجي‌ها را عليه منافع ملي‌مان تيزتر مي‌كنيم! ماجرا را بر محور شاقول بنيه توليد ببينيد تا خود را از اين فريبكاري‌ها نجات بدهيد.

 

سود سپرده 30درصدي شرم‌آور است

اين استاد دانشگاه گفت: نمي‌خواهم بگويم چه بسا شك كنيم به اينكه اين افراد به چه كساني وصل هستند، اما شرم‌آور است وقتي كه سود سپرده تضمين شده 30 درصدي را به عنوان قاعده نجات‌بخش قرار مي‌دهند! در مديريت اقتصادي همين دولت، افرادي حضور دارند كه قبل از اينكه به اين منصب برسند، كتاب ترجمه كردند كه در آن آمده اگر دولتي به ‌شدت بدهكار باشد و به نرخ بهره بالاي 5 درصد تن بدهد، يقين كنيد اين دولت به تسخير بخش‌هاي غيرمولد و رباخوارها درآمده است. اين دولت 30 درصد تضمين مي‌كند! به معناي اين است كه اگر با آن مبنا بخواهند به توليدكننده‌ها با پول‌هاي جمع شده وام بدهند، كف آن روي 38 درصد مي‌رود! با كدام بنيه توليدي مي‌توانيم فقط 38 درصد به رباخوارها بدهيم؟! چه كسي با اين وضعيت سراغ توليد مي‌رود؟!

 

طلا هم دستمايه فعاليت‌هاي سوداگرانه شد

رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد اضافه كرد: بعد براي اصلاح سياست‌شان، هر روز يك نوآوري جديد مي‌كنند تا دوباره طلا را هم دستمايه فعاليت‌هاي سوداگرانه كنند و رباخواري‌هاي سوداگرانه‌اي هم از آن كانال راه اندازند. تمام اينها ريشه توليد را مي‌سوزاند! وي گفت: در نظام ماليات‌ستاني‌شان، بيشترين و غيرعادي‌ترين سهل‌گيري‌ها و معافيت‌ها را براي ثروت‌هاي غيرمولد انباشته شده در نظر گرفته‌اند و بيشترين فشارها را بر توليدكننده‌ها و عامه مردم گذاشته‌اند! چرا اين گونه مي‌شود؟ چون نتوانستیم از مشروطه و نهضت ملي شدن نفت، درس سطح توسعه بگيريم!

 

هشدار درباره اتحاد استراتژيك با روس‌ها

رييس موسسه مطالعات دين و اقتصاد اضافه كرد: او مي‌دانسته اگر ايران بخواهد تماميت ارضي‌اش را حفظ كند و به سمت توسعه برود، راهش اين نيست كه زير چتر يك قدرت خارجي برود تا از فشارهاي قدرت خارجي ديگر خارج شود. چقدر تاسف‌آور است كه اكنون برخي از اين راه‌حل‌ها به ما ارائه مي‌دهند و مي‌گويند اتحاد استراتژيك با روسیه ببنديم تا زير فشارهاي ديگر نباشيم! جنايت‌ها، ناجوانمردي‌ها و فسادهاي پرشمار روسیه را در تاريخ 200 ساله اخير تا امروز نمي‌بينيد! گواهي‌هايي كه وزير خارجه دولت آقاي روحاني مي‌دهد و مي‌گويد كارشكني‌هايي كه روسيه عليه برجام اگر بيش از امريكا و انگليس نبود، كمتر از آنها هم نبوده است.

 

امتيازگيري چين از ايران تحت فشار

اين اقتصاددان يادآورشد: نمي‌بينيد كه چيني‌ها هر بار كه ايران تحت فشار قرار داشته، چه امتيازهاي غيرعادي از ما گرفته، نفت‌مان را چگونه از ما مي‌خرند و پول‌مان را چگونه به ما مي‌دهند! تمام اينها، گواه‌هايي است كه نشان مي‌دهد ما براي اداره شرافتمندانه و مبتني بر استقلال ملي، چقدر نياز داريم از دريچه بنيه توليد ملي و توسعه‌خواهي، تجربه مشروطه‌خواهي و ملي شدن نفت و تجربه فاجعه‌آفريني‌هاي پسا برنامه تعديل ساختاري در ايران را زير ذره‌بين بگذاريم.

به گفته مومني، تمام كاركردهايي كه روسیه و انگليس در دوره قاجار و امريكا و انگليس در دوره پهلوي عليه شكل‌گيري بنيه توليد ملي در ايران به كار گرفتند، به صورت قاعده در چارچوب برنامه تعديل ساختاري آمده است. تلخ و غم‌انگيز است كه تمام عوارضش عليه توسعه ايران، عريان شده است. بي‌شمار كتاب و مقاله در اين باره وجود دارد. گمرك گزارش كرده كه فقط در پنج سال اول اجراي برنامه تعديل ساختاري، واردات كالاهاي لوكس و تجملي در ايران، نسبت به دوره جنگ 53 برابر شد! هر كسي دركي از اداره اقتصاد ملي دارد، مي‌فهمد كه اگر بخواهي بنيه توليد ملي را ارتقا دهي، خودت را هم بكشي، ممكن است يك تا سه درصد افزايش ايجاد شود. اما در عرض پنج سال براي واردات كالاهاي لوكس و تجملي 53 درصد افزايش داشته‌ايم!

 

حكايت ضرب‌المثل «كوه موش زاييد»

اين اقتصاددان گفت: فكر مي‌كنند همه ‌چيز با ادا درآوردن حل مي‌شود؛ در عرض 11 سال، چهار سند استراتژي توسعه صنعتي منتشر كردند كه يكي از ديگري، غيرتوسعه‌اي‌تر، بي‌كيفيت‌تر و ضدتوسعه‌اي‌تر است كه شرح آن در اين دولت ماجراهاي بسياري دارد. آنچه اكنون در اين دولت پيش مي‌رود نسبت به قبلي‌ها حكايت ضرب‌المثل «كوه موش زاييد» است. آنها كه به آن اسناد انتقادات بحقي مي‌كردند، خود اكنون به ورطه‌اي افتاده‌اند كه مي‌گوييم صد رحمت به قبلي‌ها! شاقول بنيه توليد صنعتي است و همه لوازمي كه دكتر مصدق مورد توجه قرار داد، اين بود. بزرگ‌ترين فهم او از دريچه انديشه توسعه اين بود كه او بر توهم جهانشمول‌پنداري گزاره‌هاي تئوريك غلبه داشت و آن را در عرصه‌هاي اقتصادي و سياسي محقق كرده بود.