چرا تندروي براي اقتصاد خطرناك است؟
در تشريح تز و آنتيتز، گفته ميشود گاهي اوقات با تعريف آتنيتز ميتوان تصويري از ويژگيهاي تز هم به دست آورد. در حوزه اقتصاد و سياست با بيان جزیيات آنتي تز ميتوان تصويري از تز نيز به دست آورد. بر اين اساس در شرايطي كه دوگانههاي شفافي پش روي اقتصاد ايران قرار گرفته است، مردم از طريق پيگيري رویكردهاي مخالف توسعه ميتوانند به اهميت حضور فرد و جريان توسعه خواه دست يابند.
در تشريح تز و آنتيتز، گفته ميشود گاهي اوقات با تعريف آتنيتز ميتوان تصويري از ويژگيهاي تز هم به دست آورد. در حوزه اقتصاد و سياست با بيان جزیيات آنتي تز ميتوان تصويري از تز نيز به دست آورد. بر اين اساس در شرايطي كه دوگانههاي شفافي پش روي اقتصاد ايران قرار گرفته است، مردم از طريق پيگيري رویكردهاي مخالف توسعه ميتوانند به اهميت حضور فرد و جريان توسعه خواه دست يابند. اگر گفتمان مسعود پزشكيان را تز و گفتمان مقابل را آنتيتز در نظر بگيريم (با توجه به رويكردهاي سلبي كه اين طيف اصولگرا دارا است) با تعريف ويژگيهاي آنتيتز ميتوان به اين نتيجه دست پيدا كرد كه چرا بايد به پزشكيان راي داد. با اين مقدمات به نظرم لازم است، نگاهي به رويكردهاي اقتصادي گفتمان مقابل مسعود پزشكيان انداخته شود تا مردم بدانند حضور اين طيف چه اثراتي در اقتصاد به جاي ميگذارد. خطرناكترين بخش ماجراي جليلي در حوزه اقتصاد و معيشت ايرانيان، عدم مسووليت اجرايي و ميداني خصوصا در حوزه اقتصاد و عدم موفقيت سياسي ايشان است.
تئوريهاي اقتصادي و سياسي جليلي براي سياسيون مدافع ارتباط با جهان و اقتصاديون مدافع اقتصاد آزاد، غريب است. اما خطرات بزرگي هم در كمين جليلي نشسته است. جليلي نشان داده در مذاكرات هم دنبال دادن امتياز به طرف مقابل نيست. با آمدن جليلي و پيچيدهتر شدن وضعيت سياست خارجي، اميد به رفع تحريمها كمرنگ خواهد شد و از آنجا كه رزومه اقتصادي از سعيد جليلي در دسترس نيست، همه بازارها و هم كليت اقتصاد واكنش منفي به انتخاب ايشان خواهد داشت. جليلي پاسخ روشني براي مسائل روز كشور ندارد و بدون برنامه مدوني وارد ميدان شده است. مشاورانش هم تا كنون برنامه چشمگيري براي اقتصاد و سياست ارائه نكردهاند. جليلي وزنه سياسي بزرگي در داخل كشور دارد اما براي مساله اقتصاد (بيكاري، نرخ بهره و تورم و...) راهكار عملياتي ندارد، از پاسخ به مساله حجاب و زنان طفره ميرود و در برابر هر پرسشي انبوهي از ديدگاههاي بنيادين و راديكال را تحويل رسانهها ميدهد و براي رفع تحريمها هم تا كنون برگ برنده و يا برنامه درخشاني رو نكرده است. اگر فرض كنيم كه مسوولان و مردم به اين نتيجه رسيده باشند كه براي برونرفت از بحران سياسي داخلي و خارجي، بحران اجتماعي و بازگشت اعتماد عمومي به دولت و ترميم اقتصاد كشور و رفع تحريمها نياز به يك نگاه جديد وجود دارد، به نظر من برنامهها و گفتمان جليلي اين نگاه جديد را ارائه نميكند. جليلي توان جذب آراي خاكستري را ندارد و اصلا هم تلاشي براي آن نميكند و وعدهاي هم نداده است و رايدهندگان به وي از همين حالا تصميمشان گرفتهاند و ميزان راي او مشخص است.
در واقع رايدهندگان به جليلي يا موافق ۱۰۰ درصد ايشان هستند و به وي راي ميدهند و يا كلا ديدگاههاي او را قبول ندارند و تحت هيچ شرايطي و بعد از هيچ اتفاقي (مناظره و ديدار حضوري و ميتينگ و...) هم قانع نميشوند كه راي خود را عوض كنند! اين نقطه ضعف جليلي هم محسوب ميشود كه توان جذب آراي خاكستري در دور دوم را ندارد و در بين سياسيون معتدل و اهالي اقتصاد هم طرفداران پرشماري ندارد. جليلي گفتمان تازهاي ارايه نكرده و همواره اصول و قوانيني كه از او انتظار ميرفت را بازگو ميكند. اصولگرايان، توان اجماع عمومي و دريافت راي ميانهروها روي جليلي را ندارند زيرا به اصطلاح نه برنامهاي براي سياست و اقتصاد رو كرده است و نه عملكردي در حوزه اقتصادي دارد! بنابراين محتمل است كه رايدهندگان ميانهرو و معتدل اصولگرا در دور دوم پزشكيان را به جاي جليلي انتخاب كنند. در عوض جليلي حمايت رايدهندههاي ثابت انتخابات كه با حس تكليف به ميدان ميآيند را دارد و براي رييسجمهور نشدن پزشكيان ممكن است اجماع روي جليلي صورت پذيرد. اما به نظر من ماندن جليلي در انتخابات به از بين رفتن چهره سياسي او در چند سال آينده منجر خواهد شد. اقتصاد ايران به آمدن جليلي واكنش شديدي نشان خواهد داد و تورم ساختاري اقتصاد ايران كه در دو سال اول رييسجمهور بعدي انتظارمان را ميكشد، سنگينترين ضربه را به دولت جليلي وارد خواهد كرد كه با اين توان مديريتي و تيم اقتصادي كه اطراف ايشان هستند اوضاع اقتصادي غيرقابل پيشبيني به وجود خواهد آمد. براي من تفكرات اقتصادي و سياسي جليلي يادآور احمدينژاد سال ۸۴ است منتها بدون حاشيه! به هر حال تيپيكال فكري جليلي (نگاه به توليد داخل و عدم سازش و تنشزدايي با محيط بيرون) يك بار در اين مملكت آزمايش شده و نتايج فاجعهباري در هدررفت منابع، از خودبيگانگي نيروي كار، تورم و عقبماندگي كشور بر جاي گذاشته است. بايد ديد آيا جامعه حاضر است يكبار ديگر آزمون و خطا در پيش بگيرد يا نه؟