حلقه‌های مفقوده در رابطه بخش خصوصی و دانشگاه

۱۳۹۵/۱۰/۱۵ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۵۸۲۷۷

گروه تشکل‌ها

یکی از ایراداتی که از فعالان بخش خصوصی به ویژه فعالان تشکلی گرفته می‌شود این است که بسیاری از این فعالان اصولا ارتباط کمی با بحث‌های علمی و دانشگاهی دارند. از سوی دیگر این فعالان اقتصادی مباحث عملی را غیرعملی می‌دانند و معتقد هستند که استفاده از دانش دانشگاهی در عمل خیلی از مواقع سودآور نیست. از سوی دیگر از نظر فعالان اقتصادی نیروهای آموزش دیده تازه نفس در دانشگاه‌ها نمی‌توانند مستقیما وارد صنعت شوند و نیاز است که آموزش‌هایی از سوی فعالان بخش خصوصی به آنها داده شود تا آماده جذب شدن به صنعت شوند. این موضوع مبحث جدیدی نیست و سال‌ها است مساله رابطه صنعت و دانشگاه مطرح می‌شود اما هیچ‌گاه رابطه سیستماتیک و درستی میان این دو ایجاد نشده است. این رابطه می‌توانست توسط تشکل‌ها به شکلی سازمان یافته درآید اما به نظر نمی‌رسد نهادهای تشکلی تلاش جدی در این رابطه انجام داده باشند.


مدل‌های آموزش دانشگاهی

دانشگاه‌ها در ایران بیشتر از آنکه مراکز تحقیقاتی باشند به‌عنوان نهادهای آموزشی مطرح هستند. تقسیم‌بندی‌های مختلفی از انواع آموزش بر اساس نیاز صنعت انجام می‌گیرد. برای مثال در یکی از این تقسیم‌بندی‌ها آموزش بدون لینک، آموزش توسط بخش خصوصی، آموزش توسط صنعت سه مدل آموزش‌های دانشگاهی رایج دنیا هستند که از آنها استفاده می‌شود. در آموزش‌های بدون لینک دانشگاه صرفا آموزش می‌دهد و سپس دانشجو را رها می‌کند و هیچ‌گونه آموزش عملی به وی نمی‌دهد که ازجمله کشورهایی که چنین شیوه آموزشی دارند ایران است. در آموزش توسط بخش خصوصی، بخش خصوصی دانشگاهی را تاسیس می‌کند و دانشجویان فارغ‌التحصیل شده از این دانشگاه‌ها توسط بخش خصوصی جذب بازار کار می‌شوند. مثل کشورهای مالزی و ترکیه که بخش خصوصی آنها از قدرت ویژه‌یی برخوردارند. در آموزش توسط صنعت نیز کشورهای پیشرفته، دانشگاه‌هایی توسط شرکت‌های صنعتی بزرگ تاسیس کرده و نیروهای کار خود را پرورش می‌دهند که از آن جمله می‌توان به شرکت زیمنس اشاره کرد.

در مدلی دیگر از نوع آموزش دانشگاهی و صنعت این مبحث مطرح می‌شود که در کل 4نسل دانشگاه با عنوان آموزش‌محور، پژوهش‌محور، کارآفرین و نوآور وجود دارد. در بحث آموزش محور، دانشگاه‌ها فقط مسوولیت آموزش دانشجویان را بر عهده‌دارند و پس از اتمام دوره آموزش، وی را در بازار کار رها می‌کنند. اصالت دانشگاه‌ها در کل دنیا بر پایه پژوهش‌محور بودن آنها است و در چنین دانشگاه‌هایی دانشجو در کل دوران تحصیل به پژوهش و مطالعات راهبردی پرداخته و این سبب آشنایی بیشتر وی با بخش خصوصی و دنیای خارج از دانشگاه می‌شود. دانشگاه‌های کارآفرین به عنوان بازیگر توسعه در جوامعِ خود نقش دارند و فارغ‌التحصیلان این دانشگاه‌ها با توجه به تربیت ذهن آنها در طی دوران تحصیل، در پی ایجاد شغلی هستند که بتوانند در آن کارآفرینی و اشتغال و ارزش‌افزوده ایجاد کنند. این دانشگاه‌ها می‌گویند تغییرات به‌اندازه کافی در دنیا وجود دارد پس باید به دنبال نوآوری بود و فارغ‌التحصیلان نوآور را روانه بازار کارکرد.


نگاه جزیره‌ای به رابطه بخش خصوصی و دانشگاه

با نگاهی به وضعیت تدریس در دانشگاه‌های ایران با هر معیاری می‌توان به این واقعیت پی برد که متاسفانه پیوند میان‌ بخش‌ دانشگاه‌ (علوم‌ و فناوری‌) و بخش صنعت‌ در کشور ضعیف‌ و ناپایدار است‌ و کمتر محصول‌ تولیدی‌ را در کشور می‌توانیم پیدا کنیم که‌ از فرآیند تحقیق‌ و توسعه، پژوهش‌ به دست‌ آمده‌ باشد. اگرچه اکثر واحدهای تولیدی، امروزه به نقش تحقیقات در پیشرفت کاری خود اعتقاد دارند اما بدیهی است که بنگاه اقتصادی به تنهایی نمی‌تواند تمامی منابع مالی و قابلیت‌های علمی مورد نیاز را خود تامین کند لذا سوق دادن واحدهای صنعتی به سمت فعالیت‌های تحقیقاتی نیاز به حمایت و برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری دقیق دارد.

جامعه‌ برای‌ رسیدن به‌ توسعه‌ حقیقی‌ و پایدار، نیازمند یک تعامل‌ تعریف شده بین سه‌ نهاد علمی، سیاسی‌ و فنی‌ است‌ که‌ در قالب‌ دانشگاه، دولت‌ و صنعت‌ شکل‌ می‌گیرد. باتوجه‌ به‌ روابط‌ ارگانیک‌ این‌ نهادها که‌ یک‌ سیستم‌ واحد را تشکیل‌ می‌دهند، نقص‌ درهرکدام‌ از اجزا، نقص‌ در کل‌ سیستم‌ را به وجود خواهدآورد. هریک‌ از این‌ نهادها، خود دارای‌ اجزا و عناصر خاص‌ خود بوده‌ که‌ بدون‌ داشتن‌ روابط‌ و تعامل‌ درست‌ در درون‌ آنها قادر نخواهد بود در تعامل‌ با 2 نهاد دیگر ایفای‌ نقش‌ کند.

در حال حاضر با این واقعیت روبه‌رو هستیم که اگر دانشگاه و دانشگاهی حرفی برای گفتن داشته باشند، صنعتگران باجان و دل می‌پذیرند در غیر این صورت آن را کاملا رد می‌کنند و این نشان‌دهنده آن است که بیشترین مشکل ما از سمت هیات علمی است که مانند یک جزیره عمل می‌کنند.

سیستم و نظام پرداخت در دانشگاه، هیات علمی را به سمت و سویی سوق می‌دهد که تمایل به مقاله نوشتن و ارائه ISI در وی بیشتر باشد نه به عملیاتی بودن در حالی که صنعت طالب اساتیدی است که علاقه‌مند به کار باشند و این‌چنین اساتیدی هستند که می‌توانند چند دانشجوی خوب تربیت کنند.


از ISI تا TRL

زمانی در دانشگاه‌ها بحث معدل از اهمیت زیادی برخوردار بود. پس از آن شاهد شکل‌گیری مباحث مربوط به اهمیت ISI و ضریب تاثیر مقالات یا بحث Impact Factor بودیم. پس از آن اما در سال‌های اخیر شاهد بحث اهمیت TRL مقالات هستیم. TRL یا سطح آمادگی فناوری یک ابزار تحلیلی برای سنجش و ارزیابی سطح آمادگی و بلوغ فناوری و مقدار خطرپذیری ناشی از استفاده از یک فناوری در توسعه یک محصول است.

درحقیقت TRL یک روش سنجش است که در آن قابلیت اجرایی شدن طرح بر اساس معیارها و نمراتی از یک تا 9 مشخص سنجیده می‌شود که طرح آماده اجرایی شدن نمره 9 خواهد گرفت. چند نهاد علمی در جهان تاکنون مبادرت به تعریف TRL کرده‌اند که معروف‌ترین نوع سنجش متعلق به ناساست و در حال حاضر شاهد این موضوع هستیم که در صنایع جهان برای حمایت از یک طرح بر اساس TRL آن طرح را می‌سنجند.

معیارهای TRL به شرح زیر است:

1) اصول پایه علمی/مهندسی مشاهده و گزارش شده؛

2) فرموله شدن مفهوم یا کاربرد فناوری (سامانه نامزد انتخاب می‌شود)؛

3) اثبات مفهومی مشخصه‌های کلیدی به‌صورت نظری و تجربی؛

4) مفهوم سامانه در محیط آزمایشگاه مشاهده می‌شود؛

5) مفهوم سامانه آزمایش شده و منافع بالقوه در یک محیط مرتبط کنترل شده اثبات می‌شود؛

6) نمونه اولیه سامانه مفهومی در یک محیط مرتبط نمایش داده می‌شود.

7) نمونه اولیه سامانه آزمایش می‌شود و منافع بالقوه در یک محیط مرتبط به صورت گسترده‌تری اثبات می‌گردد.

8) سامانه نهایی ساخته و ارائه شده و منافع در محیط مرتبط اثبات می‌شود.

9) استفاده عملیاتی سامانه نهایی آزمایش می‌شود و منافع به اثبات می‌رسد.


تشکل‌ها و بحث ورود به مباحث دانشگاهی

مباحث TRL نه در ایران بلکه در بسیاری از کشورهای جهان امروز به روشی کامل برای ورود صنعت به بحث دانشگاه تبدیل شده است و کمک‌های مالی برای تحقیقات بر همین اساس تخصیص پیدا می‌کند. با این وجود مشکل اساسی در این رابطه در ایران وجود دارد. صنایع ایرانی حاضر به ورود به این بحث نیستند و توان مالی اکثریت شرکت‌های ایرانی بخش خصوصی که در شاخه SMEها قرار می‌گیرند به قدری نیست که چنین کاری انجام دهند. بر همین اساس نیاز است که تشکل‌های بخش خصوصی در طرح‌های دانشگاهی ورود پیدا کنند و با منابع مالی محدود اعضا برای همگی آنها طرح تعریف کنند. تجربه موفق این موضوع در دوره‌های ششم و هفتم در اتاق بازرگانی تهران با مشارکت با دانشگاه صنعتی شریف رخ داد ولی در حد پروژه‌های کوچک باقی ماند و هرگز شاهد فراگیر شدن چنین طرح‌هایی نبودیم.


نیاز دانشگاه‌ها به تامین بودجه و مشوق‌های دولت

حمایت‌هاى مالى از پروژه‌هاى تحقیقاتى مشترک بین صنعت و دانشگاه، به‌عنوان مشوقى براى تعامل هرچه بیشتر این 2نهاد محسوب مى شود.

در کشورهایی مثل استرالیا، تایلند و ترکیه تخفیف‌هاى مالیاتى در ازاى ارتباط آموزشى و تحقیقاتى، سرمایه‌گذارى در زمینه تحقیق و توسعه و مشاوره بنگاه‌ها با دانشگاه­‌ها در نظر گرفته می‌شود. به عنوان نمونه، در استرالیا روش امتیاز مالیاتى 150 درصدى براى افزایش تقاضاى فعالیت هاى تحقیق و توسعه بنگاه‌ها با دانشگاه‌ها اعمال مى شود. در کشورهاى کانادا، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن، سوئد، انگلستان، امریکا و مالزى کاهش مالیات بر درآمد و نیز امتیازات مالیات بر درآمد وجود دارد که در ازاى فعالیت‌هاى تحقیق و توسعه و همکارى مشترک با دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتى تحت شرایطى به بنگاه‌ها اعطا مى شود. در بسیارى از دانشگاه هاى دنیا بودجه سالانه تنها از منابع دولتى تامین نشده و لذا دانشگاه‌ها باید به راه‌هاى دیگرى ازجمله ارتباط بیشتر با بخش صنعت بیندیشند.

درواقع اغلب دانشگاه‌هاى غیردولتى تنها به اتکا منابع خود باید به توسعه آموزش عالى بپردازند که این امر به مصرف منطقى منابع و تلاش جهت یافتن منابع مورد نیاز خصوصا از طریق تعامل سازنده با صنایع منجر خواهد شد که به استحکام ارتباط بین صنعت و دانشگاه منجر مى‌شود. یکی از موسساتی که در زمینه تاسیس بسته‌های درآمدی متنوع موفق بوده، دانشگاه Bogazici ترکیه است. در این دانشگاه، فعالیت‌هایی که از راه‌های متفاوتی منجر به تولید درآمد می‌شوند، حدود 14% از کل بودجه دانشگاه را تامین کرده و حتی از درآمد حاصل از شهریه‌ها هم بیشتر می‌شود.

مشاهده صفحات روزنامه