آیا آینده متعلق به چشم بادامی‌های اژدهای سرخ است

۱۳۹۶/۰۵/۲۱ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۰۴۷۵۸
آیا آینده متعلق به چشم بادامی‌های اژدهای سرخ است

درحالی که در غرب دهه اول قرن 21 دیدگاه بدبینانه نسبت به حادثه 11سپتامبر، جنگ عراق و رکود بزرگ وجود دارد، اما در چین مردم بسیار خوشبین هستند که قرن 21 «قرن چین» خواهد بود. مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی در این خصوص آورده است که خلاصه نتایج 3دهه توسعه اقتصادی چین به این صورت است: در سال 2010 چین، سریع‌ترین کامپیوتر و باهوش‌ترین دانشجویان را در جهان داشت و درست زمانی که ایالات متحده امریکا پایگاه فضایی شاتل را کنار گذاشت وارد دوران فضا شد. در واقع می‌توان دید که آرزوی رسمی چینی‌ها از آینده قدرتمند و موفق در سه حادثه مهم که به صورت همزمان و هماهنگ با هم پیش رفته‌اند خود را نشان داده است: المپیک سال 2008 بیجینگ، چین را یک ابرقدرتی نرم معرفی کرد؛ رژه نظامی روز ملی در سال 2009 به ذهن هر بیننده‌یی این موضوع را متبادر کرد که چین یک قدرت سخت است و نمایشگاه جهانی شانگهای در سال 2010 المپیکی از فرهنگ، اقتصاد و تکنولوژی بود. هدف از نگارش این گزارش، بررسی این موضوع است که چین در جهان قرن 21 از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار خواهد بود؟ در این راستا چه پیش‌بینی‌ها و آینده‌پژوهی صورت گرفته است و چه افرادی دیدگاه‌های آینده نگرانه خود را ارائه کرده‌اند؟ پیش‌بینی‌های آینده ازسوی حکومت با جامعه مدنی چه تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند؟ از چه ابزارهای آینده پژوهی برای مطالعه آینده چین استفاده شده است و نهایتا اینکه آینده چین در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و علمی چگونه خواهند بود؟ یافته‌های گزارش حاضر نشان می‌دهد که: 1- در نیمه قرن بیستم، یک علم اجتماعی جدید میان رشته‌یی با عنوان «مطالعات آینده» سر برآورد که در آن به شیوه‌یی سیستمی به تحلیل مسیرها و روندهای ملی و جهانی پرداخته می‌شد. انتشار کتاب «هنر حدس زدن» نوشته بی. دجوونل در سال 1946 «تصویر آینده» نوشته اف. ال. پوالک در سال 1951 و تشکیل انجمن‌های تخصصی آینده پژوهی، تشکیل انجمن آینده جهان به وسیله ادوارد کورنیش و دیگران در سال 1966 تشکیل موسسه «رند» در سال 1945 ازجمله نشانه‌های پیدایش آینده‌پژوهی مدرن است.

مرکز پژوهش‌های مجلس در گزارشی در این خصوص آورده است که در واقع مروری بر آثار و دیدگاه‌های مطرح شده درباره آینده چین نشان می‌دهد که سه سناریو مهم برای آینده اقتصادی و سیاسی چین مطرح شده است:

   

 چین اژدهای بی‌رقیب در قرن 21

طبق این سناریو با رشد پویای اقتصاد چین، این کشور پس از دستیابی به توسعه متوازن و تقویت زیرساخت‌های حیاتی خود، به عنوان کنشگری قدرتمند در جهان ایفای نقش می‌کند. در آستانه سال 2020 تداوم رشد اقتصادی چین، دولت این کشور را در موضع بسیار قدرتمندی قرار داده است و تحت تاثیر عواملی مثل گسترش روابط سیاسی و تجاری با اعضای گروه بریکس و سازمان شانگهای، ظرفیت‌های دولت برای بهبود زیرساخت‌های صنعتی و اقتصادی تقویت خواهد شد. در حوزه سیاسی نیز حزب کمونیست اقتدار خود را حفظ خواهد کرد و یگانه حزب حاکم را نیروهایی به مراتب مردم‌گراتر از نسل‌های گذشته اداره خواهند کرد. ازسوی دیگر اگرچه همچنان هیچ اپوزیسیون رسمی در کشور وجود ندارد اما مقاومت‌هایی ازسوی رقبایی مثل تایوان، هنگ کنگ و طبقه کارآفرینان ثروتمند برای انجام اصلاحات بیشتر مشاهده می‌شود. از سوی دیگر افزایش مطالبات توده‌های مردمی در روستاها، جوانان یا بازیگران خارجی، دولت چین را وادار کرده است با ارتقا و روزآمد کردن سیاست‌ها، خود را با شرایط جدید تطبیق دهد.

این شرایط همچنین دولت را وادار خواهد کرد با افزایش کیفیت حاکمیت خود و همچنین شایسته‌سالاری، رویکرد مناسبی در زمینه مبارزه با فساد و مقابله با چالش‌های زیست محیطی داشته باشد. با این حال با وجود این بهبود نسبی به دلیل عدم شفافیت دولت در انتشار اطلاعات گاهی پس از حوادثی همچون وقوع یک حادثه طبیعی یا افشای یک فساد مالی، اعتراض‌های محدودی شکل می‌گیرد که به راحتی کنترل می‌شود.

در حقیقت با استفاده موثر از فناوری و همزمان بهبود روش‌های تصمیم‌گیری و حل مساله، دولت چین ضمن حفظ اقتدار خود در برابر مخالفان می‌تواند آنها را سرکوب کند.

در این سناریو، دولت چین با فائق آمدن بر بسیاری از چالش‌های جمعیتی، اقتصادی، سیاسی و زیست محیطی خود و به عنوان اقتصادی قدرتمند، با کل جهان روابط سازنده‌یی دارد. در چنین وضعیتی چین به ناچار برای حفظ منافع خود، از طریق همگرایی صلح آمیز نقشی سازنده در حفظ صلح و کاهش مخاطرات ناشی از جنگ به ویژه در آسیا ایفا می‌کند.

 چین برزخی در قرن 21

طبق این سناریو اعمال برخی تغییرات پایین به بالا، حزب کمونیست را مجبور می‌کند تا حدودی فضا را باز کند اما این دموکراسی محدود چین را با مشکلات بسیاری روبرو می‌کند.

همزمان با تداوم رکود جهانی در مناطق مختلف، ثبات رشد چین و بهبود استانداردهای زندگی و ثروت‌آفرینی، مشروعیت حزب کمونیست را در بین مردم بالا خواهد برد. با این حال همزمان با بالا رفتن سطح رفاه، مطالبات سیاسی و اجتماعی مردم نیز افزایش خواهد یافت و آنها خواهان مشارکت بیشتر در فرآیندهای تصمیم‌گیری هستند.

ازسوی دیگر به دلیل نگرانی‌های کشورهای غربی از رشد اقتصادی چین، این کشورها تلاش می‌کنند به بهانه‌هایی همچون حقوق بشر، محیط زیست بیجینگ را تحت فشار قرار داده و با محدودیت جریان فناوری و سرمایه، راه چین و شرکت‌های چینی را در دسترسی به بازارهای مختلف سد کنند. در چنین شرایطی دولت چین با تمرکز بر مناطق دیگر به ویژه آسیا، آفریقا و بطور کلی بازیگران و قدرت‌های نوظهور تلاش می‌کند این محدودیت‌ها را پشت سر بگذارد.

 

 قرن 21- قرن افول چین

در این سناریو، به دلیل برخی مشکلات داخلی و خارجی، مشروعیت حزب کمونیست کاهش یافته و بقای کشور به مخاطره می‌افتد. با گسترش نگرانی‌های جامعه بین‌المللی از رشد چین، جنگ تجاری شدیدی میان کشورهای غربی و چین درمی‌گیرد و این کشورها با مانع تراشی در زمینه به اشتراک‌گذاری دانش، نوآوری و سرمایه‌گذاری در چین، تلاش می‌کنند تا روند رو به رشد این کشور را خدشه‌دار کنند.

در نتیجه این اقدام، رشد اقتصادی، سرمایه‌گذاری‌ها و توان رقابتی چین به تدریج کاهش یافته و نوآوری‌ها محدود می‌شود. این موضوع سبب می‌شود با توجه به وابستگی اقتصاد چین به صادرات، رکودی سنگینی کشور را در بربگیرد. طبق این سناریو، چین تبدیل به دولتی فرومانده و همراه با بی‌نظمی خواهد شد و رکود سنگین ایجاد شده در این کشور سبب خرد شدن بنیان‌های اقتصادی آن خواهد شد.

بدین‌ترتیب پس از ناتوانی دولت چین در پاسخگویی به مطالبات اقتصادی و اجتماعی مردم، اعتراض‌های خشونت‌باری میان مردم و دولت شکل می‌گیرد که البته به‌شدت سرکوب می‌شود.

با این حال با تداوم بحران اقتصادی به بهانه اقدام نامناسب دولت در یک فاجعه طبیعی همچون زلزله و یا رسوایی فساد مالی مسوولان، این اعتراض‌ها دوباره از سر گرفته می‌شود و با گسترش ابعاد بحران و اصرار دولت به کنترل اقتدارگرایانه و سرکوب مردم، مشروعیت حزب کمونیست به‌شدت خدشه‌دار می‌شود. در چنین شرایطی در مناطقی همچون تایوان، تبت و از همه مهم‌تر استان سین کیانگ، جنبش‌های استقلال‌طلبانه نیز زمان را برای فعالیت‌های خود مناسب دیده و علیه حکومت مرکزی قیام می‌کنند.

همچنین مقامات ارشد برخی استان‌ها نیز تحت تاثیر نفوذ تجار و سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی و با هدف تقویت خود در برابر دولت مرکزی، افزایش اختیارات و امکانات خود را طلب می‌کنند. بدین‌ترتیب در کشاکش درگیری دولت با گروه‌های جدایی طلب، مناطق مختلف چین عرصه فعالیت گروه‌های تروریستی می‌شود و به دلیل نافرمانی مدنی مردم، توان دولت برای در پیش گرفتن اقدام مناسب کاهش می‌یابد.

همچنین سه دیدگاه رسمی، مخالف و روشنفکران مبنای سه سناریو درخصوص آینده جایگاه هنجاری و فرهنگی چین قرار می‌گیرد که عبارتند از:

1- همگرایی چین با هنجارهای بین‌المللی؛

2- ترکیب هنجارهای چینی و هنجارهای غربی؛

3- واگرایی از هنجارهای غربی بالا رود.

اول- هدف چین مطابق با نظر رییس‌جمهور سابق جین هوجین تائو این است که یک جهان هماهنگ را از صلح پایدار و سعادت مشترک بسازد. در این نظم جهانی جدید، تمدن‌های مختلف همزیستی در اجتماع جهانی خواهند داشت. طبق این دیدگاه چین یک تهدید نیست و هماهنگی جهانی و همسازی جهانی بنیاد و اساس استراتژی توسعه صلح‌آمیز چین است که وعده فرصت‌های برد – برد را برای هر فرد در جهان به ارمغان می‌آورد. اظهارنظر افراطی شی جین پینگ در مکزیک نیز دقیقا با این دیدگاه از امور خارجی مطابقت دارد: چین، قدرت مسوول است نه به معنای منفی آن، که به دنبال رهبری جهان است، بلکه به معنای مثبت آن، که تلاش نمی‌کند که نظم جهان را به هم زند.

طبق این دیدگاه چین به دنبال ساختن یک نظم جهانی چندجانبه است.

دوم- طبق این دیدگاه طرفداران آن مثل لیو شیائوبو استدلال می‌کند که تاثیرگذاری چین باید در دو جهت باشد. درحالی که بیجینگ قواعد و هنجارهای بین‌المللی را می‌آموزد قدرت نرم چین همچنین بر جهان تاثیر خواهد گذاشت و به صورت تدریجی هنجارهای بین‌المللی را تغییر خواهد داد با اضافه کردن ایده‌های چینی به ایده‌های غربی درخصوص نظم جهان.

واژه هماهنگی چین واژه‌یی بوده که در کل جهان درک و استفاده شده است. برای مثال باراک اوباما زمانی که در سال 2011 هو جین تائو از واشینگتن بازدید کرد از این واژه برای صحبت کردن درباره حقوق بشر استفاده کرد.

واژه هماهنگی همچنین در گزارش آسیا 2050 بانک توسعه آسیایی که در 2011 منتشر شد، موقعیت مهم و برجسته‌یی داشت.

همچنین در نمایشگاه جهانی شانگهای 2010 از این مفهوم استفاده شد. به علاوه احساس هماهنگی در اتریش و هماهنگی قلب و مهارت‌ها در ژاپن کاربرد داشته است. دالایی لاما هم در دفاع از منشور 08 بیان کرده که جامعه مبتنی بر هارمونی می‌تواند تنها زمانی محقق شود که اعتماد در میان مردم آن وجود داشته باشد، مردم رها از ترس و فشار باشند و حاکمیت قانون، عدالت و برابری در آن وجود داشته باشد.

سوم- در حالی که سناریوی اول چین را به سمت جامعه بین‌الملل اجتماع پذیر می‌کند، این سناریو از این منطق استفاده می‌کند که بقیه جهان با پذیرش نظم جهانی چین اجتماعی شوند. طبق این دیدگاه ظهور چین در قدرت جهانی تنها داستان موفقیت اقتصادی یا مدرنیزاسیون نظامی نیست، موفقیت چین هنجاری است. زیرا ایده‌های چینی بهتر از ایده‌های غربی است.

طبق دیدگاه طرفداران این سناریو یک نظام عالی منحصر به فرد را از نظر اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ارائه می‌کند که کامل‌ترین مخالف دموکراسی سرمایه داری است. طبق این سناریو نظام بین‌المللی متشکل از دولت ملت‌های برابر توسط نظام خراج گزارانه سلسله مراتبی چین محور جایگزین خواهد شد. در این دیدگاه اروپا محوری با چین محوری، غربی شدن با شرقی شدن و استثناگرایی امریکایی با استثناگرایی چینی جایگزین خواهد شد.

مرکز پژوهش‌های مجلس در نتیجه‌گیری خود آورده است که آینده پژوهی چین موضوع بسیار مهم و پیچیده‌یی است که توجه زیادی را در سراسر جهان معطوف به خود کرده است. در خارج از چین مطالعات و بررسی‌های زیادی در خصوص آینده این کشور صورت گرفته است. در درون جامعه چین هم این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است و آثار متعددی در این زمینه منتشر شده که در متن گزارش به اهم آنها اشاره شده است.

در مجموع می‌توان گفت آینده‌پژوهی در درون چین به صورت مشخص در دو فاز پیش رفته است:

فاز اول: فعالیت‌های آینده‌پژوهی و مطالعاتی است که در درون حکومت و به صورت رسمی انجام شده است. این فعالیت‌ها عمدتا با استفاده از روش اکتشافی و تکنیک کیفی دلفی انجام شده است. این دسته از پژوهش‌ها سابقه و قدمت بیشتری در چین داشته و در دوران جنگ سرد به بعد صورت گرفته و اغلب در قالب برنامه‌های توسعه 5 ساله کشور نمود داشته است. البته علاوه بر برنامه توسعه پنج ساله چین، چهار برنامه آینده پژوهی دیگر نیز انجام شده که نشان از برنامه‌ریزی بلندمدت در حوزه علم و تکنولوژی برای کسب جایگاه برتر در قرن بیست و یکم است. درحالی که نخستین برنامه 5 ساله - توسعه چین در سال 1953 شروع شد و اکنون سیزدهمین برنامه توسعه پنج ساله چین (2016-2021) درحال اجراست.

فاز دوم: مطالعات آینده پژوهی در چین عمدتا توسط روشنفکران جامعه مدنی و در خارج از بدنه رسمی حکومت انجام شده که اغلب با روش هنجاری و با استفاده از تکنیک سناریونویسی انجام شده و اغلب آنها هم آینده روشنی را برای چین در قرن بیست و یکم ترسیم می‌کنند.

مروری بر آثار و دیدگاه‌های مطرح شده از آینده پژوهان در خصوص آینده چین نشان می‌دهد که سه سناریو مهم برای آینده اقتصادی و سیاسی چین مطرح شده است:

- چین: اژدهای بی‌رقیب در قرن 21

- چین: برزخی در قرن 21

- قرن 21: قرن افول چین.

وجود شکاف‌های حزبی که در بسیاری از مواقع در نوع تصمیم‌گیری‌های دولت چین نیز بازتاب داشته یکی از محورهای مهمی است که امروز برخی معتقدند به موازات رشد و توسعه بیشتر این کشور عمیق‌تر شده و می‌تواند در آینده هویت سیاسی و انسجام تصمیم‌گیری در درون این کشور را با مشکل مواجه کند.

با وجود اینکه حجم رو به افزایش اختلاف نظرها در درون حزب کمونیست غیرقابل انکار است اما به نظر می‌رسد در یک نگاه واقع بینامه تمامی این جناح‌ها روی حفظ اصولی که خدشه به آنها می‌تواند به تضعیف چین منجر شود اتفاق نظر دارند. همه آنها توسعه چین را راه بقای حکمرانی حزبی می‌دانند؛ همه آنها نقش ایدئولوژی را در عصر جدید کمرنگ می‌بینند و همگی می‌دانند که توسعه اقتصادی چین دیر یا زود به حوزه سیاسی تسری می‌یابد و در نتیجه باید برای آن برنامه‌ریزی کرد.

به علاوه یکی از مهم‌ترین جلوه‌های ظهور و بروز جمهوری خلق چین در جهان امروز اقتصاد این کشور است. بررسی روندهای معاصر اقتصاد چین اگرچه حاکی از یک روند رو به رشد بوده و در کلیت آن به یکی از مظاهر پیشرفت چین در دنیای معاصر تبدیل شده، اما آینده پژوهی اقتصاد این کشور حاکی از یک روند پر فراز و نشیب در آینده است. اقتصاد چین با چندین چالش جدی از جمله شکاف درآمدی، چالش زیست محیطی، ضعف بخش کشاورزی، شهرنشینی فزاینده، مصرف پایین و وابستگی به سرمایه‌گذاری و صادرات در آینده روبه‌رو است.

به علاوه تاکید چند باره دولت‌های مستقر بر لزوم تسریع و تعمیق صنعتی شدن و نیاز روزافزون به منابع انرژی به خصوص در حوزه نفت و گاز باعث شده تا پیش بینی‌ها و آینده پژوهی انرژی در چین بیانگر ارقامی نجومی در مصرف یا واردات انرژی این کشور باشد. بر اساس برآوردهای سازمان بین‌المللی انرژی میزان تقاضای چین برای نفت تا سال 2030 مجموعا به 808 میلیون تن خواهد رسید و تقاضا برای گاز طبیعی به 236میلیارد متر مکعب می‌رسد که اینها همگی حاکی از نیازهایی اساسی در حوزه انرژی چین است.

با این حال، نکته قابل توجه آن است که برآوردهای آینده‌پژوهانه از حوزه انرژی نشان می‌دهد که در دوران بعد از سال 2015 تا سال 2050 میزان تولید منابع نفت و گاز روندی نزولی داشته و این می‌تواند در برابر نیاز روزافزون چین به چالشی عمده تبدیل شود که این چالش در دو قالب خود را نشان خواهد داد:

اول: اینکه چین در دسترسی به بازارهای خرید انرژی دچار مشکل خواهد شد،

دوم: اینکه حتی در صورت دسترسی ناگزیر از انجام هزینه‌هایی بالا خواهد بود که این امر می‌تواند هزینه تولید را بالا برده و بعضا سوددهی تولیدات و کالاها را با تردید‌های جدی مواجه کند.