آینده اروپا پس از انتخابات آلمان
گای وِرهُفشتاد، نخستوزیر سابق بلژیک
گروه جهان هیچ شکی وجود ندارد که نتیجه انتخابات سراسری اخیر آلمان برای اتحادیه اروپا بهشدت مهم خواهد بود. احزابی که برای سالهای طولانی سیاست در آلمان را در دست داشتند، یعنی حزب سوسیال دموکرات و اتحاد دموکرات مسیحی بهعلاوه حزب اتحاد سوسیال مسیحی، همگی میزان زیادی از حمایتهای همیشگی را در صندوقهای رای از دست دادند و در مقابل، حزب راست افراطی به میزان غیرمنتظرهیی رای آورد. کمپینهای انتخاباتی هر سه حزب اصلی کاملا بر سیاستها و فضای داخلی آلمان تمرکز داشتند و به طرز شگفتاوری کوتهبینانه بودند. بیشترین موضوعاتی که در این کمپینها مطرح شد، طرح ممنوعیت بنزین، سیاستهای مالیاتی، اجارهبها و مسائل مربوط به امنیت کشور بودند؛ بهطور قطع این مسائل برای رایدهندگان آلمانی مهم است، اما جای تعجب دارد که احزاب اصلی در مورد چالشهای پیش روی اتحادیه اروپا و منطقه یورو عمدتا سکوت اختیار کردند.
چالشها متعدد هستند؛ بریتانیا در مورد خروج از اتحادیه اروپا مذاکره میکند و در مورد آینده روابط دوجانبه شکوتردیدهای فراوانی وجود دارد. از سوی دیگر، اتحادیه اروپا با مشکل افول دموکراسی در لهستان و مجارستان مواجه است و بایستی از فاصله گرفتن بیشتر این دو کشور از قوانین اتحادیه جلوگیری کند. برای بحرانهای قدیمی مهاجران و پناهجویان نیز هنوز راهحلی طولانیمدت پیدا نشده است. از سوی دیگر، مساله مقابله با چالشهای امنیتی ناشی از تروریسم، رویارویی با روسیه و امریکایی آشفته و سرگردان تحت ریاستجمهوری دونالد ترامپ، مطرح است. در چنین شرایطی منطقه یورو پس از سالها تلاش برای نجات از بحران مالی سال 2008، بالاخره نشانههای رشد را شاهد بوده است؛ اگرچه تثبیت بهبود شرایط اقتصادی همچنان زمان میبرد.
چگونگی رسیدگی به این چالشها و موضعگیریهای آلمان در مورد آنها آینده اروپا را تعریف میکند. رهبران احزاب اصلی آلمان میبایست در کمپینهای انتخاباتی در استودیوهای تلویزیونی، سالنهای کنفرانس، کلاسها و خیابانها بیشتر به مسائل فوق میپرداختند. در حقیقت شکست دو حزب بزرگ آلمان در پرداختن به این موضوعات یکی از دلایل کاهش حمایتها از آنها محسوب میشود. احزاب اتحاد دموکرات مسیحی، سوسیال دموکرات و اتحاد سوسیال مسیحی با توجه به مشکلات کوچک و سر باز زدن از اشاره به مسائل مهم، یک خلأ ایجاد کردند و ملیگراهای پوپولیست راست افراطی «آلترناتیوی برای آلمان» با کمال میل این خلأ را پر کردندو توانستند 13 درصد آرا را به خود اختصاص دهند.
حقیقت این است که اروپا به اصلاحاتی قابلتوجه نیاز دارد و تنها راه برای اجرای این اصلاحات این است که کشورهای حامی دموکراسی لیبرال در اروپا با یکدیگر متحد شوند. زمانی که نتایج انتخابات آلمان منتشر شد، بسیاری از تحلیلگران نتیجه گرفتند که این انتخابات ضربهیی مهلک به امانوئل ماکرون، رییسجمهوری فرانسه و برنامههای وی برای بخشیدن جان تازهیی به برنامههای اروپایی بوده است. اما شاید چنین ارزیابی چندان درست نباشد. لازم به ذکر است که این ولفگانگ شویبله، وزیر دارایی آلمان از حزب سوسیال دموکرات در دولت اتحاد دموکرات مسیحی بود که در یک دهه گذشته با بیشتر اصلاحات پیشنهادی مربوط به منطقه یورو مخالفت کرد. در چنین شرایطی، نتیجه دیگری که میتوان از انتخابات آلمان گرفت این است که به آن به چشم یک فرصت برای شروعی دوباره نگاه کرد؛ پایان «ائتلاف بزرگ» احزاب اتحاد دموکرات مسیحی و سوسیال دموکرات میتواند به معنای پایان رکود سیاسی در آلمان و حتی اروپا باشد.
مذاکرات برای تشکیل دولت ائتلافی پس از انتخابات پارلمانی همچنان ادامه دارد و از آنجایی که سوسیال دموکراتها مصمم هستند با هیچ حزبی همراه نشوند، محتملترین نتیجه ائتلاف متشکل از احزاب دموکرات مسیحی، دموکراتهای آزاد و سبزهاست که به دلیل رنگ هر حزب ائتلاف «جاماییکا» خوانده میشود. میتوان امیدوار بود که دولت بعدی آلمان از سیاستمداران حامی اروپا با ایدههای تازه و تمایل به پیشبرد اصلاحات در سطح اروپایی، احتمالا همراستا با پیشنهادات ماکرون، تشکیل شود. در آن صورت، گروه جدید رهبران میتوانند نیروی محرک شکلدهنده نقش آلمان در اروپا در سالهای آتی باشند.
دموکراتهای آزاد نیز همانند ماکرون میخواهند اروپا را دموکراتیکتر کنند؛ این حزب از فهرست نامزدهای انتقالی در انتخابات در سطح اتحادیه اروپا حمایت میکند و همچنین نزدیکی بیشتر شهروندان اروپایی از طریق قراردادهای دموکراتیک در کشورهای منطقه را خواستار است. حزب دموکرات آزاد در عین حال یکی از حامیان اعمال قوانین مشترک اروپایی در زمینه مهاجرت، مرزهای مشترک و نیروهای گارد ساحلی است و همچنین از تاسیس اداره فدرال تحقیقات اروپایی برای هماهنگسازی مبارزات علیه تروریسم حمایت میکند. کریستین لیندنر، رهبر حزب دموکرات آزاد بر این باور است که باید به قوانین بسته رشد و ثبات اتحادیه اروپا احترام گذاشته شود و اینکه خرج کردن پول پرداختکنندگان مالیات (مردم) بدون مسوولیتپذیری و شفافیت بودجه، تنها به نفع پوپولیستها و ملیگرایان همچون حزب آلترناتیوی برای آلمان تمام خواهد شد. خوشبختانه در این زمینه لیندنر با ماکرون هم عقیده است؛ هر دو در این زمینه که اروپا به مدیریت بهتری بر مبنای ترکیبی از قوانین مالی نظاممند و سرمایهگذاریهای محرک رشد نیاز دارد، هم عقیده هستند.
اکنون برای اروپا زمان مهمی است. اروپاییها بایستی برای مشکلات مشترک خود راهحلی بیابند و به آلمان و فرانسه برای رهبری در این مسیر نیاز دارند. محور آلمان-فرانسه که در گذشته اروپاییها را به سمت یکپارچه شدن پیش برده، بار دیگر باید همین کار را انجام دهد. میتوان امیدوار بود که دولت جدید ائتلافی در آلمان در ایجاد اتحاد نزدیکتر سیاسی و اقتصادی قادر به همکاری به فرانسه باشد؛ شواهد که اینطور نشان میدهند. تبدیل اتحادیه اروپا به اتحادیهیی دموکراتیکتر تنها راه عقب راندن تمایلات ملیگرایانهیی است که مسیر اجرای پروژههای اروپایی را سد کردهاند.
منبع: پراجکت سیندیکت