کشاورزی هوشمند به اقلیم؛ رویکردی در بازطراحی سیستمها
نویسندگان: هادی ویسی – رضا شاه محمدی – شهروز عسگری
مقدمه
انتظار میرود تا سال 2050، 2.4 میلیارد نفر در کشورهای درحال توسعه به جمعیت حاضر افزوده شود، که بیشترین تمرکز این جمعیت در جنوب آسیا و جنوب صحرای آفریقا خواهد بود. کشاورزی در این مناطق یک بخش کلیدی اقتصادی و محل عمده اشتغال محسوب میشود، اما در حال حاضر بیش از 20درصد این جمعیت دچار ناامنی غذایی هستند. 75درصد از جمعیت فقرای جهان در مناطق روستایی هستند و مهمترین منبع درآمد آنها کشاورزی است. افزایش بهرهوری کشاورزی و درآمد در بخشهای تولیدی کوچک، عنصر کلیدی و متحرک رشد و تحول اقتصادی در محدوده گستردهیی از بخشهای شهری و غیرکشاورزی است. پیشبینیها نشان میدهد که در سطح جهانی، با توجه به افزایش تقاضا، تولیدات کشاورزی تا سال 2050 باید 60 درصد افزایش یابد، و این تولید بهرهوری بیشتر را میطلبد.
به گفته مجمع بین دولتی تغییرات اقلیم (IPCC)، تغییرات اقلیمی در مناطق عمده جهان اثرات زیادی را بر تولیدات گذاشته است، و اثرات منفی آن بیش از تاثیرات مثبت بوده است، و کشورهای درحال توسعه در مقابل اثرات منفی بیشتر در معرض آسیب هستند. افزایش شدت و تکرار حوادثی نظیر؛ خشکسالی، بارندگیهای سنگین، سیل و زیاد شدن حداکثر دما در حال حاضر بوقوع پیوسته است و انتظار میرود در بسیاری از مناطق با شتاب بیشتری گسترش پیدا کند. بر آورد شده است که تغییرات اقلیمی باعث کاهش عملکرد جهانی ذرت و گندم به ترتیب به میزان 3.8 و 5.5درصد شده است و محققین بسیاری هشدار دادهاند که درجه حرارت بیش از آستانه فیزیولوژیک بحرانی گیاه سبب افزایش شیب کاهش محصول میشود.
افزایش تغییرات اقلیمی، باعث افزایش خطرات تولید میشود که توانایی مقابله کشاورز را به چالش میکشاند. تغییرات اقلیمی تهدیدی برای دسترسی به مواد غذایی برای هر دو جمعیت روستایی و شهری با کاهش تولیدات کشاورزی و درآمد ناشی از آن، همچنین باعث افزایش اختلال در بازارها میشود. در این میان تولیدکنندگان فقیر، خوشنشینان بیزمین، اقلیتهای نژادی و حاشیهنشینها در معرض آسیب بیشتری هستند. تاثیر رویدادهای شدید اقلیمی در بلندمدت میتواند سبب قرار گرفتن در معرض خطرات و افزایش تردید برای انگیزههای سرمایهگذاری و احتمالا کاهش موثر نوآوریها در مزارع شود، درحالی که سبب افزایش ریسک ناپذیری و فعالیتهای کم بازده میشود. منابع اصلی پیشبینی شده رشد انتشار گازهای گلخانهیی، براساس مسیرهای رشد کشاورزی رایج نیز میتواند عواقب جدی برای تنوع زیستی و خدمات اکوسیستی و حفاظت خاک داشته باشد. لذا تا زمانی که رویکرد خود را در طراحی و سرمایهگذاری رشد و توسعه کشاورزی تغییر ندهیم، خطر نابودی انسان و منابع مالی وجود دارد، زیرا سیستمهای تولید کشاورزی ناتوان در تامین امنیت غذایی هستند و افزایش تغییر اقلیم ادامه پیدا خواهد کرد. در این راستا، کشاورزی هوشمند به اقلیم، با یکپارچهسازی طرحها و استراتژیهای تغییرات اقلیم و کشاورزی پایدار، میتواند مانع از دست رفتن منابع و منافع شود.
کشاورزی هوشمند به اقلیم
کشاورزی هوشمند به اقلیم
(Climate smart agriculture)، اشتراک مساعی و همکاری، سازگاری و جبران خسارت را با امنیت غذایی پیوند میدهد، و از آن به عنوان پایهیی برای اطلاعرسانی و تغییر مسیر سیاست در پاسخ به تغییرات آب و هوایی استفاده میکند.
کشاورزی هوشمند به اقلیم مانند اجرای عملیات متعارف و رایج در یک سازمان است، که در آن ضمن تاکید بر اجرای ظرفیتهای انعطاف پذیر، راهحلهای مناسب با زمینه فعالیت، را از طریق اجرای خطمشی نوآورانه و فعالیتهای سرمایهگذاری، حمایت میشود. در غیاب چنین تلاشهایی، IPCC نشان میدهد که انعطافپذیری سیستمهای کشاورزی و غذایی کاهش مییابد و امنیت غذایی در معرض خطر بیشتری قرار میگیرد. کشاورزی هوشمند به اقلیم خواستار مجموعهیی از اقدامات توسط تصمیمگیرندگان از مزرعه تا سطح جهانی، برای ارتقای انعطافپذیری سیستمهای کشاورزی و معیشت و کاهش خطر ناامنی غذایی درحال حاضر و آینده است. مفهوم گوناگونی مسیرهای انعطاف پذیر اقلیمی در کشاورزی را میتوان با استفاده از نمودارIPCC نشان داد (شکل 1).
نقاط مختلف تصمیمگیری و اقدامات
برای تعیین مسیر مناسب
مسیرهای کشاورزی هوشمند به اقلیم منجر به انعطافپذیری بیشتر و خطرات کمتر برای امنیت غذایی است، در حالی که کسب و کارهای رایج سبب افزایش ریسک و کاهش انعطافپذیری در امنیت عذایی و سیستمهای کشاورزی میشود. هدف کلی کشاورزی هوشمند به اقلیم حمایت از تلاشهای محلی تا سطح جهانی برای استفاده پایدار از سیستمهای کشاورزی در نیل به امنیت غذایی و در دسترس قرار گرفتن غذا برای تمام مردم در تمام زمانها، یکپارچهسازی تلاشها برای تطابق و کاهش عوامل مانع رسیدن به پتانسیل است. برای رسیدن به این مقصد سه هدف تعریف شده است:
1- افزایش پایدار تولیدات کشاورزی با هدف افزایش متعادل درآمد، امنیت غذایی و توسعه
2- سازگاری و ایجاد مقاومت در برابر تغییرات اقلیمی از مزرعه تا سطوح جهانی، و
3- توسعه روشهایی برای کاهش گازهای گلخانهیی منتشر شده از کشاورزی در مقایسه با روشهای قبلی
سازگاری در مزرعه منجر به بهبود قابل توجهی در عملکرد، اجتناب از آسیب افزایش درجه حرارت تا 1-2 درجه سانتیگراد در مناطق معتدله و تا 3-5/1 درجه سانتیگراد در منطق گرمسیری میشود. محققان مقابله با تغییرات اقلیم را از طریق تغییر سیستمهای کشاورزی موثر میدانند، جایی که کربن خاک بیشترین میزان ترسیب را دارد. همکاری به عنوان اثر متقابل سازگاری و مقابله با تغییرات اقلیم، بصورتی که اثر ترکیبی آنها بیشتر از اثر هر یک به تنهایی است، تعریف میشود؛ تعامل شیوههای سازگاری و مقابله با تغییرات اقلیمی، مانند شیوههای کشاورزی هستند، و لزوما تعامل و هم افزایی بین شیوههای مختلف نیست.
گرچه هدف کشاورزی هوشمند به اقلیم رسیدن به هر سه هدف است، ولی این بدان معنا نیست که هر سه هدف حتما در هر مکان و بصورت همزمان بهدست آید. کشاورزی هوشمند به اقلیم نیاز به بررسی این سه هدف، از بخشهای کوچک محلی تا مقیاس جهانی و افقهای کوتاه و بلندمدت، برای به دست آوردن راهحلهای محلی قابل قبول دارد.
اولویتهای شکلگیری کشاورزی هوشمند
به اقلیم در مناطق مختلف
سیستمهای کشاورزی غذایی اغلب در مقیاسهای چندگانه (جهانی، منطقهای، ملی و محلی) تعریف میشوند و تعامل محدودهها و مقیاسها، و مفاهیم کشاورزی هوشمند به اقلیم را بیشتر مد نظر قرار میدهند. نقشههای شناختی در شکل 2 چگونگی تفاوت شکلگیری کشاورزی هوشمند به اقلیم در مقیاس کشورهای درحال توسعه را نشان میدهد. دایرههای مضامین اصلی و مفاهیم توسط نقطهها مشخص شدهاند. روابط متقابل بین مضامین و مفهومها نشان میدهد که کشاورزی چگونه در دهه آینده تحت تاثیر این شبکه عوامل غیر خطی غذا-انرژی-تغییرات اقلیمی متحول میشود.
نقشه مفهومی 3 برخی از خوشههای متمایز نظری را با یک چارچوب مشترک در کشورهای توسعه یافته نشان میدهد، «جنسیت»، «بازار» و «سیاست» مفاهیمی هستند که در ادبیات کشاورزی هوشمند به اقلیم توسعه یافتهاند. بیشتر محققین از این زمینهها به عنوان چاشهایی برای گفتمان اشاره میکنند. جنسیت معمولا به «حقوق»، «مشارکت»، «زنان»، «مسائل اقتصادی» و «تشکلهای زنان» مرتبط است. اثر تغییرات بازار بر تولیدات کشاورزی (کیفیت، زیان) نمود پیدا میکند. چگونگی انتخاب مسیرهای اقتصادی (عرضه، تقاضا، زنجیره مصرفکننده) بر گزینههای کشاورزی هوشمند به اقلیم اثرگذار است، و نحوه سیاستگذاری بر اثر تغییرات اقلیمی بر زنجیره مصرفکنندگان تاثیر میگذارد.
اولویتها برای سوگیری به جانب کشاورزی هوشمند به اقلیم در ایران
با توجه به ادبیات کشاورزی هوشمند به اقلیم و راهکارهای آن و با توجه به وضعیت کشاورزی و شرایط اقلیمی ایران و اینکه طی سالهای گذشته شاهد افزایش دما و کمبود شدید آب در حوزه کشاورزی و همچنین کاهش میزان آب سفرههای زیر زمینی و آثار مخرب تغییر اقلیم در حوضههای آبگیر اعم از دریاچه ارومیه، تالاب شادگان و... هستیم از یکسو، همچنین اثر تغییر اقلیم بر تاریخ کشت محصول، اثر ریزگردها و موارد دیگر در بخش کشاورزی از سوی دیگر، اولویت سیاستگذاری، در بخش تغییرات اقلیمی و مقابله با خطرات آن در محورهای ذکر شده برای کشاورزی هوشمند به اقلیم در کشورهای در حال توسعه نظیر بازار، جنسیت و سیاست توصیه میشود. بهطوری که با سیاستهای سازگاری مانند استفاده از رقمهای زودرس، روشهای نوین آبیاری میتوان از کاهش عملکرد محصول و خطرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن جلوگیری نمود. به نظر میرسد با توجه به جنبههای زیادی که کشاورزی هوشمند به اقلیم مانند: بازار، مشارکت، حقوق زنان، امنیت غذایی، توجه به کشاورزان خرده پا و... در نظر دارد، سیاستگذاران در بخش کشاورزی ایران میتوانند در راستای سیاستگذاری مناسب با استفاده از کشاورزی هوشمند به اقلیم در محورهای ذکر شده که پتانسیلهای خوبی مانند تعاونیهای و صندوقهای زنان، شکلگیری شبکههای حمایتی در سطوح مختلف برای کشاورزی وجود دارد گامهای موثری بردارند.
چه چیزی برای اجرای موثر
کشاورزی هوشمند به اقلیم لازم است؟
تجارب کشاورزی هوشمند به اقلیم نشان داده است که اقدامات سریع توسط ذینغعان دولتی، خصوصی و جامعه مدنی از سطح محلی تا بینالمللی در چهار حوزه برای موفقیت مورد نیاز است: 1) ایجاد شواهد و ابزارهای ارزیابی 2) گسترش موسسات ملی و محلی 3) توسعه سیاستهای هماهنگ و مبتنی بر شواهد؛ و
4) افزایش سرمایهگذاری و اثربخشی آن.
اولویت اول ایجاد شواهد و ابزارهای ارزیابی است چراکه، شواهد اولیه موجود برای حمایت موثر در تصمیمگیری، ناکافی است و عمدتا برای تصمیمگیرندگان در سطح ملی و محلی در دسترس نیستند.
مقیاسهای زمانی و مکانی که آثار تغییرات اقلیم بر کشاورزی را بررسی میکنند برای برنامهریزی ملی و محلی مناسب نیستند که ناشی از عدم اطمینان مربوط به خروجی مدلهای آب و هوایی است، مسائل فنی مربوط به مدلهایی با مقیاس کوچک برای پشتیبانی تصمیمگیری راجع به تغییرات اقلیمی و تاثیرات آن بر کشاورزی در آینده برای جوامع محلی نسبت به روندهای بلندمدت مناسبتر هستند.
در این زمینه ابزارهایی برای ارزیابی سیاستها و تکنولوزیهای مختلف از مقیاس محلی تا جهانی مربوط به پتانسیل انطباق و مقابله با تغییرات اقلیمی، پوشش اثرات هر دو رویداد تغییرات شدید و ملایم بر کشاورزی و امنیت غذایی، ارزیابی میزان افزایش انعطافپذیری در کشاورزی و سیستمهای غذایی، و شناسایی گزینهها و هزینههای کاهش رشد انتشار گازهای گلخانهیی مورد نیاز است.
دومین اولویت منطقهیی CSA تقویت موسسات ملی و محلی است؛ برای حمایت از ظرفیت سازگاری از طریق افزایش دسترسی مردم به اطلاعات است. توسعه این نهادها مدتهاست به عنوان یک رشته اصلی کشاورزی برای توسعه استراتژیها وجود دارد، اما به دلیل تدابیر و تامین مالی نامناسب موقعیت در هم ریختهیی دارند. شواهد تجربی نشان میدهد که چهار حوزه اصلی نیاز به حمایت عمومی برای تکمیل تلاشهای بخص خصوصی است:
1) گسترش و انتشار اطلاعات 2) هماهنگ کردن تلاشهایی که باعث افزایش منافع مثبت میشود 3) استراتژیهای وسیع مدیریت ریسک برای مدیریت رویدادهای شدید اب و هوایی؛ و 4) دسترسی به موقع، عادلانه و صحیح به منابع.
اولویت سوم اقدامات برای کشاورزی هوشمند به اقلیم، سیاستگذاری و ایجاد چارچوب قانونی برای توانمندسازی از طریق هماهنگی بیشتر کشاورزی با تغییرات اقلیمی و سیاستهای محیط زیستی و سیستمهای غذایی است. یک سیاست محیطی فعال، نیاز به هماهنگی در تمام دامنههای سیاست، توسط گفتوگو میان تمام وزارتخانههای مربوطه برای تسهیل پاسخگویی به مواردی از جمله بازگشت سرمایه، شکافها و همپوشانیها، دارد. هماهنگی میان سیاستهای کلی، برنامهها و استراتژیهای سرمایهگذاری و ابزارهای تغییر اقلیم، از جمله برنامههای کلی سازگاری (NAPs)، اقدامات مناسب مقابلهیی کلی (NAMAs) و برنامههای سرمایهگذاری مقابله با تغییرات اقلیم، نیاز است.
چهارمین اولویت CSA، فعالیتهایی است برای افزایش و بهبود اهداف تامین مالی در حمایت از رسیدن به کشاورزی هوشمند به اقلیم است. پیوند دادن منابع مالی مختص مقابله با تغییرات اقلیمی با منابع مرسوم کشاورزی، بخش مهمی از این تلاشهاست. سازگار کردن سیستمهای کشاورزی، نیاز به افزایش سرمایهگذاری اولیه دارد و شناسایی اعتبار هزینههایی که از طریق روند سازگاری حاصل میشود، ابزار مهمی برای افزایش منابع مالی است. امیدوارکنندهترین بخشهای تامین منابع مالی اقلیمی برای CSA عبارتند از:
1. پشتوانه تطبیق، مکانیسم نوآورانه تامین مالی که بر جوامع آسیب پذیر، تمرکز دارد و امکان دسترسی مستقیم وجود دارد.
2. صندوق جهانی محیط زیست (GEF)؛ و
3. صندوق آب و هوای سبز (GCF).
نتیجهگیری:
ارتباط بین تغییرات اقلیمی و کشاورزی در چهار زمینه نظام مند وجود دارد: علم، مدیریت، اقتصاد و سیاست. در این رابطه که بیشتر ملاحظات علمی بر شیوههای کشاورزی، و مدلسازی براساس محصول؛ مدیریت بر شیوههای مدیریت زمین و چگونگی اجرای شیوههای کشاورزی تاکید دارند سه رکن سیاستگذاری CSA (سازگاری، مقابله با تغییرات اقلیمی و امنیت غذایی) میتوانند با هم در مقیاسهای مختلف جغرافیای اقتصادی، سازمانی و فضایی (مکانی/ فاصلهیی) فعالیت کنند.
منبع: شمس