ورود نقدینگی به بازار سرمایه؛ کاهش سفتهبازی در بازارهای رقیب
معاملات اوراق سخاب که به بورس منتقل شد، عرضه و تقاضا بازدهی این اوراق را متعادل کرد و در مدت کوتاه بازدهی این اوراق به زیر 30 درصد رسید؛ این موضوع نشان میدهد که انجام معلاملات اوراق بدهی در بازار سرمایه به متعادل شدن این اوراق کمک میکند.
با ایجاد بازار ثانویه برای صادرکنندهها و حذف دلار 4200 تومانی برای صادرات، سود انتظاری شرکتهای دلاری افزایش یافت و در یکماه اخیر شاهد ورود نقدینگی به بازار سهام و افزایش حجم معاملات بودیم.
رحیم جلیلزاده، تحلیلگر بازار سرمایه با بیان این مطلب به سنا گفت: نکتهای که در خصوص جذب نقدینگی وجود دارد، این است که نقدینگی از بین نمیرود، اما ورود نقدینگی به بورس موجب میشود تا سفتهبازی در سایر بازارهای رقیب از جمله سکه و دلار کاهش یابد؛ البته با این شرط که شرکتهای حقوقی که با عرضه سهام این نقدینگی را جذب میکنند، در پروژههای خود سرمایهگذاری کنند و دوباره با پرداخت حقوق به کارمندان این نقدینگی را به جامعه برنگردانند.
توسعه بازار سرمایه از چند زاویه
جلیلزاده با بیان اینکه توسعه بورس را میتوان از چند زاویه بررسی کرد، اظهار داشت: اگر منظور از توسعه، افزایش تعداد شرکتها و افزایش تعداد کدهای بورسی باشد، میتوان گفت در یک سال گذشته تعداد شرکتهای وارد شده به بازار و در پی آن، ارزش بازار سرمایه رشد کرده است.
وی ادامه داد: شرکتهای وارد شده به بورس - در یک سال اخیر- عمدتا شرکتهای کوچک بودند، در حالیکه ورود شرکتهای بزرگ بسیار محدود بود . مثال بارز آن پتروشیمی پارس است که در تیرماه 97 عرضه شد و ارزش بازار آن در حال حاضر به حدود 20 هزار میلیارد تومان رسیده است.
این تحلیلگر بازار سرمایه در عین حال توضیح داد: اگر از نگاه افزایش فعالان بازار به توسعه بورس نگاه کنیم، افزایش تعداد کدهای فعال مخصوصا در عرضههای اولیه لزوماً به معنی افزایش مشارکتکنندهها در بازار نیست؛ چراکه به دلیل اجرای روش بوک بیلدینگ در عرضههای اولیه، اکثر کدهای جدید ایجاد شده، فقط برای استفاده در عرضه اولیهها ایجاد شده و معمولا اینها جزو کدهای راکد به شمار میروند؛ پس این افزایش به معنی توسعه نیست.
جلیلزاده گفت: زاویه دیگر توسعه بورس، توسعه ابزارهای مالی و عمق بخشیدن به بازار از طریق ابزارهای مالی است که در این یک سال، کار جدیدی صورت نگرفته است.
وی افزود: از طرفی اوراق مشتقه که در سالهای اخیر ایجاد شد، تقریباً به فراموشی سپردهشده و معامله خاصی در آن صورت نمیگیرد، دلیل آن هم شاید اجرای ناقص این قبیل ابزارهاست. به عنوانمثال اختیار خرید یا اختیار فروش توسط سهامدار عمده صادر میشود و فعالان بازار نمیتوانند صادرکننده این اوراق باشند. به عبارت دیگر فعالان بازار فقط میتوانند این اوراق را بخرند، درحالیکه در اوراق اختیار کسی که در بازار سرمایه فعالیت میکند، باید بتواند هم در نقش صادرکننده و هم در نقش خریدار ظاهر شود.
این تحلیلگر بازار سرمایه در جمع بندی سخنان خود در خصوص توسعه بازار سرمایه و آثار آن اظهار داشت: توسعه بازار از طریق ابزارهای مالی باعث میشود بازار سرمایه عمق پیدا کند و ابزارهای کنترل ریسک در اختیار سرمایهگذاران قرار گیرد، با این کار سرمایهگذاران با خیال راحتتری وارد بازار سرمایه میشوند، زیرا میتوانند از طریق ابزارهای مالی ریسک خود را تا حدی پوشش دهند.
تاثیر کاهش مالیات بر جذب نقدینگی
جلیلزاده در ادامه این گفتوگو در پاسخ به این سوال که کاهش نرخ مالیات نقلوانتقال سهام و حق تقدم از 0.5 درصد ارزش فروش به 0.1 درصد چه تأثیری بر کلیت جذب نقدینگی بر بازار دارد، گفت: کاهش مالیات بر فروش سهام در ماههای گذشته با نوسان سهام دلاری به دلیل ایجاد بازار ثانویه ارزی همزمان شد؛ از همین رو نمیتوان میزان تاثیرپذیری آن را بر جذب نقدینگی برآورد کرد.
وی ادامه داد: با ورود نقدینگی به بازار سرمایه، وضعیت بنیادی و سودآوری شرکتها بهبود مییابد، همانطور که در یک ماه اخیر هم شاهد بودیم با ایجاد بازار ثانویه برای صادرکنندهها و حذف دلار 4200 تومانی برای صادرات، سود انتظاری شرکتهای دلاری افزایش یافت و ما شاهد ورود نقدینگی به بازار سهام و افزایش حجم معاملات بودیم. بنابراین کاهش مالیات فروش شاید در گردش معاملات موثر باشد ولی تأثیر آنچنانی در جذب نقدینگی ندارد.
این تحلیلگر بازار سرمایه سپس به تاثیر دستورالعمل زمان توقف و بازگشایی نمادهای بورسی بر شفافیت بازار اشاره کرد وگفت: بسته شدن طولانیمدت نمادها در گذشته باعث میشد پول سرمایهگذاران برای مدت طولانی بلوکه شود. ریسک بسته شدن طولانیمدت نمادها ریسکی بود که در ازای آن پاداشی وجود نداشت، اما از زمان اجرای دستورالعمل جدید این ریسک کاهش پیدا کرده است.
جلیلزاده توضیح داد: با اجرای دستورالعمل زمان توقف و بازگشایی نمادهای بورسی، سرمایهگذار حداقل از بلوکه شدن طولانیمدت خود ترسی ندارد و باعث میشود با خیال راحتتر برای سرمایهگذاری تصمیم بگیرد و بهجای در نظر گرفتن ریسک بسته شدن نماد، ریسکهای واقعی شرکتها را در سرمایهگذاری لحاظ کند.
وی ادامه داد: در کنار کوتاه شدن زمان توقف نمادها، این رویه مزیتهای دیگری هم دارد که نمونه آن اجرای کنفرانس خبری بعد از رشد 50 درصدی سهمها است که باعث میشود سرمایهگذاران ابهامات خود را با سوال از شرکتها برطرف کنند تا با اطلاعات کاملتری تصمیمگیری کنند.
این تحلیلگر بازار سرمایه خاطرنشان کرد: بعد از نوسان 20 درصدی، شرکتها موظف هستند شفافسازی کنند. اما شرکتها اکثرا در این شفافسازی پاسخهای تکراری میدهند و بهندرت شرکتی مشاهده میشود که در این شفافسازی ابهام سرمایهگذاران را برطرف کند یا اطلاعات مفیدی در اختیار سرمایهگذاران قرار دهد. لذا انتظار میرود در مورد شفافسازی 20 درصدی، رویهای اتخاذ شود تا این شفافسازیها بتواند ابهامات واقعی را برطرف کند.
تعادل در بازار بدهی با بازگشت سخاب
جلیلزاده سپس در پاسخ به این پرسش که انتقال خریدوفروش اوراق سخاب به بازار سرمایه تا چه میزان بازار سیاه این اوراق را حذف و به تعادل قیمتها کمک کرده است، گفت: سال گذشته خارج از بورس اوراقی تحت عنوان سخاب به پیمانکاران داده شد، اما پیمانکاران فقط از طریق شعب بانکی میتوانستند این اوراق را به فروش رسانند. در شعب بانکها کسانی که قصد خرید این اوراق را داشتند، باید پیمانکار فروشنده را پیدا میکردند و روی قیمت خرید این اوراق که براساس چانهزنی بود، توافق میکردند. کسانی این اوراق را از پیمانکاران بهصورت وکالتی میخریدند ولی فروش این اوراق توسط خریداران جدید غیرممکن بود.
وی توضیح داد: ریسک نقدشوندگی باعث شد که باز این اوراق در تابستان سال گذشته به بالای 40 درصد نیز برسد درحالیکه سود سایر اوراقی که آن موقع در بورس معامله میشد حدود 20 درصد بود.
این تحلیلگر بازار سرمایه بیان کرد: بعد از چند ماه معاملات اوراق سخاب به بورس منتقل شد و عرضه و تقاضا، بازدهی این اوراق را متعادل کرد و در مدت کوتاه بازدهی این اوراق به زیر 30 درصد رسید؛ این موضوع نشان میدهد که انجام معاملات اوراق بدهی در بازار سرمایه چقدر به متعادل شدن این اوراق کمک میکند.
به گفته جلیل زاده، هماکنون حدود 70 هزار میلیارد از اوراق بدهی در بازار سرمایه معامله میشود و انتظار میرود بازار سیاه در آینده کوچکتر شده و این اوراق به بورس و فرابورس انتقال یابد.