4 چالش عمده ایران در1398
بهاره مهاجری|
ایران در حالی وارد سال جدید میلادی شده، که از یک سو با تحریمهای یک جانبه از سوی ایالات متحده مواجه است و از سوی دیگر، تداوم این تحریمها آثار و تبعات گستردهای را بر اقتصاد ایران گذاشته است، آنچنان که رییسجمهوری ایران در سخنرانیهای مختلف و در مناسبتهای متفاوت به کرات به آن اذعان داشته و در آخرین دیدار خود یکی از تبعات تحریم را «گسترش فساد» دانسته است. اما آیا ایران فقط با همین چالش روبرو است؟ حدود دو ماه دیگر سال جدید شمسی آغاز میشود. دولت در این سال پیش رو که لایحه بودجه آن چندی پیش به مجلس تقدیم شد، پیشاپیش خود را برای چالشهایی مهیا کرده است که میتوان آنها را در بطن لایحه بودجه ردیابی کرد؛ هر چند که نمایندگان دولت از قبیل رییس سازمان برنامه و بودجه، رییس کل بانک مرکزی، وزیران بخشهای مختلف اقتصادی و معاون اول رییسجمهوری بطور متناوب سعی در آرامش دادن به جامعه دارند اما مردم روزمره شاهد واقعیتهایی هستند که حس این واقعیتها نگرانیهایی را بازتاب میدهد. کافی است در این خصوص به آمارهای بانک مرکزی در زمینه قیمتهای هفتگی- که البته آخرین آن مربوط به 30 آذر ماه است- مراجعه شود. در آنجا مشاهده میکنیم که قیمتهای خوراکی نسبت به مدت مشابه پارسال بین 30 تا 60 درصد افزایش یافته این در حالی است که درآمدها یا ثابت مانده یا به دلایل متفاوت از قبیل تعدیل یا حذف درآمدهای جانبی کاهش داشته است. اینها فقط بازتابی از چالشهایی است که دولت و مردم ایران با آن مواجه هستند. اما چالشهایی که ایران در سال پیش رو با آن مواجه است، کدامند؟
1- برجام: ماندن یا نماندن در برجام ؟ این سوالی است که از اردیبهشت ماه که دونالد ترامپ از برجام خارج شد، همواره از سوی منتقدان یا هواداران دولت مطرح بوده است. آخرین اظهارنظر از سوی آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان و رییس مجلس خبرگان، مطرح شد که به دولت انتقاد کرده بود که چرا برجام را آتش نزدید. طرفداران دولت هم میگویند که ماندن در برجام از هر حیث به نفع ایران بوده است زیرا ایران بر خلاف امریکا نشان داده که پایبند به تعهدات بینالمللی است و همین امر جریانات امور را به نفع ایران چرخانده است.
در آخرین تحلیلی هم که نشریه فارن افیرز از «صبر ایران» در برجام ارایه کرد، این نتیجه را گرفت که «صبر استراتژیک ایران» حدی دارد و این حد را هم میزان صادرات نفت ایران تعیین میکند. در واقع برجام - مانند ژانوس - اکنون دو چهره دارد؛ ماندن یا نماندن در آن، خود یک چالش برای دولت و ایران است. اگر واقع بینانه به امور نگاه کنیم ماندن در برجام با وجود گذشت 8 ماه از خروج ایالات متحده از آن، جز زیان اقتصادی، منفعتی برای کشور نداشته است. درست است منافع سیاسی و پرستیژ بینالمللی آن برای ایران دستاوردهایی داشته است اما ماحصل آن هم که باید در اقتصاد خود را نشان دهد هیچ بوده است. نماندن در برجام هم برای خود یک چالش خواهد بود. نخستین پیامد، این خواهد بود که ایالات متحده به راحتی میتواند ایران را وارد محور شرارت کند؛ دشمنیای که بهشدت به دنبال آن است ولی خوشبختانه با عدم همراهی اعضای اتحادیه اروپا و دیگر قدرتها مواجه شده است؛ اما اگر ایران از برجام خارج شود نه تنها اتحادیه اروپا بلکه چین و روسیه هم نمیتوانند در مجامع بینالمللی از ایران پشتیبانی کنند و همین بهانهای به دست شخص ترامپ خواهد داد که سریعا پرونده ایران را وارد شورای امنیت سازمان ملل کند و قطعنامههای تحریمی علیه ایران به تصویب برساند . بنابراین، نفس ماندن یا نماندن در برجام برای ایران یک چالش اساسی در ماههای پیش رو خواهد بود.
2- کاهش رشد اقتصادی: ایران در سال آینده با کاهش شدید رشد اقتصادی و بنا بر پیش بینیها با منفی شدن آن روبرو است. بانک جهانی در آخرین گزارش «دورنمای جهانی» خود برآورد کرده است که اندازه این رشد برای سال 2018- یعنی سال جاری – منفی 1.5 و برای سال 2019 – یعنی سال آینده – منفی 3.6 درصد خواهد بود. معنای دیگر این برآورد آن است که ایران در دو سال پیاپی با منفی بودن رشد اقتصادی (که در مجموع منفی 5.1 درصد خواهد بود) مواجه است. منفی شدن رشد اقتصادی در حالی صورت میگیرد که شاهد افزایش نرخ تورم و رسیدن آن به بالای 30 درصد خواهیم بود. پیامد منفی بودن رشد اقتصادی و افزایش نرخ تورم، رکود شدید اقتصادی خواهد بود که دولت و کشور را با چالشهای دیگری از قبیل بیکاری- که در چالش بعد به آن خواهیم پرداخت- خروج سرمایه، فرار مغزها و .. روبرو خواهد کرد؛ که دولت یا دولتهای بعدی را با بحرانی مواجه میسازد که برای خروج از آن باید به جذب سرمایه کلان خارجی و داخلی بپردازد.
3- بیکاری: بیکاری، اصلیترین چالش هر دولت و کشوری است. انرژی پتانسیل لشکر بیکاران، آنچنان بالا است که در صورت تبدیل شدن به انرژی جنبشی میتواند، دولتی را سرنگون و دولت دیگری را سرکار بیاورد. از این رو هر دولتی برای جلوگیری از این اتفاق، اولین اولویت خود را رفع بیکاری و ایجاد اشتغال مینامد. هیچ دولتی را در هیچ کشوری نمیتوانید بیابید که این، شعار اول و آخرش نباشد. توفیق و بقای هر دولتی نیز در تحقق این شعار بوده است.
چالش بیکاری برای دولت روحانی هم وجود دارد. بر اساس آخرین آمار، نرخ بیکاری در فصل پاییز به حدود 12.1 درصد رسیده است. البته جدا از بالا بودن نرخ بیکاری، ترکیب بیکاران کشور است که این مورد، بیش از هر چیز برای دولت نگرانکننده به نظر میرسد. بنابر آخرین تحلیلها و گزارشها، عمده بیکاران کشور در قشر تحصیلکرده قرار دارند. این گزارشها نشان میدهد که حدود 40 درصد و شاید هم بیشتر، تحصیلکردههای کشور بیکار هستند. در همین ارتباط، فرهاد دژپسند، وزیر امور اقتصادی و دارایی دولت نیز ضمن ابراز نگرانی از این وضعیت بیان کرده که برای خروج از نرخ بالای بیکاری و تک رقمی کردن آن باید سالانه یک میلیون شغل در کشور ایجاد شود که سرمایهای بالغ بر حداقل 30 هزار میلیارد تومان یا معادل بودجه عمرانی کشور میطلبد و به نظر میآید این مهم در حال حاضر از عهده دولت خارج است.
4- انتخابات مجلس: سال آینده، سال انتخاب نمایندگان مجلس شورای اسلامی است. انتخابات، خواه ناخواه برای هر دولتی یک چالش ضمنی است. دولت چه پارلمانی باشد و چه پارلمانی نباشد، انتخابات از هر نوع تایید ضمنی یا رد سیاستهایش به حساب میآید؛ حتی اگر این انتخابات، انتخابات شورای شهر باشد. نگاهی به گذشته میتواند مبین این امر باشد. در اسفند 1381 که دومین دوره انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در سراسر کشور برگزار میشد، اصلاحطلبان در انتخابات شورای شهر تهران باختند و صحنه را به اصولگرایانی دادند که از دل آن احمدینژاد بیرون آمد. آن انتخابات در واقع پیامی بود از سوی مردم به دولت اصلاحات و اصلاحطلبان وقت که نتیجهاش در انتخابات سال 1384 آشکار شد. انتخابات مجلس در سال آینده هم میتواند پیامی به دولت باشد که آیا مردم از سیاستهایش رضایت دارند یا خیر. در واقع مهمترین چالش سیاسی دولت پس از برجام، انتخابات مجلس است. اگر در این انتخابات اکثریت نمایندگان مجلس، همسو با دولت باشند، دولت در دوسال آتی خود با مشکلات کمتری روبرو خواهد بود در غیر این صورت چالشی که برای دولت به وجود میآید، آنقدر حاد خواهد بود که میتواند به سمت منفعل کردن آن هم پیش برود.