فینتکها باید در بورس عرضه اولیه شوند
سمیرا ابراهیمی|
کاربرد نوآورانه فناوری در خدمات مالی، موضوعی است که در این روزها به صورت خلاصه تحت عنوان فینتک به کار میرود. لغتنامه آکسفورد، در تعریف فینتک آورده است: «برنامههای کامپیوتری و دیگر تکنولوژیهایی که برای حمایت یا فعالسازی خدمات بانکی و مالی استفاده میشوند».
در واقع فینتکها، موجی از توسعه تکنولوژی را شامل میشوند که در سال 2017 بیش از 40 میلیارد دلار جذب سرمایه کرده است و در فهرست 10 شرکت برتر دنیا از لحاظ ارزش، 3 شرکت در این حوزه فعال هستند. ورود این شرکتها به ایران تقریبا از ابتدای دهه 90 آغاز شده و اکنون بطور تقریبی گفته میشود که حدود ۴۰۰ نفر در استارتآپهای فینتک ایران مشغول به فعالیت هستند و بیشترین تعداد هم در بخش پرداخت فعالیت میکنند. از نظر تعداد منابع انسانی نیز ۷۰ درصد استارتآپهای فینتک ایران تا پنج نفر هستند.
این حوزه ریشه فعالیت خود را مدیون فعالیت دانشجویان برنامه رشتههای کامپیوتر، ای تی و مالی میداند که با ارایه ایدههای خود ابتدا در دانشگاهها و سپس در شتابدهندهها و با کمک سرمایهگذاران توانستند به نقاط مطلوب برسانند. البته بسیاری از این افراد نیز در مسیر فعالیت خود شکست خوردند که حال و روز شکست خوردگان این بخش نیز با توجه به اینکه دلیل شکست، فاکتورهای محیطی بوده یا به خاطر ضعف عملکرد این اتفاق افتاده است، حایز توجه است.
حال در روزهای اخیر، بحث هوشمندسازی اقتصاد مبنی بر ارایه خدمات متناسب با تکنولوژی در تمامی حوزه و بطور خاص در حوزه مالی مطرح شده است که قطعا در مسیر این هوشمندسازی، توسعه فینتکها، شاهنشین مسیر است. به همین دلیل برای بررسی وضعیت فعلی فینتکها و راهی که باید طی شود تا رشد و توسعه مناسب برای رشد اقتصادی کشور از این مسیر رخ بدهد با شاهین چراغی، عضو شورای عالی بورس، به گفتوگو نشستیم. چراغی معتقد است که لیست شدن فینتکها در بازار سرمایه و همچنین مدیریت مشارکتی دولت و بخش خصوصی در این زمینه میتواند به توفیق آنها و بهبود وضعیت فضای کسب و کار استارتآپی کشور در حوزه فینتکها کمک کند. در ادامه مشروح این مصاحبه آمده است.
اکنون استفاده صنعت مالی از تکنولوژی هایتک تبدیل به یکی از ترندهای تجارت جهانی شده است. این موضوع از سادهترین حالت آنکه پرداختهای بانکی است شروع شده و بیمه، خرید و فروش سهام و اوراق بهادار، مدیریت دارایی شخصی و همچنین استفاده مقام ناظر از تکنولوژی در حوزه رگلاتوری را فراهم آورده است. در ایران نیز آغاز فعالیت فینتکها چند سالی است که شروع شده اما هنوز بخش کمی از سهم بازار را دارند یا میزان پیشرفته فینتکها، سهم اندکی دارد. در واقع عمده سهم بازار مربوط به فینتکها سادهتر است. دلیل اینکه هنوز پیشرفت جدی در بخش تجاری شده فینتکها نداشتهایم، از نظر شما چیست؟
بحثی که آقای دژپسند در خصوص هوشمندسازی اقتصاد کشور مطرح کردند، بحث جدیدی در حوزه اقتصاد است و نشان از تبحر نگاه ایشان در حوزه اقتصادی کشور دارد. برای پرداختن به این موضوع، ابتدا باید نگاهی کوتاه به تاریخ تحولات اقتصادی کشور در دهههای اخیر داشته باشیم. با واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی، نه تنها تحولی در بخش خصوصی رخ نداده است، بلکه با انتقال مالکیت آنها، همچنان بنگاه داری و شرکت داری با شیوههای متداول 30 سال پیش انجام میشود. بنابراین باید تحویل اساسی در حوزه شرکت داری انجام شود که در حوزه دولت و بخش خصوصی شاهد دگرگونی وسیعی باشیم. از سوی دیگر باید توجه داشت که بخش کوچکی از بخش خصوصی ما با دانش و علم روز عملا پیش رفته است. با همین پیشزمینه اگر با دقت بیشتری نگاه کنیم، متوجه خواهیم شد که حوزه فینتکها در چند سال اخیر، چهرهای از بخش خصوصی را نشان میدهد که توانسته است با علم روز پیشرفت کند و در واقع حوزهای است که بخش خصوصی میتواند آن را توسعه دهد و با دولت مشارکت مشترکی را ایجاد کند. به همین دلیل مدل اقتصاد آینده ایران، مدل مشارکت دولت با بخش خصوصی است که دارنده دانش و تبحر در حوزه آیتی و تجارت مورد نیاز کشور باشد.
بنابراین اینکه تنها شرکتها به بخش خصوصی واگذار شوند، ملاک موفقیت در این حوزه نیست. در بسیاری از موارد مشاهده میشود که بخش خصوصی، کارکرد بدتر از دولت دارد و کارایی بالایی ندارد. در واقع سپردن کار به بخش خصوصی باید در مسیر سپردن فعالیت در بخش فناوری حوزه فینتکها باشد. زیرا به نظر میآید که آینده کشور را به درستی سمت فینتک میبرند.
به نظر شما چه راهکارهایی برای بهبود پیشرفت این فینتکها وجود دارد؟ با توجه به وضعیت فعلی اقتصاد کشور و وضعیت بازار بطور خاص در بازار سرمایه، حضور فینتکها در کدام بخش ضروری و در کدام بخش از بازار ضرورت کمتری دارد؟
در واقع اکنون پتانسیل بسیار زیادی در بورس برای جذب این شرکتها و لیست کردن آنها وجود دارد، اما متاسفانه شرکتهای بزرگ فینتکی را در تابلوی بورس نداریم. در واقع شرکتهای بزرگ فعالی در این حوزه داریم اما شاید علاقهمند به ورود به بازار سرمایه نیستند یا هنوز به سوددهی مورد قبول برای ورود به بورس نرسیدهاند که شاهد لیست شدن آنها و عرضه اولیه سهم فینتکی در بازار نبودهایم.
اگر این موضوع را تحت عنوان یک هدف در نظر بگیریم، برای نیل به این هدف مهم است که شرکتها به درستی ارزشگذاری شوند، برای ورود به بازار سرمایه با آنها مذاکره صورت بگیرد. اما اگر این فرصت را از دست بدهند، بخش خصوصی و حوزههای دانشگاهی میتوانند بیایند و سهم بازار را از دست فینتکهای قدیمی خارج کنند. این اتفاق به وفور در دنیا افتاده است و در چند ماه و چند سال آمدهاند و بازار را تصاحب کردهاند. به همین دلیل مهم است که ورود این شرکتها به بورس تسریع شوند، بیایند و علاقهمندی خود برای ورود به این بازار را نشان دهند که نتیجه آن، افزایش توانمندی مالی شرکتهاست.
با توجه به اینکه فینتکها عموما استارتآپ هستند، سرمایهگذاری در این بخش، پاشنه آشیل این کار است. حال حتی اگر سرمایهگذار پیدا کنند در حد برطرف کردن نیازهای اولیه است. برای حل این مشکلات، به نظر شما چه راهکارهایی با توجه به شرایط فعلی اقتصاد کشور وجود دارد؟
اگر دولت بتواند بخشی از صنایع خود را به دارندگان دانش در بخش خصوصی به خصوص در حوزه فینتکها بسپارد، به این صورت که دولت سرمایهگذار باشد و بخش خصوصی راهبری و مدیریت را انجام دهد، به موفقیت در این حوزه کمک میکند. مدل آینده اقتصاد ایران، مدل مشارکت به این شکل خواهد بود، زیرا بخش خصوصی هنوز به قدرت بالایی در زمینه مالی نرسیده است که بتواند تقبل مسوولیت بالایی در این حوزه داشته باشد. به هر حال بازار سرمایه برای ورود فینتکها اکنون شرایط جذابی دارد واکنون فرصت مناسبی برای ورود آنها به این بازار است. حتی به نظر میرسد که ایران فرصت صادرات نرم افزارهای حوزه فینتک را به بسیاری از کشورها دارد اما به درستی نتوانستیم بازاریابی خوبی در این حوزه داشته باشیم. بنابراین بهتر است سبک نمایشگاهها را از سبک فیزیکی فعلی که برگزار میکنیم، تغییر دهیم و آن را به نمایشگاههای حوزه فینتک تبدیل کنیم که بتوانیم این محصولات را به بازارهای جهانی برسانیم.
در 4 الی 5 سال پیش، موجی در حوزه فینتکها در کشور به راه افتاد و این نوع از نرم افزارها و برنامههای کاربردی و شرکتها روی کار آمدند. اما باید توجه داشت که هر ایده و استارتآپی که رونمایی میشود یا به ذهن افراد میرسد، بطور قطعی موفقیتآمیز نخواهد بود. دنیا تجاربی دارد و ساختارها به استانداردهایی رسیدهاند که مانع از ورود هر فردی به این حوزه میشود. در واقع به محملی برای پایش حرفههایآیتی و مالی تبدیل شده است. حالآنکه در مقابل آن موجی در ایران آغاز شد که همه وارد حوزه فینتک شدند و فکر میکردند که از این مسیر میتوانند به درآمدزایی برسند. اما مهم نیست که ایده به ذهن چه کسی برسد یا چه کسی برای اولینبار استارتآپ آن را اجرایی کند، بلکه مهم این است که چه کسی بتواند با اجرای مناسب طرح خود، سهم بازار به دست بیاورد. به همین جهت است که اگر دقت کنیم، متوجه میشویم که فینتکها در 3 سال اخیر دوران سختی را گذراندند و خواهند گذارند، زیرا سرمایهگذاران چندان مطمئن از وضعیت سرمایهگذاری خود نیستند و به همین جهت، صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه نیز جسارت کافی نداشتند که سرمایهگذاری کنند.
دلیل آن، این است که افرادی که در فینتکها کار میکنند، چندان با ادبیات اقتصادی آشنا نیستند. مهم این نیست که یک نرم افزار راهاندازی شود، بلکه مهم این است که بازگشت سرمایه برای سرمایهگذار شفاف باشد.
ما در این حوزه نیز به درستی کار نکردیم و از مدلهایی که در سطح بینالملل برای ارزشگذاری استفاده میشود، استفاده نکردیم. از سوی دیگر به دلیل آنکه قیمتگذاری مناسب در حوزه ارزشگذاری فینتکها نداریم، برآوردهایی داریم و عددهایی را بیان میکنیم که گاهی از مشابه خارجی آن نیز گرانتر است. بنابراین عدم ارایه اطلاعات درست به سرمایهگذار، باعث شده است که سرمایهگذاران نیز فرار کنند. در نتیجه باید بگویم که راه درازی را در پیش رو داریم. حال این مطلب که راه برونرفت از وضعیت فعلی اقتصاد کشور، هوشمندسازی اقتصاد است ابعاد متفاوتی دارد. مشارکت دولت و بخش خصوصی از مهمترین وجوه این حوزه است. بنابراین باید با تجمیع دادهها بتوانیم در این حوزه استفاده مناسب از اطلاعات را بالا ببریم تا افزایش کارایی در حوزه اقتصاد داشته باشیم.