چالش‌های امنیتی اروپا در دوره ملی گرایی

۱۳۹۸/۰۵/۲۳ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۵۰۷۸۸

علی اسمعیلی اردکانی، پژوهشگر مسائل اروپا و فراآتلانتیک در یادداشتی در «دیپلماسی ایرانی» نوشت: در حال حاضر اروپا با سه چالش اصلی درگیر است:

1- یکجانبه‌گرایی ایالات متحده و در نتیجه نگرایی از آینده روابط اروپا با شریک استراتژیک خود در ابعاد امنیتی، اقتصادی و سیاسی.

2- تهدید ارزش‌ها، هنجارها و دستاوردهای اروپایی از سوی ملت‌ها و دولت‌های این اتحادیه.

3- افزایش تهدیدات امنیتی در خارج نزدیک اتحادیه اروپایی.

بدون شک در دو موضوع اول به خصوص در مورد جایگزینی چتر امنیتی اروپا و همچنین حجم مبادلات تجاری اروپا و امریکا، ایران نمی‌تواند طرح و برنامه مشترکی را با اروپا برنامه‌ریزی کند. اما در موضوع سوم که خاورمیانه به عنوان بخشی از خارج نزدیک اروپا محسوب می‌شود، امکان طرح مسائل جدید برای همکاری و چانه‌زنی وجود دارد. در ادامه این یادداشت ضمن بررسی کوتاه چالش اول و دوم، به چالش سوم اشاره و در نهایت آینده روابط ایران و اروپا به لحاظ چشم‌اندازها و بایدها در حوزه امنیتی توضیح داده می‌شود.

1- یکجانبه‌گرایی ایالات متحده و آینده روابط فراآتلانتیک: بعد از ورود ترامپ به کاخ سفید و تلاش برای تحقق شعار «اول امریکا» بعضی از مناسبات امنیتی در قالب ناتو، مناسبات اقتصادی در قالب تعرفه‌های تجاری و پیمان تجاری فراآتلانتیک و همچنین همراهی و هم‌صدایی دو طرف در موضوعات سیاسی آن‌گونه که در زمان اوباما دنبال می‌شد از بین رفت. رهبران اروپاگرای اتحادیه اروپایی مانند مرکل و مکرون تلاش کردند این ضعف را با انسجام بیشتر در هویت اروپایی پوشش دهند، اما تاکنون شرایط داخلی اتحادیه اجازه این ترمیم را نداده است. در این وضعیت پیچیده و دشوار، علاوه بر رویکرد تهاجمی روسیه در شرق اروپا، ترامپ و تیم امنیتی او نیز با تشویق بریتانیا به خروج هر چه سریع‌تر از اتحادیه اروپایی، به عنوان یک نیروی تهدیدآمیز علیه اروپای متحد وارد عمل شده‌اند.

2- تهدید ارزش‌های اروپایی در دو سطح دولت- ملت: در اروپا از زمان اقدام با تاسیس این موجودیت جدید به عنوان موجودیتی فراسوی دولت – ملت‌های وستفالی تاکنون نقاط عطف زیادی دیده شده است. اما با رشد روز افزون گرایش‌های ملی‌گرایی در مقابل بین‌المللی‌گرایی شاهد از دست رفتن انسجام و هویت اروپایی هستیم. این مساله در دوسطح دولت‌ها و سیاست‌گذاران و همچنین ملت‌ها دنبال می‌شود. تفکیک میان این دوسطح به دلیل حضور پررنگ نهادهای مدنی و جنبش‌های اجتماعی اروپا است که به راحتی می‌توانند درباره ارزش‌های و هنجارهای اروپایی‌گرایی این اتحادیه وارد عمل شده و دولت‌ها خود را برای تبعیت نکردن یا توقف هر گونه تعهد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و امنیتی نسبت به اتحادیه تحت فشار قرار دهند. این مساله از زمان طرح پول واحد اروپایی تا برگزیت و بحران مهاجرت اخیر بسیار مشهود بوده است.

3- افزایش تهدیدات امنیتی در خارج نزدیک اروپا: چالش‌های مرتبط با امنیت در خارج نزدیک اروپا هم به رویکرد تهاجمی روسیه در شرق اروپا هم به تهدیدات تروریستی خاورمیانه و مهاجرت‌ها، قاچاق انسانی و مواد مخدر این منطقه و شمال آفریقا برمی‌گردد. در مورد تهدیدات موردی اروپا از خاورمیانه و شمال آفریقا که تحت دولت‌های فرومانده این منطقه به شکل روزافزونی در حال افزایش است، اروپایی‌ها به ایران به عنوان نقطه ثبات‌بخش خاورمیانه نظر ویژه‌ای دارند. ایران نیز در مقابل این تهدیدات اروپایی دو رویکرد در پیش گرفته است. در رویکرد اول و در زمانی که اروپا با منطق احترام و در نظر گرفتن جایگاه ایران در منطقه و نظام بین‌الملل گفت‌وگو و مذاکره کرده پیشنهاد همکاری برای کاهش تهدیدات دریافت کرده است و البته در مسائل زیادی مانند گفت‌وگوهای سیاسی، مساله مهاجرت و تروریسم به نتایج درخشانی دست پیدا کرده‌اند. اما زمانی که اروپا با نزدیک شدن به امریکا و روایت این کشور از جایگاه و نقش منطقه‌ای ایران همراه شده و تلاش کرده با زبان تهدید نیازهای خود را مطرح کند، تهران نیز تلاش کرده در رویکرد دوم، روی دیگر مسائل امنیتی مدنظر اروپا را در زمانی که ایران نقش مثبت خود در صلح و ثبات منطقه خاورمیانه را متوقف کند به این اتحادیه نشان دهد. در ارتباط با وضعیت فعلی دو توصیه به شکل کوتاه‌مدت و بلندمدت قابل طرح است. در کوتاه‌مدت و در شرایطی که اروپایی‌ها با دلخوری از یکجانبه‌گرایی امریکا مایل هستند روایت نقش ثبات بخشی ایران به خاورمیانه را درک و فهم کنند، می‌توان به همکاری موردی برای مسائل امنیتی خاورمیانه و شمال آفریقا ادامه داد. در این شرایط بنا به هر مساله امنیتی مورد توافق می‌توان چارچوب همکاری جمعی را تعریف و با استفاده از تجربه مذاکرات برجام به نتیجه‌های روشن و عملیاتی رسید.  در قالب توصیه بلندمدت ذکر یک نکته ضروری است و آن اینکه پژوهش و برنامه برای تعاملات انسانی و ارتباطات انسانی به خصوص در عرصه سیاست خارجی که برای موفقیت باید انگاره‌های یک جامعه تغییر کند، نیازمند نگاه بلندمدت 40 تا 100 ساله است. به عبارتی دیگر عرصه سیاست‌گذاری در روابط انسانی و آن هم از نوع سیاست خارجی و استراتژیک نیازمند برنامه‌ریزی و کار بلندمدت است. در مورد روابط با اروپا (و البته سایر مسائل سیاست خارجی) درنظرگرفتن رویکرد فعلی اتحادیه و دولت‌های مختلف اروپایی نباید مبنای سیاست‌گذاری درباره آینده روابط ایران و اروپا باشد. باید تلاش کرد با مفهومی‌سازی‌ جدید در عرصه امنیتی مانند آنچه پیش از این تحت عنوان «امنیت شبکه‌ای»، «منطقه قدرتمند»، «سیاست اول همسایگان» و ... فضای گفت‌وگوی بین نخبگانی را فراهم و در ‌ادامه با عمیق‌تر کردن این‌گونه ایده‌های امنیتی و سیاسی به استقبال دیپلماسی رسمی و همکاری‌های موثر رفت.