تتلیتیها و مطبوعات آزاد
مهران فرجی
فیــکنیــوزهــا، سلبریتیهای توخالی، بازار شایعه و خبرهای غلط و اکانتهایی که با استفاده از تصاویر جنسی و لودگی و خبرهای دروغ، مخاطب جذب میکنند، در همه جای دنیا مخاطب دارند چه در ایران، چه در هر کشور دیگری. اما در برخی کشورها، فیکنیوزها تا حدی در حاشیه قرار دارند و رسانههای معتبر و روزنامهنگاران این رسانههای معتبر تلاش میکنند فضای بیصاحب مجازی را کنترل و از انحراف اذهان عمومی جلوگیری کنند.
از همین مساله میتوان فهمید که چرا سلبریتیهای بیهویت، چرا لودگی و چرا شایعات، در فضای مجازی فارسی دست بالا را دارند. فضای فعالیت روزنامهنگاران در کشور ما محدود شده است. بسیاری از روزنامهها در سالهای گذشته نتوانستهاند صدای مخاطبان باشند یا مطالبی را نشر دهند که خواننده را به خود جذب کنند. دلیل، فضای بسته برای رسانههاست؛ فضایی که مخاطب را به سمت رسانههای غیر رسمی، اشخاص، رسانههای بعضا سرگرمکننده و جذاب فارسی زبان خارجی و... هدایت میکند. ازسوی دیگر سلبریتیها و فیک نیوزها به خوبی همدیگر را پوشش میدهند، به خوبی کنار هم قرار دارند و به خوبی میدانند مخاطب را به چه سمتی هدایت کنند. روزی که فکر کردن و خواندن و دانستن امتیاز بود، فعالان کارگری از اتحاد کارگران جهان سخن میراندند، حالا تتلتیهای جهان، به اتحادی نانوشته رسیدهاند. تتلتیها، مخاطبان چند میلیونی لایو اینستاگرام تتلو و یک سلبریتی دیگر میشوند. صدها هزار نفر مخاطب مطالب سالیجون! در توئیتر هستند و او هم از مخاطبانش میخواهد به او بگویند به نظرشان مصدق خائنتر است یا خاتمی! سوی دیگر این فیک نیوزها هم افرادی هستند که بعضا سابقه روزنامهنگاری هم دارند اما حالا به واسطه ارتباط با برخی نهادها، خود را به عنوان مبارز با فساد جا زدهاند و نبود رسانههای رسمی و کم اهمیت بودن تعمق در مطالب ازسوی مخاطب، در لوای افشاگری، منافع مادی گعدههای فاسد را تامین میکنند.
بله! تتلوها، تتلیتیها و سالیتاکها و فیکنیوزها و مسیها متحد شدهاند. آنها از این اتحاد سود میبرند. هم سود مادی، هم سود شهرت و هم سودی که به جیب جریان فکریای که پشت برخی از این سلبریتیها هستند، میرود. اما سوی دیگر این داستان کجاست؟ از این اتحاد چه کسانی متضرر میشوند؟ بازندگان این بازی مجازی باید متحد شوند. به درستی که هم فعالان مدنی واقعی، هم رسانهها، هم روزنامهنگاران و هم دولتها، بازندگان این بازی بودهاند. باز شدن فضا برای فعالیت آزادانه رسانههای داخلی و مرجع شدن این رسانهها و به تبع آن، مرجع شدن روزنامهنگاران شاغل در این رسانهها که از رسانهشان اعتبار گرفتهاند و به آن اعتبار میدهند، مثل بسیاری از کشورهای آزادتر جهان، فیکنیوزها و سلبریتیهای فاقد هویت را به حاشیه میراند. در این شرایط اعتبار روزنامهنگار نیز به واسطه رسانهای رسمی و دارای هویت به دست میآید که صدای رسای مخاطبش است، نه به واسطه ارتباطات پشتپرده با نهادهای خاص داخلی و خارجی. در آخر، برای برون رفت از این وضعیت بغرنج فرهنگی در فضای مجازی، بازندگان جهان متحد شوید!