شاخص عدم قطعیت جهانی از ایران تا چین و امریکا
احمدرضا روشن
مفهوم «عدم قطعیت» یا Uncertainty نشانگر موقعیتی ابهامآلود، نامعلوم و نامشخص است که تردید در مورد یک پدیده و نبود دانش کافی برای حدس رویدادهای آینده را انعکاس میدهد. عدم قطعیت، نمایانگر وضعیتی است که اطمینان در مورد مشخصات یک واقعه و اینکه چه پیشامدهایی رخ میدهد، وجود ندارد. عدم قطعیت در واقع، عدم توانایی ما در مورد تشخیص پیامدهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی یا تعیین احتمال پیامدهای یک رخداد را نشان میدهد. هدف این مقاله معرفی و تحلیل شاخص عدم قطعیت جهانی WUI است که توسط سه تن از محققان صندوق بینالمللی پول معرفی شد. شاخص عدم قطعیت جهانی هر سه ماه یکبار بهروزرسانی میشود. بر پایه آخرین آمار مربوط به سه ماهه اول سال ۲۰۲۰، شاخص WUI نشان میدهد کشورهایی که در وضعیت عدم قطعیت بیشتری هستند تا حدود زیادی متاثر از ویروس کرونا و بیماری کووید۱۹ هستند. شاخص عدم قطعیت برای امریکا، چین و ایتالیا به ترتیب برابر است با ۰.۷۴۷ و ۰.۵۶۵ و ۰.۵۴۶ و برای ایران معادل ۰.۴۸۷ محاسبه شده است. دنیای پیش روی ما، به احتمال بسیار، شاهد رویدادهای عدم قطعیت خواهد بود، به طوری که با وضعیت متناقضی روبهرو هستیم یعنی به موازات افزایش دانش بشری، عدم قطعیتها هم بیشتر میشوند. شاید یک دلیل این امر، این باشد که عدم قطعیتها از دانش ما پیشی میگیرند. مقادیر شاخص عدم قطعیت جهانی از سال ۱۹۵۵میلادی به بعد نشان میدهد که این شاخص از سال ۲۰۱۲ جهشهای بیشتری داشته است. این موضوع، گواهی میدهد که عدم قطعیت در دنیای ما به شکل روزافزونی به یک واقعیت ملموس و اجتنابناپذیر تبدیل شده است. ضمن اینکه شواهد متعددی بر استمرار و تشدید عدم قطعیت در آینده دلالت دارد، بشریت باید با رویکردی انتقادی نسبت به شناخت همهجانبه و عمیق علمی آن مبادرت ورزد و به دنبال راهکارهایی برای ریشهیابی عدم قطعیت جهانی باشد. در عین حال، با تقویت تابآوری و انعطافپذیری خود، برای زندگی با عدم قطعیتهای اجتنابناپذیر، آمادگی داشته باشد. بررسی شاخص عدم قطعیت جهانی از سال 1955 میلادی به بعد نشان میدهد که این شاخص از سال 2012 جهشهای بیشتری داشته است. این موضوع، گواه از آن دارد که عدم قطعیت در دنیای ما به شکل روزافزونی به یک واقعیت ملموس تبدیل شده است، ضمن اینکه شواهد متعددی بر استمرار و تشدید عدم قطعیت در آینده دلالت دارد.
در این مقاله تمرکز بر معرفی شاخص عدم قطعیت جهانی WUI بود که توسط آهیر، بلوم وفورچری با حمایت صندوق بینالمللی پول معرفی شد. یافتههای این تحقیق نشان داده که با افزایش شاخص عدم قطعیت جهانی WUI سطح بلاتکلیفی فعالیتها در سراسر جهان و در تمامی بخشها افزایش مییابد و به تولید اقتصادی آسیب میزند. تا دهه 1970، شوکهای عدم قطعیت به عنوان یک عامل منفی بر تولید و عرضه کل عمل میکردند که آن هم اغلب ناشی از تنشهای ژئوپلیتیکی در خاورمیانه بود، اما رفتهرفته بر تنوع دلایل ایجاد عدم قطعیت افزوده شده است.همچنین طبق دادههای شاخص عدم قطعیت جهانی، طی زمان، تاثیر شوک عدم قطعیت جهانی بر کشورهای با اقتصادهای کوچک و مبتنی بر بازار آزاد، بیشتر بوده است، چراکه این کشورها ارتباط تجاری بیشتری با دنیا دارند. البته ممکن است در برخی برهههای تاریخی، با اینکه یک کشور با اقتصاد جهانی رابطه تنگاتنگی ندارد، اما سطح عدم قطعیت بیشتری را تجربه کرده باشد.برای نمونه، سطح فعلی عدم قطعیت در چین به طور قابلتوجهی پایینتر از سطح عدم قطعیت در طول انقلاب فرهنگی این کشور در اواخر دهه 1960 است، دورهای که چین نسبت به زمان حاضر، کمتر به سایر نقاط جهان متصل بود.شاخص عدم قطعیت، یک پیشبینیکننده قوی برای میزان رشد یا رکود تولید در آینده است و شوکهای عدم قطعیت بر تولید، سرمایهگذاری و اشتغال تاثیر منفی میگذارد. هر چند تاثیر آن از کشوری به کشور دیگر و از یک بخش تولیدی نسبت به بخش دیگر متفاوت است. در سطح کشور، اثر عدم قطعیت در کشورهای با نهادهای ضعیفتر، بیشتر خواهد بود و در سطح بخشی، ثبات مالی از ضربههای عدم قطعیت میکاهد.در کشورهای پیشرفته مقادیر شاخص عدم قطعیت نزدیک به هم است، چراکه این کشورها گرایش دارند با هم حرکت کنند و سیاستها و روابط اقتصادی و مالی تنگاتنگتر و هماهنگتری دارند. در عین حال، عدم قطعیت در کشورهای توسعه نیافته، بهطور قابلملاحظهای بیشتر از کشورهای پیشرفته است و ارتباط مثبتی با عدم قطعیت در سیاستگذاری و نیز نوسانات بازار سهام و رابطه منفی با رشد اقتصادی دارد. به عبارت دیگر، افزایش و اوجگیریهای شاخص عدم قطعیت در اقتصادهای پیشرفته همگامتر از شاخص عدم قطعیت در کشورهای با بازارهای نوظهور مثل هند و اقتصادهای کمدرآمد است. عدم قطعیت در بازارهای نوظهور و اقتصادهای کمدرآمد، تا حدود زیادی به اندازه متوسط شاخص عدم قطعیت جهانی است. این امر به این دلیل است که بحرانها و شوکهای این کشورها با هم رخ نمیدهند و همزمان نمیشوند.بنابراین، هر چه که پیوندهای سیاسی، اقتصادی و تجاری قویتری بین کشورها وجود داشته باشد، نوسانات و افزایش و کاهش شاخص عدم قطعیت در آنها از رفتار مشابهی پیروی میکند. همچنین، متوسط شاخص عدم قطعیت در اقتصادهای کمدرآمد نسبت به بازارهای نوظهور و اقتصادهای پیشرفته بالاتر است.یکی از دلایل بالقوه این امر این است که به نظر میرسد کشورهای کمدرآمد دارای شوکهای سیاسی داخلی بیشتری مانند کودتا، انقلاب و جنگ هستند. آنها مستعد ابتلا به بلایای طبیعی مانند همهگیریها، سیلها، زلزلهها و پیامدهای ناگوار آنها در کشور خود هستند. اقتصاد آنها بیثباتتر است، زیرا از شوکهای خارجی آسیب بیشتری میبینند و از ظرفیت نهادی و دانشی محدودتری برای مدیریت و مقابله با این شوکها برخوردار هستند.یافته مهم دیگر در مورد شاخص عدم قطعیت این است که یک رابطه U واژگون بین عدم قطعیت و دموکراسی وجود دارد. بدین معنی که با حرکت کشورها از رژیم استبدادی و آنوکراسی به سمت دموکراسی ناقص، عدم قطعیت افزایش مییابد. در عین حال، با حرکت کشورها از دموکراسی ناقص به دموکراسی کامل، عدم قطعیت کاهش مییابد.در کشورهای دارای اقتصادهای پیشرفته و بزرگ، تعداد جهشهای مربوط به شاخص عدم قطعیت، کمتر است، اما وقتی در این کشورها بحران و عدم قطعیتی رخ میدهد، بزرگتر و آثار آن پایدارتر است. این نتیجهگیری احتمالا برای اقتصاد جهانی به عنوان یک کل یکپارچه نیز صادق است، یعنی شوک عدم قطعیت عالمگیر و جهانگستر- به عنوان مثال ظهور و انتشار ویروس کرونا- تاثیرات منفی طولانیمدت بر تولید کالا و خدمات و اشتغال دارد و تازه در آینده باید منتظر تاثیرات رکودی باز هم بیشترکرونا باشیم.در مجموع برای کاهش یا مدیریت عدم قطعیتها ما نیازمند همیاری جهانی هستیم. تا زمانی که یک چارچوب سیاستی پایدار در سراسر دنیا و در قالب همکاریهای بینالمللی ایجاد نشود، عدم قطعیت، بهشدت بر اقتصاد جهانی تاثیر میگذارد و در انتها، درس بزرگی که عدم قطعیت به ما میآموزد این است که کشورها، دولتها، جوامع، سازمانها و شهروندان باید یاد بگیرند مهارتی به نام انعطافپذیری را در خود تقویت کنند.جهان از این به بعد ضمن شناخت انتقادی از نظام سیاسی و اقتصادی جهانی که موجد عدم قطعیت است، باید بیش از پیش با این مفهوم آشنا شود، چراکه انعطافپذیری لازمه مدیریت شرایط عدم قطعیت است. متخصصان رشتههای مختلف، باید به شکل ژرفتری بر این ویژگی بشری تاکید ورزند و این مفهوم را به جنبههای مختلف علوم اعم از اقتصاد، مدیریت، علوم سیاسی، جامعهشناسی، روانشناسی و حتی علوم مهندسی، علوم پایه و سایر علوم، پیوند داده و تزریق کنند. تقویت ویژگیهایی مثل استواری، صبوری و بردباری، سازگاری با تغییرات، ایجاد ظرفیت بهبودی سریع در برابر مشکلات، قدرت بازیابی، مقاومت و سخت جانی در برابر شرایط چالشبرانگیز، انعطافپذیری ذهنی و جسمی و ساخت ظرفیت تابآوری و ارتقای آستانه تحمل، از مواردی است که انسان حیران از هجوم عدم قطعیتها نیازمند دانشاندوزی و مهارتآموزی است.