تشنگی در جنوب، سیل ومرگ درشرق و غرب
مریم شاهسمندی| مردم جنوب از بی آبی مینالند و سیل کرمان را فرا گرفته... سیستان و بلوچستان سیاهترین روزهای کرونایی خود را میگذراند و بی برقی در اکثر شهرهای کشور همچنان ادامه دارد. این همه مشکل قطعا راهحل یک شبه و یک ماهه و یک ساله ندارد. این همه مشکل در طول یک سال و دو سال به وجود نیامده ... تمام اینها حاصل بی برنامگی و بی توجهی در طول سالیان متمادی است. آنها که تغییر شرایط اقلیمی را به سخره میگرفتند و فکر میکردند ایران تا ابد از گزند این اتفاق در امان است حالا حتی صدایشان هم دیگر به گوش نمیرسد. آنها که هشدار کارشناسان حوزه محیط زیست را برای بحرانهای آبی کشور به هیچ میانگاشتند، حالا توان پاسخگویی به مردم تشنه جنوب را ندارند. چه کردیم که خوزستان پر آب تبدیل به خوزستان خشک و تشنه شد. چه کردیم که استانی با چنین ظرفیتهای بالا حالا حتی توان به دوش کشیدن مشکلات مردم ساکن در آن را هم ندارد. عشایر این استان به سختی روزگار میگذرانند. خبر دارید مردی با دیدن مرگ گاومیش هایش سکته کرد و مُرد؟ مردم اگر اعتراض میکنند برای نانی است که حقشان است و از آنها دریغ شده، برای آبی است که روزگاری در سرزمینشان جاری بود و حالا سدهای بی توجهی و بی تدبیری آب را به رویشان بسته. این اتفاقها در سرزمینی میافتد که روزگاری بار کل کشور را به دوش میکشید، هم در جنگ و هم در صلح. خوزستانی که هیچگاه به حق واقعیاش نرسید. اقتصاد این خطه رو به نابودی و ورشکستگی است.
سیل و مرگ و خرابی
چه اتفاقی باعث شده تا هر بارش بهار و تابستان سیل خانمان برانداز به دنبال داشته باشد. هر سال یکی از شهرها و استانها درگیر سیل میشوند، یک روز شیراز و لرستان، حالا هم کرمان... این جانهای عزیزی که از دست میرود، داغی است که تا ابد بر دل خانوادههایشان مینشیند. اخبار ناخوشایند قرار است تا کی بر سر مردم آوار شود. تعداد فوتیهای تهران بر اثر کرونا یک بار دیگر از مرز 100 نفر در یک روز گذشت. چطور میشود که آمار کل کشور را 195 نفر اعلام میکنید؟ از کدام درد بنویسیم که تسکین بقیه دردهایمان باشد. از هامون و جازموریان، از کارون و هورالعظیم از سراوان و شادگان؟ از کدام نقطه بگوییم که درد همان درد نباشد.
قطعی 8 ساعته برق در سراوان، کرونا
در زاهدان
این خبرها واقعی است، سیاه نمایی نیست، واقعیتی است که مسوولان باید با آن رو به رو شوند و چارهای برای آن بیاندیشند. روز یکشنبه سراوان 8 ساعت تمام برق نداشت، کل شهر، در دمای بالای 40 درجه . وزیر بهداشت که میگویی تمام بیمارستانها مجهز به سیستم برق اضطراری هستند، شما میدانید برق اضطراری چند ساعت میتواند دستگاههای تنفسی یک بیمارستان را روشن نگه دارد؟ خبرنگاران حاضر در سیستان و بلوچستان میگویند در یک ساعت 10 جنازه به گورستان شهر زاهدان آورده میشود، 10 مرگ در ساعت به خاطر کرونا.
صفهای طولانی واکسن، انحلال
ستاد ملی مقابله با کرونا
ما هنوز منتظر عملی شدن وعدههای شما هستیم، هفته گذشته قرار بود واکسیناسیون سراسری آغاز شود. حالا گفته اید تا آخر این ماه به واکسیناسیون 400 هزار دوز در روز میرسیم! عجیب نیست اینکه شما میگویی و ما باور میکنیم؟ دکتر نمکی شما قبل از وزیر بودن دکتر هستید و دکترها سوگند میخورند. یک بار دیگر سوگندتان را مرور کنید. چرخی در همین تهران بزنید، دیدن صفهای طولانی واکسیناسیون در گرمای 40 درجه تهران خیلی هم سخت نیست، ماشین شما که حتما کولر دارد. راستی اینکه گفته بودید وقتی از سیستان به تهران بیایید حساب افراد کارشکن وزارتخانه را کف دستشان میگذارید، چه شد؟
دکتر نمکی هدفتان از انحلال ستاد ملی مقابله با کرونا در این شرایط چه بود؟ توان و تحمل انتقادهای متخصصان را نداشتید یا احساس کردید خودتان بیش از همه میتوانید در مهار کرونا موثر باشید، هر چه باشد شما را سردار کرونا صدا میکنند!
مرگ، سگ گردانی یا همسریابی
مسوولان محترم اصلا کسی در این باره فکر کرده که در شرایط کنونی، بحران کرونا، بی آبی و البته سیل که هر کدام به نوبه خود جان هموطنان زیادی را گرفته است، راهاندازی سایت همسریابی اصلا ضروری به نظر نمیرسد؟ اگر شما آنقدر خیالتان آسوده است که این روزها به ازدواج فکر کنید، بسیاری از جوانان در این شرایط که حتی از فردای خود هم خبر ندارند، چطور میتوانند به ازدواج فکر کنند، راهاندازی این سایت هم یکی از آن دست بودجههایی بود که باید جایی هزینه میشد؟ مسوولان محترم در این شرایط که در روز روشن و در اتوبانهای شلوغ به روی مردم قمه و قداره میکشند و زورگیری میکنند، پرداختن به موضوع سگ گردانی چقدر میتواند مهم باشد؟ این رفتارها راهکار درستی برای اینکه مردم مشکلات اصلی شان را فراموش کنند، نیست.
زباله گردی، فقر، کودکان کار
رییسجمهور محترم شما که گفته بودید هر فاصله بین منزل تا محل کار خود را در حالی طی میکنید که به چهره مردم دقت کرده و میفهمید چه حال و روزی دارند، در طول این مسیر کودکی را ندیدید که تا کمر در سطل زباله خم شده باشد. شما نه در ترافیک میمانید و نه کسی اجازه دارد به ماشینتان نزدیک شود، وگرنه حتما بچههای فال فروش سر چهارراهها را هم میدیدید. مسوولان محترم تا به حال گذرتان به کوره پز خانههای حاشیه شهر افتاده؟ اصلا قرار نیست راه دوری بروید همین تهران، همین پایتخت بزرگ آنقدر در حاشیه هایش مشکلات هست که دیگر حساب و کتابشان سخت شده است.
نیستی درغرب
راستی مگر قرار نبود برای کوله بران کارت تردد صادر شود. مگر قرار نبود کسی به آنها که برای لقمه نانی تلاش میکنند، کاری نداشته باشد؟ چرا هنوز اخبار تلخ از کوهستانهای غرب کشور به گوش میرسد؟ چه کسی باید چه کاری انجام بدهد تا این روزهای تلخ برای ساکنان غربی کشور تمام شود؟ نمایندگان استانهای غربی در مجلس چه میکنند که یادشان رفته پیگیر مصیبت کوله بران باشند؟ این روزها حال ما خوب نیست، حال هیچ کس خوب نیست. تاب آوری ما را تا کجا میخواهید بسنجید و در بوته آزمایش بگذارید؟
سیل در کرمان، 6 کشته 2 مفقودی؛
کشتههای آلمان بیشتر است
اخبار تلخ سیل و مفقود شدن افراد بی پناه کرمان هم درد دیگری است بر دردهایی که بر دلمان نشسته است. ما هنوز با کرونا دست به یقه ایم که باید مصیبت سیل هم گریبانمان را بگیرد. آخرین آمار اعلام شده از سوی سازمان مدیریت بحران کشور، تا کنون 6 کشته و 2 مفقودی در سیل کرمان به ثبت رسیده و حتما میدانید که این آمار بیشتر هم خواهد شد. چرا ما نباید از تجربه سیل شیراز و لرستان درس میگرفتیم و حداقل شرایطی را فراهم میکردیم که چنین گرفتار نشویم. حتما میخواهید ما را با آلمان مقایسه کنید، اینکه در شهرهای مختلف آلمان هم سیل تعداد بیشتری قربانی گرفته و حوادث طبیعی است و اتفاق میافتد؟ مسوولان محترم یاد بگیرید تنها مصیبتهای ما را با دیگر کشورها مقایسه نکنید، کمی هم به امکاناتی که مردم آن کشورها دارند نگاه کنید و امکانات ایران را با آنها مقایسه کنید به این ترتیب شاید جانب انصاف هم رعایت شود.
ما فراموش نمیکنیم
می دانید ما مردم ایران فراموش نمیکنیم، ما همچنان دلخوشیم به اصلاح، به اینکه روزی برسد تا حقوق شهروندی ما تمام و کمال رعایت شود. به اینکه غم نان دیگر درد اصلی هیچ خانوادهای نباشد. ما دلخوشیم به اینکه دیگر کسی تمام سرمایه زندگیاش را در بورس نبازد و دست به خودکشی نزند. هیچ جوانی به دنبال آینده مبهم خود چمدان به دست از مرزهای این کشور خارج نشود. ما فراموش نمیکنیم، نه سقوط آن هواپیمای نظامی در شهرک اکباتان را که خبرنگاران را به کام مرگ فرستاد، نه آن اتوبوسی را که باعث مرگ تعدادی از دانشجویان واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد بود. ما فراموش نمیکنیم که همین چند هفته پیش دو خبرنگار محیط زیستی تنها به دلیل سهل انگاری و بی توجهی مسوولان احیا دریاچه ارومیه جان شیرینشان را از دست دادند. ما حتی نوع نشستن رییس سازمان محیط زیست در برابر خبرنگاران داغدار را هم فراموش نخواهیم کرد. ما آبان را هم فراموش نمیکنیم، ما خطای انسانی را هم فراموش نمیکنیم، اما تمام تاب آوری مان به امید اصلاح امور است.
تاب آوری یا مطالبه گری
اما سوال اینجاست ما مردم بیشتر به تاب آوری عادت کرده ایم یا مطالبه گری؟ قطعا شما خیلی بهتر از ما جواب این سوال را میدانید. تاب آوری پیشه ما است، مطالبهگری را هنوز یاد نگرفته ایم، وگرنه به جای صف کشیدن پشت مرزهای ارمنستان برای تزریق واکسن و پرداختن عوارض خروج یک میلیون تومانی به این فکر میکردیم که به جای حل مشکل خودمان به حل مشکل تمام مردم کشورمان توجه کنیم. قطعا اگر ما مطالبهگر بودیم سخنگوی سازمان غذا و دارو تا به حال صد بار مجبور به استعفا شده بود. اگر ما مطالبهگر بودیم وزیر بهداشت خیلی زودتر از اینها در مجلس استیضاح میشد. ما مطالبهگری را نیاموخته ایم.
ما نیاموخته ایم که از مسوولان بخواهیم برای رفاه و آسایش مردم این سرزمین بیش از همه تلاش کنند، تا رفاه و آسایش فرزندانشان در خارج از این جغرافیا.