واقعبینی در مواجهه با پیمانهای اقتصادی
محمدرضا منجذب
آثار اقتصادی پیوستن ایران به سازمان شانگهای شامل چه مواردی است؟ این پرسشی است که بلافاصله پس از انتشار خبر عضویت ایران در شانگهای مطرح شد و از یک طرف مسوولان تصمیمساز و از سوی دیگر تحلیلگران تلاش کردند، تصویری از تبعات این عضویت ارایه کنند. اینکه آیا عضویت در پیمانهای اقتصادی و امنیتی میتواند به روند کلی رشد پایدار کشورها کمک کند؟ علم اقتصاد و دانش رسوب کرده بشری در این زمینه چه میگوید؟ پس از عضویت در پیماننامهها چه گزارههایی در صحنه اقتصادی کشورها به وقوع خواهد پیوست؟ آیا دامنه صادراتی آنها تغییر میکند؟ نظام گمرکی آنها تحول پیدا میکند؟ مکانیسم دسترسی کشورهای عضو به بازار یکدیگر واجد چه ویژگیهایی است؟ این پرسشها و پرسشهایی از این دست، مهمترین موضوعاتی است که در جریان بررسی تحلیلی عضویت ایران در شانگهای باید مورد توجه قرار بگیرند. بهطور کلی، عضویت و فعالیت در سازمانهای بینالمللی مفید است و میتوان آن را به عنوان یک گام مفید به مسوولان و تصمیمسازان توصیه کرد. اما در این میان اماها و اگرهایی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد. عضویت در سازمانهای بینالمللی به شرطی مثبت است و اثرگذار که مکانیسم طراحی شده برای تعاملات هوشمندانه و معقول باشد. هر چند عضویت در سازمانی چون شانگهای میتواند تبعات سیاسی، امنیتی و... مطلوبی برای ایران داشته باشد و دریچههای تازهای به روی ایران باز کند، اما در این یادداشت درصدد تحلیل اقتصادی موضوع بشرح زیر هستیم.
نخست) از منظر علمی هر گونه عضویت در پیمانهای اقتصادی و غیراقتصادی (امنیتی، سیاسی، راهبردی و...) میتواند تبعات و اقتصادی خاصی داشته باشد. در واقع خروجی این آثار مبتنی بر مزایای نسبی در کشورهای مختلف ظهور و بروز پیدا میکنند. پرسشی که ممکن است در این مرحله طرح شود آن است که این آثار و نتایج در کدام مختصات اقتصادی ایجاد میشوند؟ ارزیابیهای تحلیلی حاکی از آن است معمولا در نخستین گامها، نرخهای تعرفه ترجیحی فی ما بین اغلب در اینگونه مناسبات و تعاملات یا کاهش یا حذف کامل آن مورد توجه قرار میگیرد. نتیجه اتخاذ این سیاستهای اقتصادی باعث میشود تا نرخ کالاها و خدمات میان کشورهای عضو با قیمتهای پایینتر مبادله شود. موضوعی که تقویت تعاملات بین کشورها را در پی خواهد داشت و اقتصاد کشورهای عضو را برای یکدیگر به صرفه خواهد ساخت. اما آیا ایران میتواند از یک چنین ارتباطاتی در راستای نزدیکی خود را امر توسعه استفاده کند و از ظرفیتهای سایر کشورها در این مسیر بهره بگیرد؟
دوم) یکی از مهمترین گزارههای در ترسیم مناسبات ارتباطی کشورهای عضو در سازمانهای مختلف اقتصادی، مقوله انرژی است. ایران در شرایط فعلی در زمره کشورهای در حال توسعهای محسوب میشود، که صادرکننده مواد خام و مواد اولیه است. از سوی دیگر ایران در مسیر توسعه خود نیازمند واردات تکنولوژی و ایجاد رویکردهای فناورانه است. در میان کشورهای عضو شانگهای هیچ کدام جزو کشورهای برتر توسعه یافته (به جز چین و تا حدودی هند) در زمینه فناوری محسوب نمیشوند که از تکنولوژی و فناوری بروز و برتری برخوردار باشند و ایران بتواند در این مسیر از آن بهره بگیرد. هر چند در ظاهر چین کشوری در حال توسعه (و شاید در برخی بخشها توسعه یافته) تلقی میشود و ممکن است بتواند در برخی تکنولوژیها به ایران کمک کند اما تجربه تاریخی این کشور در ترسیم مناسبات ارتباطی با سایر کشورها نشان داده که رفتار چینیها و روسها در تعاملات اقتصادی و بینالمللی بسیار پیچیده است و نمیتوان حساب جدی روی آنها باز کرد. این موضوع در فرهنگ و تاریخ باستانی کشوری مانند چین، ریشهدار است و چینیها طی قرنهای متمادی حاضر نشدند، دانشی که از دل آن باروت یا کاغذ شکل گرفته بود را با جهان پیرامونی صادر کنند.
سوم) معنای عدم به اشتراک گذاشتن تواناییهای فناورانه چین (و سایر کشورهای عضو شانگهای) آن است که ایران نمیتواند از ظرفیتهای فناورانه این کشورها در مسیر توسعه خود بهرهمند شود. بنابراین پیوستن به چنین مجموعهای از منظر اقتصادی، منجر به صادرات بیشتر مواد اولیه خام و اولیه ما در کوتاهمدت میشود (به دلیل مزیت نسبی ایران در آن) و شاید برای دور زدن تحریمها کمک باشد و منجر به واردات کالاهای صنعتی و تمام شده، احتمالا از چین و تا حدی روسیه میشود. از آنجایی که محصولات صنعتی همراه با ارزش افزوده بالا است، میتوان گفت در بلندمدت تراز تجاری ایران با این کشورها منفیتر میشود و تراز تجاری آنها با ایران مثبتتر میشود. اگر ایران هوشمندانه وارد تعامل اقتصادی با این سازمان نشود، از این طریق در فرآیند توسعه اقتصادی قرار نخواهد گرفت. این مقولات بخشی از ضرورتهایی است که ایران در مواجهه با عضویتش در سازمان شانگهای باید به ابعاد و زوایای گوناگون آنها توجه کند. امروز در مواجهه با رویکردهایی که به نوعی ریشه در اقتصاد و دیپلماسی است، نه خوشبینی مفرط اثرگذار است و نه بدبینی صرف گرهی از مشکلات باز میکند. ایران امروز در مواجهه با مناسبات ارتباطی با جهان پیرامونی از جمله ترسیم مناسبات با کشورهای عضو شانگهای نیازمند واقع بینی و رویکردهای کارشناسی است.