دو امدادی در مسیر توسعه
علی قنبری
در مسابقات المپیک در میان رشتهها و حوزههای گوناگون ورزشی، مسابقهای وجود دارد که از منظری خاص بسیار جالب توجه و جذاب است. مسابقه دو و میدانی امدادی المپیک، مسابقهای است که به شکل نمادین برآمده از همه واقعیاتی است که یک جامعه برای توسعه، پویایی و رشد به آن نیاز دارد. در این مسابقه هر فرد مسافت تعیین شده را میدود و بعد از رسیدن به جایگاه مورد نظر، «چوب امدادی» را به دست نفر بعدی میدهد تا او ادامه مسیر را طی کند. این روند ادامه دارد تا رسیدن به فرد نهایی که تلاش میکند، رتبه نهایی کشورها در این مسابقه را تعیین کند. این روندی است که هر جامعه و هر اقتصادی در مسیر پیشرفت و توسعه به درک آن نیاز دارد. هیچ ساختار، دولت و هیچ مدیری به تنهایی قادر نیست همه بار توسعه را به دوش بکشد، بلکه توسعه تنها به کشورهایی رو میکند که توانسته باشند این روند امدادی را به بهترین شکل طی کنند. حالا بیایید نگاهی به اقتصاد ایران در مسیر توسعه و پیشرفت بیندازیم. بر اساس آخرین آمارهای بانک جهانی اقتصاد ایران با GDP حقیقی 191 میلیارد دلاری از رتبه 21 اقتصادهای جهانی به رتبه 51 سقوط کرده است. آمارهایی که پرده دیگری از مشکلات عمیق اقتصادی در ایران را نمایان میکند و نشان میدهد در شرایطی که مدیران و تصمیمسازان ایرانی در خوابی عمیق غوطهور شدهاند، سایر کشورها با سرعت در حال سبقت گرفتن از ایران در صحنه مناسبات اقتصادی جهانی هستند. این اعداد و ارقام زمانی دردناکتر جلوه میکنند که بدانیم ایران با داشتن حدود یک درصد جمعیت جهانی، حدود 10درصد منابع اقتصادی جهان در بخشهای گوناگون را داراست. از سوی دیگر، ایران پنجمین کشور ثروتمند جهان از نظر ذخایر منابع طبیعی مانند نفت، گاز، زغالسنگ، جنگل و چوب، طلا، نقره، مس، اورانیوم، آهن خام و فسفات است. ایران از نیروی انسانی تحصیلکرده جوان و پویا برخوردار است و ظرفیتهای فراوان دیگری در بخشهای گوناگون دارد. با این ظرفیتها پرسشی که به ذهن خطور میکند، آن است که ایران با وجود این ثروت عظیم، چه کمبودی دارد که باعث شده تا اقتصاد ایران علیرغم این همه ظرفیت، مدام در مسیر نزول و کاهش شاخصها قرار داشته باشد؟ به نظر میرسد، مهمترین کمبودی که اقتصاد ایران با آن دست به گریبان است، در وهله نخست، الگوی مناسب برای توسعه اقتصادی و در مراحل بعدی، مدیران دلسوز و متخصص است که بتوانند این الگوی توسعه پایدار را پیادهسازی کنند. در هر دوره با تغییر دولتها، مردم و کارشناسان شاهدند که کل ساختار برنامهریزی کشور دچار تغییر و دگرگونی میشود. در حالی که بررسی مسیر توسعه در کشورهای مختلف نشان میدهد که همه این کشورها ابتدا بر روی الگوی توسعه به توافق رسیدهاند، سپس بدون توجه به آیند و روند دولتها، مجموعه ظرفیتهای کشور تلاش کردهاند، این الگوی توسعه را پیش ببرند. درست مانند مسابقه دوی امدادی که در آن هر فرد، هر دولت و هر ساختاری تلاش میکند، بهترین عملکرد را در مسیر طی شده از خود به جای بگذارد تا در نهایت تیم (جامعه و کشور) بهترین جایگاه و عملکرد را از خود ثبت کند. فارغ از اینکه آمارهای بانک جهانی تا چه اندازه قابل استناد است و آیا ممکن است، اقتصادی 400میلیارد دلاری، طی 2 الی 3 سال به چنان درجهای از نزول برسد که بیش از نیمی از اقتصاد خود را از دست بدهد، کارشناسان اقتصادی داخلی و اساتید دانشگاهی مدتها قبل از بانک جهانی در خصوص کاهش شدید درآمد سرانه در کشور هشدار داده بودند و از تصمیمسازان خواسته بودند که نسبت به نزول مستمر شاخصهای اقتصادی کشور حساسیت داشته باشند. کشور در شرایط فعلی با مشکلات عدیدهای از جمله بیکاری، گسترش فقر مطلق، تورم بالا، رشد نقدینگی افسارگسیخته و... روبهرو است. شاخصهایی که نتیجه نهایی آن در کاهش درآمد سرانه نمایان میشود. مردم امروز برای بهرهمندی از یک مسکن حداقلی اجازهای با دشواریهای فراوانی روبهرو هستند. ایران در وهله نخست باید جلوی ناهنجاریهایی مانند، فساد، رانت و انحصار را سد کند و در مرحله بعد باید تلاش کند از طریق افزایش دامنههای سرمایه، رشد تولید را محقق کنند. همانطور که با تلاشهای دولت قبلی روند عضویت ایران در شانگهای محقق شد و دولت جدید از آن بهرهبرداری کرد، در خصوص موضوع مذاکرات هستهای با کشورهای 1+ 4 نیز دولت جدید باید تلاش کند، مسیر دولت قبلی را طی کند تا اقتصاد ایران را اط شر تحریمهای اقتصادی و مشکلات برآمده از آن خلاص کند. باید بدانیم که ایران برای متنوعسازی سبد دیپلماسی خود نیازمند رابطه توامان با شرق و غرب است. مجموعه کشورهای غربی یا شرقی به دنبال منافع خود هستند و به محض اینکه احساس کنند، ایران ناچار به ارتباط با آنهاست، تلاش میکنند تا منافع ایران را به نفع خود به کار بگیرند. بدون حل مشکل FATF ایران قادر نیست مبادلات مالی حتی به کشورهای عضو شانگهای را محقق کند. کسانی که اظهار میکنند FATF تاثیری در مناسبات اقتصادی ایران با جهان ندارد، درکی از واقعیات دیپلماسی و اقتصاد در جهان امروز ندارند. به نظرم دیگر وقت آن رسیده که به مصایب مردم برای بهرهمندی از یک زندگی آبرومند پایان داده شود و اقتصاد ایران به سمت جایگاهی که شایسته آن است، هدایت شود. برای این منظور مدیران ایرانی نیز باید بدانند که در مسیر توسعه مانند دوندگانی هستند که باید چوب امدادی را به دست نفر بعدی برسانند تا در نهایت رشد پایدار اقتصادی در کشور محقق شود.