یک بام و دوهوای بازار
پیمان حدادی
بازار طی هفته و روزهای اخیر تحت فشار روانی بوده است. موضوعاتی همچون تغییر ریاست سازمان و ابهاماتی که در این باره وجود داشت، به فشار فروش دامن زده بود. انتظار میرود همانطور که امروز شاهد رونق در جریان معاملات بودیم با تغییر ریاست سازمان بورس، آرامش به بازار بازگردد. باوجوداینکه مولفههای بنیادینی همچون قیمت ارز، قیمتهای جهانی، گزارشهای شرکتی طی شهریورماه که حکایت از عملکرد مطلوب تولید و فروش طی ۶ ماهه نخست سال دارند، همگی نشان از رشد بازار دارند، اما به نظر میرسد از دست رفتن حمایتهای تکنیکالی در ریزش اخیر بازار نقش داشته است. موضوع ماینرها و موضوعات حاشیهای پیرامون آن نیز از دیگر مولفههای اثرگذار در جریان معاملات اخیر بازار بوده است. اگرچه این موضوع نباید بر بازار سهام تأثیر میگذاشت، اما ازآنجاکه همه سهامداران از این موضوع آگاهی کافی نداشتند، بر رفتار آنها و هیجان بازار موثر بوده است. انتشار نامههایی در فضای مجازی مبنی بر ابطال برخی معاملات از سوی ناظر بازار بر اساس رصد اخبار در فضای مجازی نیز از دیگر عوامل اصلاح اخیر شاخص بورس به شمار میرود.
پس از رشد ۴۰ تا ۴۵ درصدی بازار طی دو یا سه ماه گذشته، اصلاح بازار سهام کاملاً طبیعی است؛ اما گزارشهای بانک مرکزی مبنی بر فروش اوراق بدهی، با این موضوع بیارتباط نیست. انتظار فعالان بازار سرمایه این است که حضور دکتر صالحآبادی در بانک مرکزی سبب همراستایی بیشتر سیاستهای بانک مرکزی و بازار سرمایه شود. تجربه نشان داده در شرایطی که بیشتر فعالان بازار سرمایه ازنظر قیمتی ناامید هستند، برخلاف نگاه آنها، قیمتها برای خرید بسیار جذاب است. ازآنجاکه انتظار کارشناسان بازار سرمایه بر این است که قیمتهای سهام به ارزش واقعی خود خواهد رسید و در شرایط کنونی قیمت سهام بسیاری از شرکتها از ارزش واقعی خود پایینتر هستند؛ بنابراین، برای افرادی که حتی نگاه میانمدتی دارند، بازار فرصتهای مناسبی برای خرید با بازدهی بالا فراهم کرده است. این نکته هم مهم است که برای سنجش رکود یا رونق بازار نمیتوان قیمت را ملاک قرار داد چراکه هماکنون به عنوان مثال قیمت مسکن بالاست اما در رکود به سر میبرد. برای سنجش رکود و رونق حجم یا ارزش معاملات مهم است و در نتیجه شاخص کل نمیتواند معیار خوبی برای رکود یا رونق بازار سرمایه باشد. رکود یا رونق یعنی اینکه چقدر ما حجم معاملات راداریم یا عمق معاملات چقدر است؟ شاخص کل صرفاً تغییرات قیمتی را نشان میدهد و نه تغییرات حجمی را. من فکر میکنم که شاخصی میتواند طراحی شود که حجم معاملات و ارزش معاملات را با یکدیگر نشان دهد. بر اساس فرمولهایی که برای شرکتهای مختلفی میشود طراحی کرد، میتواند در این خصوص مفید باشد. تأمین مالی از طریق افزایش سرمایه از محل آوردههای نقدی توانسته به بنگاهها کمک بسیاری کند اما همین ابزار نیز دارای پروسه زمانی بسیار طولانی است. از طرفی کشور ما با دگرگونی متغیرهای کلان اقتصادی مواجه است و عمدتاً مدیران شرکتها و ناشران بورسی و فرابورسی راغب به افزایش سرمایه از محل آورده نقدی نیستند چراکه بهکرات شاهد تغییر شرایط و فاصله گرفتن پیشبینیهای اولیه با واقعیتها در اتمام پروژه بودیم. در حقیقت در بازه زمانی اجرا تا پایان یک طرح توسعهای با تحولات زیاد متغیرهای اقتصادی روبرو میشویم و امکان ارزیابی دقیقی از آینده وجود ندارد. همچنین فعالان بورسی نیز اعتقاد و اشتیاق زیادی به شرکت در افزایش سرمایه بنگاهها ندارند و به همین دلیل بازار سرمایه از این طریق نتوانسته جایگاه خوبی در بحث تأمین مالی داشته باشد.