نقش دولت در نزول بورس
وحید عباسیون
شاخص بورس پس از اینکه سقف 1میلیون و 570هزار واحدی را در شهریورماه تجربه کرد، روند نزولی به خودگرفت و در محدوده 1میلیون و 400هزار واحدی قرار گرفته است. چند نکته در این کاهش نقش دارد؛ نکته نخست بحث فصلی است که معمولا در فصلهای پاییز تجربه شده است.موضوع دوم بحث انتخابات ریاستجمهوری است که تبعات برآمده از آن در سال نخست معمولا شاخص بورس را در وضعیت نزولی قرار میدهند. این روند امسال نیز تجربه شد و بعد از تغییر کابینه و تغییر سیاستهای کلی اقتصاد و... بازار در وضعیت مبهمی قرار گرفت. بحث بعدی موضوع برجام است که هر روز اخبار ضد و نقیضی در خصوص تداوم یا عدم تداوم مرتبط با مذاکرات منتشر و باعث بروز نوسان در بازارهای کشور میشود. مجموعه این عوامل باعث بروز نوسان در بازار ارز و متعاقب آن در بازار بورس (و سایر بازارها) میشود. پس از شهریورماه هرچند نرخ ارز در دالان صعودی قرار گرفته اما با توجه به اینکه این موضوع با نوسانات فراوانی روبه رو بوده است، بازار بورس را در وضعیت بیثباتی قرار داده است. اخباری در خصوص آزادسازی منابع ارز یا اینکه ایران به مذاکرات باز میگردد (یا نمیگردد) و امریکا به مذاکرات باز میگردد (یا نمیگردد) در نرخ ارز اثرگذار بوده و باعث افزایش ریسک در بازار بورس شده است. مساله بعدی بحث نرخ بهره است. از ابتدای سال تا شهریورماه روند نزولی را در نرخ بهره بین بانکی داشتیم تا اینکه در شهریورماه این نرخ به زیر 18درصد نیز رسید، اما این روند از شهریورماه تغییر کرد و به حدود 21 درصد رسید. این افزایش، سیگنالی را در خصوص افزایش بازدهی اوراق با درآمد ثابت ارسال کرد و باعث افت قیمت در برخی سهام شد. مساله بعدی بحث ابهام در سیاستگذاری و تصمیمگیریها است. کما اینکه در ماههای اخیر یک چنین نابسامانیهایی در حوزههای مختلف مشاهده شد. در بحث حذف ارز 4200 تومانی و علی رغم وعدههایی که در خصوص حذف این نوع ارز داده شده، هنوز تصمیمی در این زمینه اخذ نشده است. در حوزه قیمتگذاری خودرو هم شاهد این بودیم که علی رغم اینکه اخبار حاکی از آزادسازی قیمت خودرو بود، ناگهان یک شبه با بخشنامههای دستوری دولت این روند متوقف شد. در سایر حوزهها نیز این روند قابل مشاهده است و باعث بروز مشکلات عدیدهای در بورس شد. از این دست تصمیمات در حوزههای مختلف قابل ردیابی است. این فاکتورها مهمترین فاکتورهایی است که از شهریورماه، بازار را با مشکلات عدیدهای روبه روساخته است. عامل مهم دیگر، رکود نسبی است که در بازارهای مختلف شکل گرفته است. به این دلیل که نقدینگی در این بازارها کم شده، حجم معاملات کاهش پیدا کرده است. خصوصیت بازار سرمایه این است که در زمان کاهش نقدینگی، سرمایهگذاران آماده نقد کردن سهام خود هستند. در کنار همه این گزارهها، نکته دیگری نیز مطرح است و آن هم مرتبط به بحث کسری بودجه است. وزیر اقتصاد اعلام کرده در شهریورماه و مهرماه استقراضی از بانک مرکزی صورت نگرفته است. بنابراین دولت از طریق انتشار اوراق نقدینگی مورد نیاز خود را تامین کرده و در ادامه نیز تامین میکند.در خصوص اینکه انتشار اوراق چه تاثیری در بورس دارد، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد. برخی با استناد به تئوریهای مطرح شده در کتب مالی تاکید دارند که بازار سهام و بازار اوراق 2بازار مجزا هستند، بنابراین انتشار اوراق اثری در بازار سهام ندارد. اما باید توجه داشت که مبنای این تئوریها، بازارهای بورس بزرگ دنیاست و ارتباطی با اندازه (و حجم گردش مالی) بورس ایران پیدا نمیکند.به عنوان مثال نهادهای حاضر در بورس مثل صندوقهای بازنشستگی و...با سیاستهای مشخص وارد سرمایهگذاری میشوند. یعنی هر شرکت و ساختار اقتصادی در بورسهای بزرگ دنیا، مشخص میکند که چه حجمی از سرمایه خود را صرف اوراق و...می کند و چه حجمی را صرف سایر گزارهها. از سوی دیگر در هیچ جای دنیا، نهادهای اثرگذار در بازار، تا این اندازه به دولت وابسته نیستند. بنابراین نمیتوان پذیرفت که بازار سرمایه و بازار اوراق مجزا هستند و ارتباطی با یکدیگر ندارند. مساله بعدی سیاستهای دستوری است که مشکلات عدیدهای را ایجاد میکند. در ایران زمانی که دولت اوراق منتشر میکند، شرکتیهای مختلف و بانکها ناچار به خرید اوراق هستند. این شرکتها و ساختارهای اقتصادی برای خرید اوراق ناچار به فروش سهام خود هستند. دیدگاه بعدی آن است که بازار سرمایه از انتشار اوراق تاثیر میپذیرد. در این مورد خاص، شواهد سالهای قبل حاکی از آن است که یک چنین گزارهای مبتنی بر واقعیت است. در سالهای قبل همواره انتشار اوراق بر عرضه سهام تاثیر داشته است.پس دیدگاه دوم قابل قبول است و شواهد حاکی از صحت آن است.