فرار مردان از خانه و خانواده
امانالله قراییمقدم
وضعیت اقتصادی، تامین معیشت و ریزش جامعه به زیر خط فقر از مهمترین عوامل فرار مردان از خانواده است. وقتی معیشت خانواده با مشکل مواجه شود و خواستههای اعضای خانواده محقق نشود آسیبهای جدی به همراه دارد. وقتی هدف در زندگی زیاد شود اما وسیله رسیدن به هدف وجود نداشته باشد از سر ناچاری مردان یا به ترک خانه دست میزنند یا اقدام به خودکشی میکنند.
خودکشی و ترک منزل توسط مردان یکی از آثار و نتایج نابهسامانی اقتصادی و شکاف طبقاتی است؛ بهخصوص برای کسانیکه جزو طبقه متوسط بودند و قبلاً میتوانستند خواستههای خانواده را تامین کنند اما الان به دلیل مشکلات اقتصادی چنین امکانی را ندارند، بهقول معروف وقتی مردی شرمنده خانواده میشود درگیر چنین آسیبهایی خواهد شد. حتی مردانی هستند که زیر فشارهای اقتصادی طلاق میگیرند و به خانواده اولیه و پدر و مادر خود برمیگردند. اما این مساله میتواند پیامدهای زیادی به همراه داشته باشد. پیامد این مساله اول روی بچههاست چراکه بچهها به هر پدر و مادر به یک میزان نیاز دارند، اما وقتی پدر خانه را ترک کند مادر بار بیشتری را روی دوش میکشد و این مساله میتواند آسیبهای جدی داشته باشد. اگر زن شاغل نباشد و حمایتی نداشته باشد مشکلات متعددی سر راه زندگی او قرار میگیرد، ممکن است برای جبران وضعیت پیش آمده درپی شغل و درآمد بیشتر باشد و همین مساله کمک میکند مراقبت از فرزندان کمتر شود، این کاهش مراقبت میتواند آسیبهای بیشتری را برای خانواده ایجاد کند. فرار مردان از خانه به دلیل مشکلات اقتصادی، باعث میشود تا زنان بار یک زندگی را که تا به حال دو نفره به دوش میکشیدند، به تنهایی به دوش بکشند. این کار میتواند عواقب بسیاری به دنبال داشته باشد. تنها تامین هزینههای زندگی میتواند هر کسی را از پا در بیاورد. زنی که با یک یا دو بچه و حتی در مواردی با 4 بچه رها میشود، چطور باید هزینههای زندگی را تامین کند. چه کسی قرار است اجاره خانه، خرج مایجتاج زندگی و... را تامین کند. در این شرایط چنین زنانی باید از کجا تقاضای کمک کنند. به همین خاطر است که حالا میبینیم، خوابگاههایی که تا همین چند وقت پیش برای مردان و زنان معتاد و کارتنخواب در نظر گرفته شده بود، پر شده از زنانی که تنها به دلیل نداشتن هیچ حامی مالی با کودکانشان به این خوابگاهها پناه میآورند. بسیاری از مردان هم بدون اینکه اعتیاد داشته باشند یا کارتنخواب باشند، تنها به دلیل مشکلات مالی ترجیح میدهند، در همین خوابگاهها و دور از خانوادههایشان زندگی کنند چون توان پرداخت هزینههای زندگی را ندارند.
پدیدههایی که امروز برای خیلی از ما غریب به نظر میرسد، از جمله پناه بردن خانوادههای به خوابگاههای عمومی، فروش موی سر، دزد لوازم شهری و... همه و همه نشان میدهد، که فقر تا گوشت و پوست این جامعه ریشه دوانده و هر روز شرایط ناگوارتر میشود. اگر مسوولان هر چه زودتر نتوانند فکری به حال کنترل تورم کنند، اگر شرایط اقتصادی بهبود پیدا نکند، جامعه با افزایش بزهها، آسیبها و مشکلاتی مواجه خواهد شد که شاید حتی مواجهه با آنها هم دیگر در توان کسی نباشد. افزایش بزههای اجتماعی میتواند شالوده جامعه را از هم بگسلد. هر چه افرادی که زیر خط فقر میروند تعدادشان بیشتر شود، به مراتب آسیبهای اجتماعی هم افزایش پیدا میکند. امروز که ما داعیه افزایش جمعیت را داریم، رشد منفی در کشور را رو به منفی شدن گذاشته، نباید بگذاریم شرایط اقتصادی به گونهای پیش برود که مردان به دلیل عدم توانایی از پرداخت هزینههای زندگی قید خانوادهشان را بزنند و از خانه بگریزند. آنچه هدفگذاری شده با آنچه در حال وقوع است بسیار فرق دارد.