افسانه کشور ثروتمند

۱۴۰۱/۰۳/۰۵ - ۰۰:۴۴:۲۹
کد خبر: ۱۸۹۳۶۸
افسانه کشور ثروتمند

مجید اعزازی

1- از میانه هفته جاری، دو رویداد «هوای آلوده به گرد و غبار» در اغلب استان‌های کشور و همچنین «فاجعه فسادآمیز فروریزش برج متروپل در آبادان»، برخی خبرها و رویدادهای راستین اقتصاد کشور از جمله پیامدهای حذف ارز ترجیحی کالاهای اساسی و نحوه تامین یارانه‌های جهش یافته نقدی برای 9 دهک را به حاشیه برد. 

2- اقتصاددانان داخلی و خارجی بر این نظر که «تورم» ‌ام‌الفساد اقتصاد است، اتفاق نظر دارند. چه آنکه این شاخص، شرایط بی‌ثباتی را نه‌تنها در حوزه اقتصاد که در سایر حوزه‌های انسانی به وجود می‌آورد و به بستری برای رشد مفاسد ریز و درشت تبدیل می‌شود. برج متروپل تازه‌ترین نمونه از «فساد» در دوران جهش‌های تورمی در دهه 1390 است. آن گونه که مسوولان نظام مهندسی استان خوزستان و همچنین کارشناسان مطلع اعلام کرده‌اند، فروپاشی برج 10 طبقه متروپل نتیجه تبانی مالک و شهرداری در ساخت 3 طبقه اضافه و عدول از مقررات ساخت و ساز است. اغلب شهروندان ایران طی 5 دهه اخیر به عینه دیده‌اند که مسکن و ساختمان بهترین پناهگاه جذب نقدینگی در برابر موج‌های تورمی است. در چنین چارچوبی است که سازندگان و مالکان پروژه‌های ساختمانی تلاش می‌کنند با پذیرش ریسک انواع تخلفات فنی، بیشترین بهره‌برداری و اضافه بار را در زمین و پروژه خود اجرا کنند و در نهایت از طریق کمیسیون ماده 100 با پرداخت پول به هدف کسب سود بیشتر دست بیابند.

3- اما تورم چگونه شکل می‌گیرد؟ اقتصاددانان بر این باورند که هزینه‌تراشی‌های بی‌مورد نظام حکمرانی منجر به کسری بودجه‌های سالانه می‌شود و از همین رو، دولت‌ها برای تامین منابع مالی مورد نیاز خود دست به دامن «بانک مرکزی» یا «نظام بانکی» می‌شوند و از این طریق، بدون انجام فعالیت‌های مولد، تولید کالا یا خدمات و در یک کلام رشد اقتصاد، خلق اعتبار صورت می‌گیرد. از همین رو است که شیوه تامین مالی پرداخت یارانه نقدی 300 یا 400 هزار تومانی به خانوارهای کشور از اهمیت بالایی برخوردار است و لازم است، مسوولان دولتی درباره آن توضیح بدهند که این منابع از چه محلی تامین شده است؟ آیا از طریق خلق پول بدون پشتوانه، منابع یارانه‌ای تامین شده‌اند؟ 

4- «ثروتمند‌ترین مرد بابل» عنوان کتابی است که در قالب داستان، تلاش می‌کند الفبای دستیابی به ثروت و رفاه را آموزش بدهد. یکی از اولین و البته مهم‌ترین درس‌های مورد نظر این کتاب، «سرمایه‌گذاری و کارآفرینی» است. اینکه «آرکاد» ثروتمندترین مرد بابل هر چقدر هم که جیبی پر از پول داشته باشد، سرانجام آن پول و دارایی روزی پایان خواهد یافت؛ اما چرا او همچنان ثروتمند است و به فلاکت نمی‌افتد؟ پاسخ شخصیت‌های این داستان، این است که ثروت او، امری ساکن و ثابت نیست، بلکه جریانی دائمی است که از طریق «سرمایه‌گذاری و کارآفرینی» تداوم داشته و دارد. آرکاد به شخصیت‌های داستان توصیه می‌کند که دست‌کم 10 درصد از درآمدها را برای خود کنار گذاشته و سرمایه‌گذاری کنند و حتی از مواهب این سرمایه‌گذاری‌ها نیز تا مدتی هزینه نکنند و در حوزه‌های جدید سرمایه‌گذاری مجدد داشته باشند. متاسفانه طی دهه‌های اخیر، دولت‌های مستقر در ایران نه تنها به این الفبای ساده رشد، پیشرفت و خلق ثروت توجهی نداشته‌اند که بر اساس آمارهای رسمی، موجودی سرمایه در انتهای دهه 1390 در کشور منفی شده و در پی جهش‌های تورمی (بخوانید بذل و بخشش‌های نظام حکمرانی و ایجاد کسری بودجه)، سفره معیشت مردم روز‌به‌روز کوچک‌تر شده است و بسیاری از زیرساخت‌های کشور آسیب‌دیده و فرسوده شده‌اند. به نظر می‌رسد، دولتمردان با توجه به ظرفیت‌های طبیعی کم نظیر ایران همچون نفت، معادن و... مانند شخصیت‌های داستان «ثروتمندترین مرد بابل» تصور می‌کنند، ثروت ایران افسانه‌ای و پایان‌ناپذیر است. غافل از اینکه نه تنها مواهب و منابع طبیعی پایان ناپذیر نیستند، بلکه به فعلیت رساندن آنها، خود نیازمند تامین هزینه حفظ و نگهداری دستگاه‌ها و کارخانجات موجود و همچنین سرمایه‌گذاری‌های کلان در تکنولوژی‌های مدرن و از همه مهم‌تر، داشتن نیروی انسانی سالم، امیدوار و باانگیزه است. یکی دیگر از درس‌های داستان «آرکاد» سپردن کارها به افراد کاردان و متخصص است؛ به کسانی که سرمایه را فزونی می‌بخشند نه اینکه موجبات انهدام آن را فراهم آورند. در فقره فاجعه متروپل، این مساله ساده اما مهم نیز رعایت نشده است و مسوولان شهرداری بدون داشتن دانش و علم به تبعات امضای طلایی خود پای پروژه‌ای مساله‌دار، تن به خواسته طمع‌آلود مالک ساختمان داده بودند و به این ترتیب، نه تنها ثروت مالک که حتی جان انسان‌های بی‌گناه متعددی را قربانی این هدف نامشروع کردند.