سود تقسیمی چه اثری رو ی قیمت سهمها دارد؟
احمد یزدانپناه، اقتصاددان موضوع « اثرگذاری سود تقسیمی یا نقدی بر قیمت سهم» را تشریح کرده است. به گفته این استاد اقتصاد سود تقسیمی یا نقدی سهم از راههای گوناگونی بر قیمت همان سهم اثرگذار است. در حالی که سود تقسیمی یک سهم نقشی کلی و مهم در اعتبار و محبوبیت آن سهم ایفا میکند، اعلام و اعلان و پرداخت سود تقسیمی نیز یک اثر خاص و قابل پیشبینی روی «قیمت بازار» سهم دارد.
محورهای این بحث را میتوان به این شکل فهرست کرد؛ شرکتهایی که بخشی از سود شرکت را تحت عنوان سود تقسیمی یا نقدی بین سهامداران خود توزیع میکنند، علاوه بر آن، این سیگنال را به سهامداران خود مخابره میکنند که شرکت از سلامت برخوردار بوده و از رشد سود بهرهمند است. همچنین از آنجا که قیمتهای سهم بیانگر و نماینده جریانات نقدی آتی هستند، جریان سود تقسیمی آینده یک سهم، در قیمت آن سهم گنجانیده شده است و مدل سود تقسیمی تنزل شده (که بعدا درباره آن یادداشتی خواهیم نوشت) کمک خوبی به تحلیل ارزش یک سهم میکند. بعد از مجمع که تا قبل آن سهامداران شرکت واجد شرایط دریافت سود تقسیمی هستند، نوعا قیمت مزبور به میزان سود نقدی پرداختی افت میکند تا منعکسکننده این واقعیت باشد که سهامداران جدید استحقاق دریافت آن سود تقسیمی یا نقدی را ندارند. در همین حال سود پرداختی یا پرداختشده به صورت سهام به جای نقد میتواند موجب رقیق شدن (Dilute) سود شرکت شود، که این خود در کوتاهمدت اثر منفی بر قیمت سهم بهجا میگذارد.
سود تقسیمی چگونه عمل میکند؟
به گزارش جهان صنعت، یزدانپناه عنوان کرده است که برای سرمایهگذاران و خریداران سهام، سود تقسیمی یک منبع درآمد به حساب میآید. برای شرکت ناشر سهم، سود تقسیمی یا نقدی روشی برای توزیع مجدد سود بین سهامداران است که به عنوان وسیله برای سپاس از آنها به خاطر حمایتهایشان و تشویق ایشان به سرمایهگذاری بیشتر به کار گرفته میشود. همچنین سود تقسیمی خدمت دیگری که میکند آن است که موفقیت آن شرکت را اعلام میدارد، چرا که سود تقسیمی از محل «سود انباشته» شرکت پرداخت میشود و تنها توسط شرکتهایی انجام میگیرد که سود قابلتوجهی ساختهاند و میتوانند بهطور منسجم سود نقدی پرداختی داشته باشند. اگر یک شرکت بورسی به فرض یک میلیون سهم در دست مردم داشته باشد و اعلام کند که ۵۰ تومان به ازای هر سهم سود نقدی میدهد اگر شما ۱۰۰۰ سهم از آن شرکت داشته باشید به شما ۵۰۰۰۰ تعلق میگیرد و شرکت در کل ۰۰۰/۰۰۰/۵۰ سود نقدی میپردازد. اگر به جای آن ۱۰ درصد «سهم تقسیمی» مطرح باشد همان سرمایهگذار ۱۰ سهم اضافی دریافت میکند و شرکت در کل ۰۰۰/۱۰۰ سهم جدید توزیع کرده است.
آثار روانی سود تقسیمی
سهامی که سود تقسیمی منظم و منسجم میپردازند میان سرمایهداران محبوبیت دارند. اگرچه در سهام عادی سود نقدی تضمینی ندارد، باز بسیاری از شرکتهای بورسی بر خود میبالند که سخاوتمندانه پاداشی منسجم و گاهی افزایشی هر سال برای سهامداران خود منظور میکنند. آن شرکتها برداشت و تلقی ثبات مالی در سرمایهگذاران نسبت به خود ایجاد کرده و آنها شرکت مزبور را برای سرمایهگذاری خوب میدانند، این امر به خصوص در میان سرمایهگذارانی است که استراتژی «بخر و نگه دار» دارند یعنی آنهایی که به احتمال زیاد از سود تقسیمی پرداختی نفع میبرند. وقتی شرکتها گذشته سود تقسیمی خود را به نمایش میگذارند، برای سرمایهگذاران و خریداران سهم خود جذابیت بیشتری به وجود میآورند. با خرید سهم توسط سرمایهگذاران بیشتر برای بهرهمندی از این مزیت مالکیت بخشی از شرکت به وسیله سهم، طبیعی است قیمت آن سهم افزایش یابد و این امر موجب تقویت این باور میشود که سهم مزبور از قدرت خوبی برخوردار است. اگر شرکتی سود نقدی بالاتر از نرمال آن اعلام کند، تمایل هیجانی عموم ممکن است قیمت آن سهم را بهشدت بالا برد. برعکس، وقتی شرکتی بهطور سنتی سود نقدی کمتر از نرمال میپردازد یا اصلا سود تقسیم نمیکند، امکان دارد این امر به عنوان علامتی از حال بد شرکت به حساب آید. مردم شاید بگویند شرکت مزبور سودها را جای دیگری صرف میکند و قاعده چراغ را در مورد مسجد و خانه رعایت نمیکند، شاید حقیقت آن باشد که شرکت مزبور سودها را میخواهد برای تامین مالی پروژههای توسعه خود به کار برد، ولی تلقی و برداشت بازار از این وضعیت همیشه قدرتمندتر از حقیقت است. بسیاری از شرکتها با سختی و سعی و تلاش میکوشند سود تقسیمی منسجمی بپردازند تا از ترس و هراس و دلهره سرمایهگذاران جلوگیری کنند چرا که شانه خالی کردن از پرداخت سود نقدی را موجب بدبینیها و عواقب منفی روحی و روانی در سرمایهگذاران میدانند. به هرحال توجه به روانشناسی بازار سهام در این مورد نیز نیازی حیاتی است.
اثرگذاری سود تقسیمی اعلامی بر قیمت سهم
قبل از توزیع سود تقسیمی، شرکت ناشر سهم میبایست میزان آن سود تقسیمی یا نقدی را اعلام و زمان پرداخت آن را مشخص کند. همچنین باید اعلام شود که آخرین تاریخی که سهام را میتوانند بخرند تا بتوانند سود تقسیمی دریافت کنند چه روزی است. این زمان (ex-dividend) عموما روز قبل از مجمع است که شرکت لیست سهامداران خود را نهایی میکند. اعلام و اعلان سود تقسیمی طبیعتا سرمایهگذاران را به خرید سهم تشویق میکند. زیرا سرمایهگذاران مطلع میشوند که با خرید آن سهم قبل از مجمع عمومی شرکت سود تقسیمی یا نقدی دریافت میکنند، و این در چشم و دل سرمایهگذاران «ارزندگی» سهم را بالا میبرد. این امر موجب میشود که قیمت سهم از روزهای قبل از مجمع عمومی تا یک روز به مجمع مانده روند صعودی به خود بگیرد. در کل، افزایش مزبور حدود میزان مبلغ سود تقسیمی است، ولی باید دانست که تغییرات قیمت سهم بر پایه فعالیت و قوای بازار شکل میگیرد نه یک سازمان یا وزارتخانه حکومتی. در روز قبل از مجمع سرمایهگذاران با افت قیمت سهم به میزان سود تقسیمی یا نقدی مواجه میشوند و لذا باید روی این واقعیت حساب کنند که سرمایهگذاران جدید که استحقاق دریافت سود نقدی را ندارند تمایلی هم به خرید نشان نمیدهند. هرچند اگر بازار بهطور خاص این خوشبینی را داشته باشد که قیمتها تا قبل از مجمع بالا میروند، قیمت سهام حتی میتواند از میزان واقعی سود تقسیمی یا نقدی هم بیشتر بالا رود، باوجود کاهش اتوماتیکوار خود. اگر سود نقدی مبلغ کمی باشد، کاهش مزبور ممکن است حتی به چشم هم نیاید به خاطر کم و زیاد شدن عادی معاملات بورس. اثرگذاری سود تقسیمی به صورت سهام، آثاری همچون سود نقدی در بر دارد. سود تقسیمی به صورت سهم تعداد سهام در دست مردم را افزایش میدهد ولی ارزش شرکت ثابت باقی میماند، این سهام تقسیمی ارزش اسمی سهام عادی را رقیق میکند و لذا قیمت سهم کاهش مییابد. هرچه قرار شد درباره مدل سود تقسیمی تنزیل شده برای دستیابی به قیمت یک سهم بعدا یادداشتی عرضه شود، دریغم میآید در پایان این بحث اشاره بدان نشود. در کتاب «اقتصاد مالی» اینجانب شرح کشافی درباره تعیین قیمت یک سهم به کمک مدلهای گوناگون آورده شده است.
مدل سود تقسیمی تنزیل شده
مدل سود تقسیمی تنزیل شده (DDM) که به مدل رشد گوردن (GGM) نیز معروف است فرض را بر آن میگذارد که ارزش یک سهم مجموع «ارزش فعلی» یا حال تمامی سودهای تقسیمی آتی آن است. این یک روش متداول برای ارزشگذاری است که توسط تحلیلگران و سرمایهگذاران «بنیادی» و «سرمایهگذارانارزشی» (Value investors) بهطور گسترده به کار گرفته میشود. به زبان ساده در تئوری اقتصاد مالی، یک شرکت داراییهای خود را بر کسب بازدههای آتی سرمایهگذاری میکند تا بتواند بخشی از آن بازدهها را که لازم است برای رشد و توسعه و خط جدید تولید و یا محصول جدید نگه دارد و باقیمانده آن بازدهها را به صورت سود تقسیمی یا نقدی به سهامداران خود برگرداند و بین آنها توزیع کند. بر طبق DDM، ارزش یک سهم به صورت یک کسر با نسبت محاسبه میشود، کسری که صورت آن سود تقسیمی یا نقدی سال بعد و مخرج آن «نرخ تنزیل» منهای نرخ رشد سود نقدی است. برای بهکارگیری این مدل، شرکت موردنظر میبایست سود پرداختی داشته باشد و آن سود تقسیمی میباید با نرخ منظمی در بلندمدت رشد کند. همچنین برای اینکه مدل از اعتبار برخوردار باشد نرخ تنزیل میبایست بیشتر از نرخ رشد سود تقسیمی باشد.DDM با تحلیل خود به تعیین ارزش یک سهم تنها بر مبنای درآمد انتظاری آتی ناشی از محل سود نقدی میپردازد. بر طبق DDM، سهام فقط ارزش خود را از درآمد خلق شده از پرداختیهای سود تقسیمی یا نقدی آینده آنها به دست میآورند. یکی از محافظهکارانهترین مترها و معیارها برای تبیین ارزش سهام همین مدل است، چرا که در تئوری مالی میزان زیادی مفروضات برای پرداختیهای سود تقسیمی شرکت لازم دارد و نیازمند الگوهای رشد شرکت و نرخهای بهره است. طرفداران آن بر این باورند سود نقدی آتی پیشبینی شده تنها متغیر وابسته به «ارزش ذاتی» سهم است. DDM برای تحلیل و کاربرد به سه قطعه از دادهها نیاز دارد. میزان سود تقسیمی پرداختی جاری یا اخیر شرکت، نرخ رشد سودهای تقسیمی یا نقدی پرداخت شده شرکت در گذشته و «نرخ بازده درخواستی یا مورد نظر سرمایهگذار» یعنی حداقل مبلغی که سرمایهگذار قبول میکند بگیرد تا به جای نرخ بهره یا سود بدون ریسک به بازار سهام که ریسکی است رو آورد. نکته آخر آنکه در حالی که مدل تنزیل سود تقسیمی نگرشی منسجم برای کاربرد درآمد آتی از سود تقسیمی فراهم آورده، ولی به عنوان یک ابزار جهت ارزشگذاری سهام این کاستی را دارد که از منبع مهم دیگر درآمد سهامداران یعنی «عایدی سرمایه» (Capital gain) غافل مانده است.