هشدار درباره تکرار فرصتسوزیهای دهه 1390
به باور فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، «تمکین به علم اقتصاد»، «رعایت حقوق مالکیت مردم» و «گفتوگوی ملی» رویکردهایی است که سیاستگذاران باید سرلوحه کار خود کنند تا تجربه دهه از دست رفته 1390 تکرار نشود.
به گفته این اقتصاددان، «طنز تلخی است که اکنون عزیزان دنبال بانیان وضع موجود میگردند. در دهه 90 چیزی حدود 700 میلیارد دلار و هزاران میلیارد تومان از منابع بین نسلی کشور را هزینه کردند که برآیند آن این شده که در گزارشهای رسمی نام آن را دهه از دست رفته گذاشتهاند. یعنی جمع جبری نرخ رشد اقتصادی در این سالها صفر بوده است، لذا این دهه یک دهه برای عبرتآموزی است. اگر شما ارزیابی تحلیلی عالمانه راجع به این دهه از دست رفته نداشته باشید در معرض تکرار آن سیاستهای فرصتسوز قرار میگیرید.» او همچنین در بخشی از سخنان خود گفت: «در برنامه هفتم ادای برنامهریزی را در میآوریم. هیچ راه گریزی برای نجات ایران با شیوه برنامهریزی کنونی نیست. ما بیشتر شاهد لافزنی تا برنامهریزی هستیم.»
آنگونه که پایگاه خبری جماران گزارش کرده است، مومنی در سخنرانی خود با موضوع «واکاوی تجربه اقتصاد ایران در دهه ۹۰ و دلالتهای آن برای آینده کشور» در مسجد میرنشانه کاشان گفت: شهید بهشتی میفرمایند هر وقت دیدید اوضاع و احوال یک جامعهای خوب نیست و آنهایی که به دنبال چرایی این مساله هستند به سراغ مسائل حاشیهای میروند، فریب نخورید. ریشه اصلی آن نابسامانی این است که سردمداران آن جامعه حاملان حق و عدل نیستند. این یک دریچه نجاتدهنده است.
عدالت، راه نجات
وی افزود: ما نیازمند هستیم راه نجات خود را پیدا کنیم. همه تجارب جهانی و ایرانی میگوید بهترین دریچه در این زمینه مبحث عدالت است. در سطح حکومتگران همه ادعا میکنند آمدهاند که عدالت را رعایت کنند. هم در سطح توسعه و هم در معرفت دینی یکسری معیارها برای تفکیک شعارها از ادعاهای واقعی وجود دارد. یکی از مهمترین نکاتی که شهید بهشتی مطرح کردهاند این است که عدالت را با هدف استفاده ابزاری از دین، به حاشیه میرانند. حضرت علی(ع) در یکی از خطابههای خود به مردم میفرمایند در این سه سالی که من حکومت کردهام، سه دستاورد قابل اعتنا حاصل شده است. میفرمایند اولین دستاورد این است که در کل پهنههای این سرزمین تحت حکومت من، هیچ فقیری شب را گرسنه سر به بالین نمیگذارد. ما امروز این مهم را رفع فقر مینامیم. حضرت علی(ع) همچنین میفرمایند در این سرزمین هیچ کسی نیست که شب را در یک محیط مسقف نخوابد. به بیان امروزی علاوه بر مساله فقر، مساله مسکن هم حل شده بود. در مورد دستاورد سوم امیرالمونین علی(ع) میفرمایند هیچکس نیست که دسترسی به آب گوارا و بهداشتی نداشته باشد. اگر ما به سیره مولا علی(ع) عمل کنیم از این گیجی که گرفتار آن شدهایم خلاص میشویم لذا اگر میخواهیم بفهمیم که چرا در این مسیر افتادهایم، باید از دریچه عدالت به موضوع بنگریم.
از لافزنی تا برنامهریزی!
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود بیان کرد: امسال سال تدوین برنامه هفتم توسعه است و پیشبینی تاسفبار من این است که ما همانند برنامههای قبلی، در برنامه هفتم ادای برنامهریزی را درمیآوریم. هیچ راه گریزی برای نجات ایران با شیوه برنامهریزی کنونی نیست. ما بیشتر شاهد لافزنی تا برنامهریزی هستیم. شما کشور را به شرایطی رساندهاید که بیشمار بحرانهای کوچک و بزرگ شده دارد و مرتبا پیوند این بحرانها با هم در حال افزایش است. در چنین شرایطی شیوه اداره کشور بدون برنامهریزی قطعا شکست است. مسائل کشور را به صورت جزیرهای و بدون برنامه مطرح میکنند و در تکتک آنها نیز شکست میخورند. وقتی سند لایحه بودجه سال 1401 تقدیم مجلس شد ما هشدار دادیم که شیوههای تامین هزینههای دولت و شیوه مالیاتستانی در این سند فاجعهساز خواهد بود. با عدد و رقم و جزییات نشان دادیم که اینها بار اصلی فشارهای مالیاتی را روی تولیدکنندهها و مردم گذاشتهاند و معافیتهای مالیاتی را به سمت غیر مولدها کانالیزه کردهاند اما عزیزان اعتنا نکردند در نتیجه شما الان میبینید در پایان چهار ماه از سال جاری 10 مورد تناقض در عملکرد اینها مشاهده میکنید. برای مثال همانهایی که میگفتند توان تامین یارانه 45 هزار تومانی را ندارند بعد از آن کاری که با نرخ ارز کردند مجبور شدند بگویند تا چندماه یک یارانه 300 هزار تومانی هم پرداخت میکنند.
طنز تلخ جستوجوی بانیان وضع موجود
وی افزود: ما دهه 1390 را به این خاطر برای مرور تجربهها انتخاب کردهایم که بیخ گوشمان است و تقریبا همه این کسانی که الان سرکار هستند در آن دهه هم سمتهایی داشتهاند. خیلی طنز تلخی است که اکنون عزیزان دنبال بانیان وضع موجود میگردند. در دهه 90 چیزی حدود 700 میلیارد دلار و هزاران میلیارد تومان از منابع بین نسلی کشور را هزینه کردند که برآیندش این شده که در گزارشهای رسمی نام آن را دهه از دست رفته گذاشتهاند. یعنی جمع جبری نرخ رشد اقتصادی در این سالها صفر بوده لذا این دهه یک دهه برای عبرتآموزی است. اگر شما ارزیابی تحلیلی عالمانه راجع به این دهه از دست رفته نداشته باشید در معرض تکرار آن سیاستهای فرصتسوز قرار میگیرید. وقتی وارد جزییات میشویم، متوجه میشویم که روندهای قهقرایی شکل و شمایل خیلی وحشتناکتری به خودش گرفته است. در حدود یک سوم از این دهه ما با یک پدیده استثنایی و بیسابقهای مواجه شدیم مبنی بر اینکه سرمایهگذاریهای صورت گرفته در ایران قادر به جبران استهلاک سرمایههای همان سالها نبوده است.حداقل 5 دلیل تحلیلی اقتصاد سیاسی تحت همین مساله وجود دارد که در چه شرایطی مردم انگیزه سرمایهگذاری را از دست میدهند؟ در شرایطی که دولت به جای ثبات در اقتصاد، بیثباتی ایجاد کرده باشد. در سال 1390 سرمایههای خارج شده از ایران به ترکیه، به اندازه 10 ساله قبل از آن صرف خرید خانه شده است. در همان سال قیمت مسکن در ایران بیش از 2.5 برابر افزایش پیدا کرد یعنی اگر اینها به جای سرمایهگذاری در ترکیه، در همین جا سرمایهگذاری میکردند، سودهای غیرعادی میتوانستند کسب کنند اما شوکهای آیندههراسانه باعث میشود سرمایهگذاران حتی از سودهای کلان صرفنظر میکنند و ریسک سرمایهگذاری در یک کشور خارجی نه چندان امن را میپذیرند.
نکته امیدبخش برای دولت
مومنی خاطرنشان کرد: در یک اقتصادی که جهتگیریهای سیاستهای اقتصادی دولت در جهت تنبیه فرودستان و تشویق دلالها و سوداگران است، تعداد واسطههایی که نیازهای مردم را به دست آنها میرسانند افزایش مییابد و در هر رد و بدلی که صورت میگیرد یک ارزش صوری خلق میشود اما در سرمایهگذاریها نمیتوان فریب داد چون اگر یک چیزی را صد بار هم دست به دست کنید، سرمایهگذاری جدید نام نمیگیرد. این تلخیها یک نکته امیدبخش دارد مبنی بر اینکه دولت به جای اینکه دنبال همباندیهای خود برود، به دامن علم پناه بیاورد. اگر دولت به علم تمکین کند میتوان کشور را نجات داد. رکن دیگر ماجرا به رسمیت شناختن حقوق مردم است. وقتی شما در مشارکت سیاسی اختلال ایجاد میکنید و نام آن را یکدست کردن حکومت میگذارید، آثار آن در اقتصاد دیده میشود. در سه دهه گذشته که سیاستهای اقتصادی کشور را به انحطاط برده، دادههای سرشماری میگوید نزدیک به دو سوم از کل جمعیت در سنین فعالیت ایران، در تولید ملی هیچ نقشی ندارند. یکی از بزرگترین افتخارات جمهوری اسلامی این است که در این دوره روی انسانها سرمایهگذاری کرده. دادهها نشان میدهد در سال 1365 کل جمعیت دانشگاه رفته ما حدود 180 هزار نفر بوده است اما الان این رقم از مرز 13 میلیون نفر عبور کرده است. یک حکومتی به همراه مردمش این همه سرمایهگذاری روی افزایش دانایی نیروی انسانی کرده است اما رباخوارها و دلالها تقویت میشوند و چون سرمایهگذاری نمیشود، این جوانها کشور را ترک میکنند. تلختر این است که بخش زیادی از این جوانان به همان جاهایی میروند که شما به آنها استکبار جهانی میگویید. یعنی به صورت مجانی به استکبار سرویس میدهی!
پیامدهای فهم نادرست از عدالت
این اقتصاددان با بیان اینکه فهم نادرست از عدالت همهچیز را دستخوش تغییر میکند، گفت: به اسم خصوصیسازی سوبسید به یک افرادی بدهیم اشکالی ندارد؟! به اسم افزایش نرخ ارز، داراییهای ثروتمندان را بدون هیچ زحمتی چندبرابر کنی اشکال ندارد اما اگر برای نان مردم سوبسید بدهی اشکال دارد و برخی را عصبانی میکند! اینها همه به این خاطر است که از مدار عدالت خارج شدهاند. ما در دهه 90 با یک سقوط 36 درصدی در درآمد سرانه مردم مواجه بودیم یعنی سفره مردم بیش از یک سوم کوچک شده است. برای اولین بار در این دهه، اندازه جمعیت فقیر ایران در سالهای 1397 تا 1399 سه برابر شد. موتور فقیرسازی جامعه با سرعتی پمپاژ میکند که با شیوههای سنتی خیررسانی، نمیشود گره از کار فقرا بگشاییم. ما باید بفهمیم چه سیاستهایی اتخاذ کردهایم که ما را به این روز انداخته و همه اینها نیازمند گفتوگوهای ملی جدی است.
مومنی گفت: جایگاه جامعهای که با چنین شرایطی روبرو میشود در روابط بینالملل هم متزلزل میشود. وقتی حکومت فشارهای گوناگون به تولیدکنندگان میآورد، امنیت ملی را هم به خطر میاندازد. چه شده کشورهایی که تا چند سال پیش ما آنها را به حساب نمیآوردیم الان برای ما شاخ و شانه میکشند؟! چکار کردهایم که میانگین تورم ما در این 10 ساله بیش از سه برابر میانگین تورم در عراق و افغانستان شده است؟! لذا جامعهای که اینچنین مشکلات زیادی دارد باید باب گفتوگوهای عالمانه را باز کند.