اینترنت، مرگ تفکر خلاق
مرضیه شارقی| به یاد دارم دانشجو که بودم، یکی از استادان برجسته و مطرح جامعهشناسی دانشگاه تهران به ندرت از اینترنت، شبکههای اجتماعی، ایمیل و... استفاده میکرد. دلیل این کارش را که پرسیدم، پاسخ جالب و عمیقی داد؛ «اینترنت، خلاقیت را در انسان میکشد و من از آن گریزانم.» آن روز حرفش، برای من عجیب و مبهم بود و حتی در ذهنم، این باورش را متحجرانه و متعصبانه خواندم ولی اکنون که سالها از شنیدن آن پاسخ میگذرد، هر وقت بدان میاندیشم متوجه عمق فکر و دور اندیشی استاد میشوم.
بسیاری از ما در هر حوزه و رشته شغلی، تحصیلی، با یک کلیک ساده و جستوجوی آسان به راحتی میتوانیم هر آنچه را لازم داریم از این اقیانوس بیانتهای اطلاعاتی برداشت کنیم و دیگر مثل گذشته، نیاز نیست مدتها کتاب بخوانیم، مطالعه و تحقیق کنیم، از پس هر ورق یادداشتی برداریم، مجموعه نوشتهها را مرور کنیم، تامل کنیم، تعمق کنیم و بعد دست به نگارش ببریم. چرا که پیش از ما، دیگران اندیشه کرده و حاصل تفکراتشان را به اشتراک گذاشتهاند و تنها کافی است با یک دکمه محصول آنها را برداشت کنیم.
کسی منکر اهمیت، ضرورت و کمک این اختراع جادویی بشر به توسعه ارتباطات در همه زمینهها نیست، اما یک واقعیت آشکار را نباید نادیده گرفت؛ از زمان ظهور این شبکه اطلاعاتی سحرانگیز و جادویی کاستلز و اشتراکگذاری پتابایت و اگزابایت داده و اطلاعات توسط میلیونها نفر در سراسر این گیتی، ما دیگر کمتر میاندیشیم، کمتر تامل میکنیم و کمتر عمیق میشویم.
به محض اینکه رویدادی، حادثهای یا اتفاقی در جامعه رخ میدهد، اطلاعات و مطالب بسیاری درباره آن منتشر میشود و در بستر اینترنت در اختیار مخاطبان قرار میگیرد و هر کس به فراخور خود از آن برداشت میکند. کافی است با افراد مختلف با گرایشها و سلائق گوناگون مباحثه کنید؛ صرفنظر از تفاوتهای خیلی کوچک، برداشتها و تحلیلها بسیار مشابه است، جالب اینکه، سراغ سخنان و تحلیلهای طبقه روشنفکر و فرهیخته جامعه هم که میروید، آنها نیز اسیر این رنگ پاشیدگی یکسان اطلاعاتی فضای مجازی قرار گرفتهاند و نتوانستهاند خود را از اسارت آن رهایی ببخشند.
قصد ندارم به سراغ تاثیرات اینترنت بر جنبههای دیگر زندگی انسان بروم و بگویم در آن بخشها نیز، دچار سطحی نگریهای فراوان شده است، بلکه بر این نکته تاکید دارم که تکنولوژیهای نوین ارتباطی، اگرچه ما را به اقیانوسی وسیع و فریبنده متصل میکنند، اما عمق این اقیانوس، بیشتر از یک بند انگشت نیست و بدیهی است که کشتی بزرگ و عظیم تفکر انسان، نمیتواند در این عمق کم حرکت کند و ناگزیر از لنگر انداختن است، نمیگویم همه اما بسیاری از ما، لنگر کشتی خود را در این اقیانوس انداختهایم و محو چشمانداز بیکران آن شدهایم.
بدون شک، تا زمانی که خود را از اسارت جادویی آن رها نسازیم، شاهد بالندگی، خلاقیت و رشد اندیشه نخواهیم شد. «جان هریس» در مقالهای در گاردین بیان میکند: مدت زمانی که در اینترنت وقت میگذرانیم، ساختار مغز را تغییر میدهد و به توانایی ما برای تفکر و یادگیری آسیب میرساند... نه تنها اینکه بار اطلاعاتی بیامان دنیای مدرن ظرفیت ما را برای تأمل، تفکر و صبر از بین میبرد بلکه عادات آنلاین نیز ساختار مغز را تغییر میدهد. (1)
اینترنت و گوشیهای هوشمند، بخش ثابتی از زندگی روزمره هستند. نیمی از «زمان رسانهای» نوجوانان و جوانان، به تلفنهای همراه و رایانه اختصاص دارد و همزمان، به دو کار دیجیتالی در آن واحد مشغول هستند، اما واقعیت این است که اینترنت به دو شکل مانع خلاقیت ذهنی در انسان میشود:
- با دسترسی سریع و آسان همگان به شاهراه اطلاعاتی، ارزش واقعی دانستن و آگاهی فردی نسبت به موضوعات مختلف رنگ باخته است.
- ایجاد حس بیمناکی در انسان نسبت به حجم انبوه مطالب و موضوعات در اینترنت و ناتوانی از مطالعه همه آن.
اینترنت، به جای آنکه افراد را به تفکری عمیق و موشکافانه وادارد، آنها را تشویق میکند که بسیاری از مسائل و موضوعات را در سطحی معمولی و کمعمق بررسی کنند. حجم بسیار زیاد اطلاعات آنلاین، ضرورت مطالعه و تفکر عمیق را کاهش میدهد، چرا که بر این باوریم اطلاعات ذخیره شده در اینترنت همیشه در دسترس است.
«آیا اینترنت ما را احمق میکند؟» پرسشی بود که «نیکلاس کار» مطرح کرد. او در کتابش با همین عنوان با تکیه بر دامنه وسیعی از مطالعات تاریخی و علمی، تلاش میکند تا تاثیرات شناختی اینترنت را بر ذهن انسان بکاود و پیامدهای فکری و فرهنگی آن را روشنتر کند. او توصیف میکند که چگونه تفکر انسان طی قرنها از طریق «ابزارهای ذهن» شکل گرفته است: از الفبا گرفته تا نقشهها، نشریات چاپی، ساعت و یارانه و چطور هر کدام از اینها بر شیوه ادراک ما از جهان تاثیر گذاشتهاند.
او شرح میدهد که چطور کتابهای چاپی به تمرکز و توجه بیشتر ما کمک کردند و موجب رشد تفکر عمیق و خلاق شدند اما اینترنت برعکس، ما را عادت داده است که لقمههای کوچک اطلاعات را به سرعت و بدون تمرکز و توجه از منابع متعدد گردآوری کنیم. اصول اینترنت همان اصول صاحبان صنایع است: «سرعت و کارایی، بهرهوری در تولید و مصرف.» ما روز به روز مهارتمان در نگاه اجمالی به مطالب و مرور سریع اطلاعات بیشتر میشود، اما آنچه از دست میدهیم تواناییمان برای تمرکز، تفکر و تامل است.(2)
آیا وقت آن رسیده است که از چرخیدن و هرز و هدر دادن وقت و انرژی ذهنی خود در شاهراههای اطلاعاتی و ارتباطی دست بکشیم، دکمه دیتا و وای فای را در گوشیمان خاموش کنیم، در فضای باز نفسی عمیق بکشیم، روی صندلی با لیوانی چای یا قهوه در دست بنشینیم و سیمی که مغز ما را به دنیای اطلاعات وصل میکند قطع کنیم، کاری نکنیم، فقط غرق در خویشتن خویش شویم و اجازه بدهیم تا سلولهای خاکستری مغزمان هوایی بخورد؛ به قول شاعر: که کهنه میکند تو را تفکر خزانیات.
منابع:
1. https: //www.theguardian.com/technology/2010/aug/20/internet-altering-your-mind
2- کار، نیکلاس، 2021، «اینترنت با مغز ما چه میکند؟ »، ترجمه؛ محمود حبیبی، انتشارات گمان