تکذیب رد پای چپ‌گرایان در قانون اساسی

۱۴۰۲/۰۲/۲۷ - ۰۵:۰۴:۰۳
کد خبر: ۲۰۵۹۸۷
تکذیب رد پای چپ‌گرایان  در قانون اساسی

فرشاد مومنی، استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی و مدیر موسسه مطالعاتی دین و اقتصاد برای دومین بار طی هفته‌های اخیر، اظهارات موسی غنی‌نژاد، اقتصاددان آزادی‌گرا در مناظره با مسعود درخشان، اقتصاددان معتقد به اقتصاد اسلامی را به‌شدت نقد و با اشاره به برخی از نظریات دکتر شهید بهشتی از او دفاع کرد. در حالی که غنی‌نژاد و طیفی از اقتصاددانان آزادی‌گرا بر این باورند که اساسا اقتصاد اسلامی وجود ندارد، دکتر مومنی با اشاره به سابقه بسیار طولانی اسلام در برابر لیبرالیسم و سوسیالیسم، از دفاع شهید بهشتی از مالکیت فردی فراتر از دیدگاه لیبرالیسم سخن به میان آورد و گفت که چگونه می‌شود، چنین صاحب‌نظری تحت تاثیر تئوری‌های چپ‌گرایانه باشد؟

به گزارش پایگاه خبری جماران، فرشاد مومنی در جلسه‌ای با عنوان «اقتصاد سیاسی بهشتی‌ستیزی» اظهار کرد: بهانه این بحث واکاوی اعتبار علمی ادعاهایی بوده که مدتی است بیش از گذشته درباره اصول اقتصادی قانونی اساسی مطرح می‌شود. علت انتخاب این موضوع این است که از قانون اساسی این مهم‌ترین ذخیره‌های دانایی کشور و پایدارترین میثاق ملی ایرانیان کمک بگیریم و نسبت خودمان را با شرایط و نیازهای کنونی جامعه مشخص کنیم تا تلاش‌هایی که برای انحراف اذهان مردم و حکومتگران از مسائل کشور صورت می‌گیرد را مشخص کرده و فرصتی فراهم کنیم که در آن به آن شبهه‌ها و نقد‌هایی که مطرح می‌شود پاسخ دهیم و ببینیم چگونه می‌توانیم دست‌اندرکاران را برای مهار گرفتاری‌ها کمک کنیم تا با دقت بیشتری کار خود را جلو ببرند.

 

   صد رحمت به دایی‌جان ناپلئون!

او به مناظره اخیر اقتصادی در شبکه افق اشاره کرد و گفت: در گفت‌وگویی در تلویزیون مسائلی مطرح شد که مناقشه‌های مختلفی به آن وارد است اجمالا آنچه در این گفت‌وگو مطرح شد نه نسبتی با علم داشت نه با اخلاق و نه نسبتی با مسائل جدی مبتلابه کشورمان. اما این جلسه چرخید و چرخید و مباحث مختلفی را مطرح کردند تا اینکه یک‌باره همه‌چیز کنار رفت و گویی کسانی با کشف و شهود متوجه شدند که اصول اقتصادی قانون اساسی ما با ترفندهایی از ناحیه روس‌ها قالب شده و به برجسته‌ترین اسلام‌شناسان قرن بیستم که بخشی از آنها مستقیما در مجلس خبرگان قانون اساسی حضور داشتند اتهاماتی زده شد. اینکه چطور ماجرا به اینجا رسید و صحنه‌آرایی غیرمتعارف و مشکوکی شد که به سبکی که در ادامه توضیح خواهم داد طوری این صحنه‌آرایی صورت گرفت که باید گفت صد رحمت به دایی جان ناپلئون! سر و کله کیانوری و اولیانوفسکی و اوشانا پیدا شده و همه هم در حیطه اصول اقتصادی تحت تاثیر ماجرا‌سازی قرار گرفتند.

او افزود: از جنبه روش شناختی یکی از حیاتی‌ترین مسائلی که در امور اجتماعی و انسانی، ادراک انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهد وقوف روش شناختی و نقص اطلاعاتی انسان‌هاست که باعث می‌شود این نوع تلاش‌ها را توطئه‌آمیز و توهم‌آمیز نبینیم و حمل بر صحت کنیم. اتفاقا این حمل بر صحت تمدن‌ساز بوده و مثلا در اقتصاد به صورت نمادین در سال 1974 همزمان با اعطای جایزه اقتصادی نوبل به گونار میردال، به فردریش فون هایک هم این جایزه اعطا می‌شود. گرچه به گمان من بین این دو فاصله زیاد است و کسانی میردال را با اسمیت که مقام تاسیسی دارد، مقایسه کرده‌اند و نشان داده‌اند که او همه صلاحیت‌های یک بنیانگذار را دارد و حتی مزیت‌هایی دارد که اسمیت هم نداشته است، در چارچوب وقوف روش شناختی و نقص اطلاعات انسان‌ها، فردریش هایک هم محترم است و مارکسیست‌ها محترم هستند تا آنجا که در قواره علم در رویکرد نظری به آنها نگاه کنیم. اما وقتی مساله از ساحت ادب علمی خارج می‌شود و برچسب‌زنی و خلاف‌گویی اتفاق می‌افتد باید حواسمان را جمع کنیم.

مومنی ادامه داد: اگر کسی می‌خواست با ادب علمی نشان دهد که آیت‌الله بهشتی تحت تاثیر اندیشه چپ بود باید تعریف عملیاتی خود از مفهوم چپ را ارایه می‌کرد. وقتی این کار را نمی‌کنند و بعد خلاف‌گویی و شائبه ایجاد می‌شود دیگر حمل بر صحت کردن، دشوار است. او گفت: در صحبت‌های عمومی این را مطرح کرده‌ام که اندیشه اسلامی سابقه‌اش هزار سال بیشتر از لیبرالیسم و مارکسیسم است و وقتی آیت‌الله شهید بهشتی به عنوان یک مسلمان عالم در استانداردی که در قرن بیستم بی‌نظیر بوده، به مالکیت خصوصی و آزادی فردی و انتخاب‌گری انسان می‌پردازد، او را به تمایلات لیبرالی متهم می‌کنند یا اگر مباحث مطرح او در باب عدالت اجتماعی را تحت تاثیر تمایلات سوسیالیستی مطرح کنیم دچار خطا شده‌ایم؛ چرا که هر آدم اهل خردی می‌فهمد که این احترامی که شهید بهشتی به مالکیت خصوصی یا از آن سو به عدالت اجتماعی می‌گذارد در قالب دستگاه فکری اسلام است که سابقه‌ای هزار سال بیش از مارکسیسم و لیبرالیسم دارد.

سه گروه دانایی مشهود در تدوین قانون اساسی

او ادامه داد: قانون اساسی از نظر کیفیت با همه نقد‌هایی که شخصا به آن دارم فی حد ذاته از این نظر نزد من بسیار گرامی است و یکی از بی‌نظیرترین ترکیب‌ها از سه گروه دانایی در این سند قابل مشاهده است. این سه گروه دانایی عبارتند از اول: «شناخت بسیار عمیق از تاریخ اقتصادی سیاسی و اجتماعی ایران»، دوم: «آگاهی نسبتا عمیق از آخرین دستاوردهای نظری دانش توسعه» البته تا آن زمان؛ و سوم: «برخورداری از یکی از به روزآمدترین فهم‌های متناسب با اقتضائات زمانه از دیدگاه اسلامی.»

فرشاد مومنی با بیان اینکه اظهاراتی که درباره چپ‌گرایانه بودن اصول اقتصادی قانون اساسی زده شده است تا مرز بی‌صلاحیتی هیچ ردی از آگاهی به این سه گروه معرفت‌ها را ظاهر نمی‌کند، تصریح کرد: اگر مثلا در اصول اقتصادی قانون اساسی تقدم رتبه‌ای نسبت به دولت می‌بینید، این به معنای تمایل دولت سالاری نیست بلکه به دلیل فهم عمیق از مساله توسعه و جزو اصول موضوعه توسعه است که دولت نقش کلیدی در سرنوشت جامعه‌اش داشته باشد و هیچ اتفاق مطلوبی هم به صورت تصادفی رخ نمی‌دهد چرا که اراده و اندیشه و سازمان مناسب خود را می‌خواهد. از این زاویه توجه داشته باشید که بالغ بر دوسوم برندگان جایزه نوبل در حیطه اقتصاد تا قبل از تدوین قانون اساسی، کسانی هستند که بر محور نقش تعیین‌کننده دولت برای غلبه بر در دوگانگی‌های اقتصادی و اجتماعی و فناورانه جایزه نوبل گرفته‌اند. مساله مداخله دولت در آن شرایط یک اصل موضوعه بدیهی برای جایزه گیرندگان نوبل بوده تا حدی که آندره فوتن در کتاب «تاریخ جنگ سرد» مستنداتی ذکر می‌کند که آن زمان اگر کسی سخن از احاله امور به بازار می‌گفت تصور عموم این بود که مشاعر او باید کنترل شود. او را فردی مشکوک می‌دانستند که می‌خواهد برای فاجعه‌ای مثل جنگ جهانی بسترسازی کند و نابرابری و زورگویی را برگرداند. در آن شرایط که آن جایگاه برای دولت در نظر گرفته شده در عین حال در قانون اساسی تمهیداتی اندیشیده شد که دولت کارفرمای بزرگ نباشد. حال اگر چنین سندی را با این وقوف متهم کنیم که تحت تاثیر توده‌ای‌ها بوده، یک جنایت علیه بشریت است.

انقلابیون نسبت به روس‌ها هم حساس بودند

او افزود: هر کس انقلاب را درک کرده باشد می‌داند این مباحث با چه میزان از انصاف و علم مطرح می‌شود. اتفاقا حساسیت جامعه ما در زمان انقلاب نسبت به جنایت‌ها و دسیسه‌های روس‌ها اصلا کمتر از انگلیسی‌ها و امریکایی‌ها نبود و ببینید چقدر کتاب و مقاله در آن زمان در افشای خیانت‌های پرشمار بلشویک‌های روسی علیه جریان‌های استقلال‌طلب و آزادیخواه در ایران انتشار یافته است و اگر توده‌ای‌ها تظاهر می‌کردند که با امام خمینی همراهی دارند، همه می‌فهمیدند که این هم جزو دسیسه‌های روس‌هاست. این نیاز به کشف و شهود نداشت. در حالی که بیش از دو سوم جمعیت کنونی ایران آن ایام را درک نکرده‌اند، داستان‌سرایی و دروغ‌پردازی‌هایی از این دست انصاف نیست و به کلی از ادب علمی هم خارج است و حمل بر صحت کردن این حرف‌ها را دشوار می‌کند.

   بدون بخش مولد و توسعه‌گرا، نجاتی برای ایران نیست

مومنی با بیان اینکه «بهشتی‌ستیزی و ملکوک کردن یکی از چهره‌های درخشان چهره‌های دینی و سیاسی صد ساله اخیر ایران، واقعا چه مشکلی را حل می‌کند؟!» افزود: مسائل ما حدالمقدور همانطور که هست دیده شود. وقتی در قانون اساسی ما گفته می‌شود به تمهیداتی مبتنی بر دوران گذار نیاز داریم، برای این است که بخش خصوصی ما وجه غالبش مولد شود و از بدآموزی‌های تاریخی نجات یابد و با نگاه از این دریچه، تلاش‌های خارق‌العاده شده است که ظرفیت ایجاد کند. این به معنای نادیده گرفتن بخش خصوصی نیست و به حکم اسلام‌شناس بودن، بخش اعظم اعضای خبرگان می‌دانستند که بدون بخش مولد و توسعه‌گرا نجاتی برای ایران متصور نیست.

   درباره کارنامه اقتصادی پهلوی نه غلو کنیم و  نه بی‌انصافی

وی تصریح کرد: کسانی اشک تمساح می‌ریزند که با صنعت پهلوی چنین و چنان برخورد شد، بدانند که ما الان کارشناسی در استاندارد بایزید مردوخی استاد ارجمند در صنعت و توسعه صنعتی در ایران نداریم؛ ایشان در سال 66 در همایش دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران در مقاله خود درباره مواجهه با شوک معکوس نفتی؛ برای اینکه نشان دهد که باید واقع بین باشیم، این تعبیر را به کار بردند که «محاسبه‌های ما در سازمان برنامه و بودجه نشان می‌دهد که در زمان تحویل‌گیری اقتصاد از رژیم پهلوی توان صنعتی ایران در حدی بود که کل صادرات صنعتی ایران در بهترین حالت می‌توانست نیازهای وارداتی سه روز بخش صنعت را تامین کند». این یعنی ما باید خیلی حواسمان را جمع کنیم. بی‌انصافی در زحماتی که در پهلوی کشیده شده خلاف عقل و اخلاق است اما غلو کردن و دروغ گفتن و اشک تمساح ریختن هم همین حکم را دارد و رسالت علم می‌گوید واقعیت را همانطور که هست ببینیم. اگر شما می‌بینید که آرایش قوا را در زمان پیروزی انقلاب آن طور طراحی کردند که مسوولیت‌های خطیر برای دولت در نظر بگیرند؛ به همان اندازه متکی به واقع‌بینی‌های عالمانه به بدآموزی بخش خصوصی و بی‌رغبتی به دلالی و سوداگری است. به همان اندازه متکی به دانایی و توسعه است و مبتنی بر آموزه‌های اسلامی است.

   کارنامه افتخارآمیز برای پایبندان 

به قانون اساسی

این استاد دانشگاه علامه با اشاره به کتاب «کارنامه دولت جنگ» اظهار کرد: در این کتاب با استناد به کار بسیار ارزشمندی که بانک جهانی انجام داده بود، نشان دادم که طی آن 10 سال و در مقایسه با قبل از انقلاب میزان اتکا به رانت نفتی در اداره اقتصاد ملی از حدود 34 درصد به کمتر از 15 درصد رسید و این افتخار ارزشمندی است که به اندازه بزرگی اهمیتش، باید درک شود. دولت جنگ، رانت نفتی را کاهش داد و فعالیت‌های مولد را جایگزین کرد. در مقاله‌ای با عنوان «نحوه مواجهه با مازاد درآمد نفتی در سه تجربه شوک قیمت نفت» که سال 90 در اقتصاد و جامعه منتشر شد، نشان دادم که در سه تجربه جهش قیمت نفت از سال‌های «52 تا 56» و «58 تا 64» و «84 تا 90» در آن مقطع وسطی که به پیروزی انقلاب منتهی شد؛ هیچ یک از عوارض بیماری هلندی و نفرین منابع در اقتصاد ایران ظاهر نشد و این دستاورد بسیار بزرگی است که بر اساس قانون اساسی حاصل شد و مردم می‌دانند که با تکیه بر این قانون اساسی بود که برای اولین‌بار در تاریخ اقتصادی ایران با وجود جنگ طولانی حتی یک مورد مرگ و میر ناشی از اپیدمی و قحطی نداشتیم؛ در حالی که در بعد از جنگ، مرگ و میر ناشی از قحطی سرم اتفاق افتاد؛ آن وقتی که بازارگرای مبتذل مبنای قاعده‌گذاری برای اقتصاد ملی شد.

   پایین‌ترین نرخ رشد نقدینگی ایران در 50 سال گذشته؟

مومنی با انتقاد از زدن برچسب چپ‌گرایی به اصول قانون اساسی، یادآور شد: در آن 10 سال ابتدایی انقلاب، شاهد پایین‌ترین نرخ رشد نقدینگی و تورم در 50 سال اخیر بوده‌ایم و در عین حال، پایین‌ترین میزان واردات مصرفی لوکس و تجملی متعلق به آن دوره بوده و سهم امور اجتماعی و مسوولیت‌پذیری حکومت در زمینه سلامت و آموزش و تغذیه و مسکن مردم، بالاترین حد در تجربه اقتصادی 70 ساله بوده است. این استاد دانشگاه تاکید کرد: قانون اساسی باعث شده که مداخله‌های توسعه‌گرا و اعتلابخش حکومت در قله تاریخی خود قرار گیرد و مداخله‌های اختلال‌زا برای نقش‌آفرینی بخش خصوصی مولد به حداقل تاریخی خود رسید.

آنجا که مافیا دولت و مجلس را تصرف می‌کند

مومنی گفت: عده‌ای از دریچه بازارگرایی مبتذل، دولت چپ‌گرا و دولت راستگرا را مطرح می‌کنند و عقب‌ماندگی ذهنی خود را نشان می‌دهند. دهه‌ها است در ادبیات توسعه بحث بر سر این است که با اجازه «عملکرد آزادانه» دادن به نیروهای بازار در یک ساخت توسعه نیافته، مافیا شکل می‌گیرد و با این اتفاق بازار و دولت جایگاه خود را از دست می‌دهند و دولت و بازار به تسخیر مافیاها در می‌آید. اما این افراد در کلیشه‌های دوره جنگ قرار دارند و از طرفی وقتی به دروغگویی هم متوسل می‌شوند، دیگر حمل بر صحت گرفتن این آدرس‌های غلط و رفتارها دشوار می‌شود.

مومنی  با اشاره به سند پیوست شماره یک قانون برنامه اول توسعه ایران گفت: شاخص مداخله کلی دولت در اقتصاد طی سال‌های پایانی حکومت پهلوی 63 درصد بود و در سال پایان جنگ این شاخص به 40 درصد رسیده است. آخر کدام شعور اقتصادی می‌گوید آن دولت که به‌رغم شرایط جنگی مداخله دولت را کاهش داده، چپ‌گرایانه عمل کرده است؟! آنکه این را مشکوک‌تر می‌کند این است که این سند را خودشان نوشته‌اند و بعد خلاف آن را هم در رسانه‌های مافیایی خود تبلیغ می‌کنند! چگونه این را حمل بر صحت کنیم؟! به صورت بنیادی تحلیل این آدرس غلط دادن‌ها از سوی بازارگرایی رسانه‌ای آنها را در مقدمه کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز توضیح داده‌ام و گفته‌ام که بازارگرایی مبتذل دستاویز شوک‌درمانی برای فراهم کردن اقتصاد غارتی در اقتصاد سیاسی است. او با بیان اینکه «من از حریم بازارگرایی به عنوان تئوری دفاع می‌کنم و به‌رغم نقدهای جدی، آن را بخشی از ذخیره دانش بشری می‌دانم» ادامه داد: شما چطور بازارگرایی هستید که کارنامه دولت جنگ با این شاخص‌ها را به چپ‌گرایی متهم می‌کنید؟! در ابتدای همان سند که گفتم نویسندگان اظهار حیرت کرده‌اند که الگوی مصرفی در مداخله‌های توسعه‌گرایانه دولت در دوره جنگ به گونه‌ای است که سهم مصارف غیرضروری و غیرتوسعه‌ای و ضد توسعه‌ای در آن به صفر رسیده است. یعنی در دوره‌ای که پایبندی به قانون اساسی بوده، چنین کارنامه‌ای برای کشور رقم خورده است.

   بازی غارتگرایانه با دولت چه کرد؟

فرشاد مومنی یادآور شد: در همان مقدمه کتاب اقتصاد سیاسی توسعه نشان داده‌ام که چگونه در اثر جاری شدن سیاست‌های بازارگرایی مبتذل و اجازه عملکرد آزادانه به بازار بدون تمهید مناسب، باعث شد که کالای لوکس و تجملی 53 برابر قبل وارد شود و در 5 سال بعد از جنگ ما با بحران تغذیه مواجه بودیم و دسترسی مردم به مواد پروتئینی و نشاسته‌ای کاهش داشته است. باید حواس‌مان باشد دولتی که شرافتمندانه جنگ را اداره کرد و اعتماد بخش خصوصی مولد را به گونه‌ای جلب کرد، بالاترین رشد تجربه شده در سرمایه‌گذاری بخش خصوصی مولد در ماشین‌آلات را شاهد بود و اکنون آن را چگونه به چپ‌گرایی متهم می‌کنند! و حالا امروز می‌بینیم که در اثر بازی غارتگرایانه بعد از جنگ بازارگرایان سال 1401 چهارمین سالی بود که کل سرمایه‌گذاری دولت و بخش خصوصی نتوانسته تکافوی استهلاکات را بکند!

   افزایش امید به زندگی 

در دهه اول انقلاب چقدر بود؟

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در تبیین اثرات سیاست‌های اقتصادی دولت زمان جنگ، افزود: به‌رغم شرایط جنگی، اهتمام شرافتمندانه‌ای را در 10 سال اول بعد از پیروزی انقلاب شاهدیم و انصافا نقش بهشتی و عالی‌نسب و موسوی در آن وضعیت اقتصادی بی‌نظیر است. بر اساس آمارهای رسمی در 1960 تا 1980 و در 20 ساله منتهی به انقلاب اسلامی امید به زندگی در ایران از 49.5 سال به 51 سال رسیده اما در دوره 10 ساله بعد از پیروزی انقلاب از 51.2 به 61.6 رسیده است. یعنی آن مسیر 20 ساله بعد از انقلاب در 10 سال اول با وجود همه آن مشکلات بیش از 10 سال اضافه شده است. پس ببینید قانون اساسی که نقد‌هایی به آن وارد می‌دانیم در همان حدی که شرافتمندانه و صادقانه به آن عمل شده است و آن را با مصلحت سنجی پوچ دور نزدند این کارنامه را داشته است.

 

   روس‌ها و انگلیسی‌ها با وجود اختلافات علیه ایران متحد شدند

حال از آنجا که این شرایط با حاد شدن منازعه هژمونیک بین امریکا و چین مصادف شده، هر بار که این منازعه‌ها ایجاد می‌شود، اراده‌هایی شکل گرفته می‌شود که بنیه تولیدی ایران کاهش و آسیب‌پذیری و اتکای ما به بیرونی‌ها را افزایش بدهد و به اعتبار اهمیت ایران، کشور نقش نعش را بازی کند تا منافع هر دو طرف منازعه تامین شود. عین این مساله در پیروزی انقلاب مشروطه هم هست؛ روس‌ها و انگلیسی‌ها با وجود همه مشکلاتی که با هم داشتند اما وقتی مشروطیت پیروز شد موافقتنامه 1907 را امضا کردند که در مورد ایران هماهنگ باشند. حال در این شرایط، تصادفی نیست که بهشتی را چپ‌گرا معرفی کنند!

 

   رسانه‌ها نگذارند آسیب‌های کودتای 28 مرداد و دوره مشروطیت تکرار شود

فرشاد مومنی از رسانه‌ها خواست تا اجازه ندهند آسیب‌های دوره‌های مشروطیت و ملی شدن صنعت نفت تکرار شود و تاکید کرد: در ملی شدن صنعت نفت جهان در حال جایگزین کردن نظم امریکایی حاکم بر جهان با نظم انگلیسی بود و امریکا و انگلیس تعارض منافع داشتند. اما هر دو بر سر ساقط کردن دولت ملی دکتر مصدق همراه بودند و اختلافات را کنار گذاشتند؛ آنها کمیته مشترک درست کردند و کسانی که کار عمیق روی دوره کودتا کرده‌اند، می‌دانند که اینها قبل از اینکه اتحادشان را علیه دولت ملی به کار ببرند، خود تک نفره و مجزا از یکدیگر، تلاش‌هایی برای ساقط کردن دولت مصدق انجام داده که شکست خورده بود. اما اینجا دیگر علیه استقلال ملی در ایران با هم ائتلاف کردند و آن کودتا شکل گرفت. حال با خود فکر کنید آیا اکنون این می‌تواند تصادفی باشد که به بهشتی برچسبی می‌زنند که همان را به دکتر مصدق هم می‌زدند؟!

   خطر منازعه هژمونیک امریکا 

و چین برای ایران!

این استاد دانشگاه نسبت به خطر منازعه هژمونیک امریکا و چین برای ایران هشدار داد و افزود: در هر دوره‌ای که منازعه هژمونیک حاد شکل می‌گیرد، تلاش‌ها برای ساقط کردن بنیه تولید در ایران بوده تا ایران متکی به خارج شود. من به این دولت و دولت قبلی درباره قراردادهای بلندمدتی که روسیه و چین منعقد کرده‌اند همین هشدار را دادم! در این قراردادها تا جایی که اسناد منتشر شده است، می‌بینیم که تمام خواسته‌های روس‌ها و چین‌ها تامین شده اما درباره اینکه این قرارداد چه منافعی برای توسعه ملی و ارتقای بنیه تولید فناورانه دارد، سکوت و ابهام وجود دارد و حتی مواردی در جهت خلافش هم دیده می‌شود!

بنابراین بحث ما بر این است که آن سه گروه دانایی که در قانون اساسی مبنای آن جهت‌گیری‌ها بوده و آن دستاوردها را داشته است، حال که منازعه هژمونیک، به مراتب اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. اهل نظر و مطالعه اسناد استراتژی امنیت دفاعی و اقتصادی امریکا و چین در 10 ساله گذشته را بخوانند تا ببینند که ماجرا چقدر جدی است و چقدر باید هزینه کنند تا پوست خربزه‌ای به نام اوکراین را زیر پای پوتین و حکومت شبه‌تزاری او بیندازند! اینها حساب و کتاب و دارد و ما باید حواس‌مان را جمع کنیم.

   می‌خواهند ایران نقش نعش را در منازعات جهانی ایفا کند!

بنابر گزارش جماران؛ فرشاد مومنی با اشاره به سخنانی که اخیرا علیه شهید بهشتی از سوی برخی افراد مطرح شده است، گفت: این بساطی که راه می‌اندازند که صاحبان افتخارآمیزترین دستاوردهای علمی و عملی در ایران را ملکوک کنند، به این دلیل است که در این شرایط اگر ما از نظر بنیه اندیشه‌ای نسبت به افتخارآمیزترین‌ها به تردید بیفتیم و نقش نعش را در این منازعه جهانی ایفا کرده و حکومت‌ها به مردم پشت کنند؛ قطعا به حکومت دست نشانده تبدیل می‌شوند.

   کاری کردند تا ایران مستقل و مستعمره نباشد اما هر دوی آنها باشد و هزینه‌اش را بدهد!

وی یادآور شد: روایت احمد اشرف در این زمینه را ببینید؛ تعبیر او این است: در شرایطی که انگلستان می‌خواست قدرت شماره یک شود و با روس‌ها رقابت داشت، آنچه بر سر ایران آمد بلاتکلیفی بود. او این را به «رشد اقتصادی در شرایط نیمه استعماری» تعبیر کرده است. این را در مقدمه اقتصاد ایران در دولت ملی با جزییات توضیح داده‌ام که کاری کردند که دولت ایران نه مستعمره شود و نه مستقل باشد و در عین حال هر دوی اینها هم باشد! یعنی در حالی که تمام هزینه‌های یک کشور مستعمره را می‌پردازد اما از ظرفیت‌های مستعمرگی هیچ استفاده‌ای نکند.

   احمد اشرف می‌گوید ایران تمام هزینه‌های یک کشور مستقل را داد اما بی‌بهره ماند

مثلا هند زمانی یک مستعمره برای انگلستان بود و کشور استعمارگر با هدف استعمار بیشتر، ظرفیت‌های زیادی فراهم کرد؛ حالا وقتی هند مستقل شد، از آنها استفاده کرد. یکی این است که تا همین الان هم صاحب یکی از طولانی‌ترین خطوط ریلی دنیا هندی‌ها هستند و این را انگلیس در راستای منافع استعماری خود ایجاد کرد یا زبان رسمی را انگلیسی کرد و نتیجه این شد که هند با استقلال خود، از آخرین دستاوردهای علمی و فنی دنیا استفاده کند. اما از آن سو ایران تمام هزینه‌های یک کشور مستقل را داده بدون اینکه از بتواند از دستاوردی بهره ببرد. احمد اشرف این را گفته است و این را علی رضاقلی به شکل خیلی عالی در سراب‌گرایی صنعتی گفته است.

   تفکر شهید بهشتی؛ نجات‌بخش ایران  از مشکلات اقتصادی

فرشاد مومنی با تاکید بر اینکه برای نجات ایران و برون‌رفت از گرفتاری‌ها، ذخیره دانایی به میراث مانده از آیت‌الله شهید بهشتی، استثنایی و منحصر به فرد است؛ ادامه داد: اینکه می‌بینید بهشتی محور حمله قرار می‌گیرد، از این دریچه و بنابر تفاسیری که مطرح شد، قابل اعتنا است. من به سبکی که عزیزان انجام می‌دهند برچسب نمی‌زنم اما به صورت ایجابی می‌گویم که ذخیره دانایی بهشتی می‌تواند ایران را نجات بدهد و اتفاقا در این سال‌ها، هر کجا از اندیشه آن شهید عدول کردیم به بحران رسیدیم. توجه شما را به کتاب بی‌نظیری جلب می‌کنم که آقای محمد سروش محلاتی به عنوان «بازگشت از بهشتی و بازگشت به بهشتی» تدارک دیدند. در آنجا نشان داده شده که چطور عدول از مرام و استانداردهای اندیشه‌ای توسعه‌سازِ آیت‌الله بهشتی - یک به یک نقاط قوت دهه اول بعد از انقلاب را به ضعف تبدیل کرد-  ما را به این بحران‌ها رسانده است.

   هجمه‌های مافیایی به اسم دلسوزی برای بخش خصوصی، علیه تفکر شهید بهشتی!

او گفت: در شرایطی که کشور با این همه مشکل مواجه است می‌بینیم موج رسانه‌ای و مافیایی راه می‌افتد و سناریوسازی‌های غیرعادی شکل می‌گیرد تا بهشتی را ملکوک کنند و این اصلا عادی نیست! ژستی که می‌گیرند این است که از موضع دلسوزی برای بخش خصوصی این کار را می‌کنند اما این درست «حکم دزدی را دارد که پرچم ‌آی دزد در دست گرفته است!» ببینید تولد بنگاه‌های صنعتی و انگیزه برای بسط دادن طول و عرض بنگاه‌های صنعتی در 10 سال اول بعد از انقلاب چقدر بوده و الان چقدر است.

   بی‌سابقه‌ترین فشارها برای صنعت ایران؟

شما می‌دانید در سال 1365 تا 1367 امریکا و متحدان غیرعرب صدام حسین به این جمع‌بندی رسیدند که با آن شیوه‌ای که اقتصاد ایران اداره می‌شود، اینها به هدف خود در جنگ نمی‌رسند و تمهیدی کردند که ستون فقرات اداره افتخارآمیز جنگ ضربه بخورد و این را طوری طراحی کردند که اولین شوک معکوس نفتی را تحمیل کنند. دوست دانشمند من «حسن تاش» در پژوهش‌های خارق‌العاده‌شان درباره آن مستندات خود را ارایه دادند. قیمت نفت را در سال 1365 به زیر سه دلار در هر بشکه رساندند و یک سر دیگر استراتژی آنها این بود که به جای مناطق سوق‌الجیشی، ظرفیت‌های تولیدی ایران را بمباران کنند. به اعتبار این دو شوک خیلی بزرگ، صنعت ایران در آن زمان بی‌سابقه‌ترین فشارها را تحمل کرد. یعنی آن سال‌ها، سال‌های بسیار بد صنعت ایران و بدترین هم سال 1367 بود. اما با این همه سختی، توان رقابت در جهان که با شاخص رابطه مبادله می‌سنجند از 68 تا 89 این شاخص 34 درصد کمتر شد.

   هشدار گروه ستیران به شاه درباره ایران سال 1365!

وقتی گروه ستیران برنامه‌های رسیدن به دروازه‌های تمدن را طراحی کردند اینها به شاه گفتند دروازه‌های تمدن پیشکش، بقای شما تهدید می‌شود و از جمله هشدارهایی که داده بودند این بود که با این الگوی مصرف وابسته که ایجاد کرده‌اید، که هیچ ربطی به توان تولیدی شما ندارد؛ در سال 1365 برای اینکه بحران به وجود نیاید باید حداقل 63 میلیارد دلار واردات کنید وگرنه ایران با بحران مواجه خواهد شد. حالا در تحلیل آنها جنگ 8 ساله نبود و تروریسم مجاهدین خلق و تحریم‌ها هم دیده نشده بود. ما این مشکلات را داشتیم اما سال 65 را با واردات کمتر از 10 میلیارد دلار و بدون بحران سپری کردیم. آنها که کارنامه این قانون اساسی با این ظرفیت‌ها از نظر ترکیب خردمندانه و آزمون افتخار آمیز 10 ساله را ملکوک می‌کنند، مواضع و حرکت‌شان نرمال نیست و نیازمند گفت‌وگوهای خیلی جدی‌تر است. البته در کل وجود این مستندات به معنای ندیدن نقص‌های جدی قانون اساسی نیست. البته که تدوین‌کنندگان قانون اساسی راهکار اصلاح قانون را هم پیش‌بینی کرده‌اند.

 

   اقتصاد اسلامی یعنی چه؟

بنابر گزارش جماران؛ فرشاد مومنی همچنین درباره اقتصاد اسلامی گفت: در چارچوب اقتصاد اسلامی به عنوان مکتب، بایدها و نبایدها و حدود و وظایفی تعیین شده است اما طنز تلخ این است که بعد از جنگ، برخی قانون اساسی را کنار گذاشتند و بازارگرایی را محور کرده‌اند؛ حالا به جای پاسخگویی ژست تهاجمی گرفته‌اند و می‌گویند تسلیم تحمیل‌های امامان جمعه بودند! صد رحمت به گوبلز!

   اگر انقلابیون برنامه نداشتند برنامه توسعه سال 58 از کجا آمد؟!

او افزود: می‌گویند پیروز‌شدگان انقلاب نه تئوری اقتصادی منسجم داشتند و نه سیاسی. اگر نداشتند پس چرا برچسب می‌زنید و می‌گویید چپ‌گرا بودند؟! ضمن اینکه اگر تئوری نبود چطور توانستند تبدیل به تنها انقلاب اجتماعی فراگیر مردمی شوند و قانون اساسی به رفراندوم گذاشته شده داشته باشند؟! و مهم‌تر اینکه اگر تئوری منسجم نبود تا شهریور 58 سندی به نام برنامه توسعه و تکامل نظام جمهوری اسلامی منتشر نمی‌شد که تا امروز در تاریخ ایران چنین سندی با این سطح از مشارکت همگانی وجود نداشته است.

متاسفانه این یک کمدی و در عین حال تراژدی است که با این سطح فهم و ادعا، درباره شخصیتی چون شهید بهشتی نظر می‌دهند و درباره قانون اساسی می‌گویند اصول 43 و 44 قانون اساسی منطبق با نظریه «راه رشد غیرسرمایه‌داری» است و اینکه کلیدش هم دست بنی‌صدر بود و بهشتی هم به او کمک می‌کرد! این افراد اصلا درباره رابطه بهشتی و بنی‌صدر و اختلافات این دو هیچ اطلاعی ندارند و این شگفت‌انگیز است.

   75 درصد مباحث اقتصادی قانون اساسی  را شهید بهشتی مطرح کرد

این استاد اقتصادی با این ادعا که اکثریت مباحث اقتصادی قانون اساسی را شهید بهشتی مطرح کرد، ادامه داد: من مثل عزیزان تخصص نیت‌خوانی ندارم؛ عین این مساله را شهید بهشتی درباره بازرگانی خارجی و صنایع استراتژیک توضیح می‌دهند که چرا باید در دوره گذار در کنترل باشد و نقطه کلیدی‌اش این است که نظم اقتصادی مبتنی بر اسلام را شهید بهشتی در بحث‌های تفصیلی شان در سال 1349 مطرح کرده‌اند و هم در مجلدات شش‌گانه آثار تفصیلی آمده و در کتاب بانکداری ربا و مسائل مالی در اسلام هم آمده است. این بحث‌ها متعلق به سال 1349 است و 75 درصد مباحث اقتصادی قانون اساسی را شهید بهشتی مطرح کرده است.

سوال من از این افراد که بهشتی را مورد اتهام قرار می‌دهند این است که برای چه کسانی آب را گل آلود می‌کنید؟ و برای چه کسی وجاهت می‌سازید؟ می‌پذیریم که حزب توده برای توجیه رفتار مزورانه این سخنان را در میان طرفدارانش مطرح کند اما شما اگر مسلمان هستید، پس منطق این سخنان چیست؟!

   افتخارآمیزترین متن اقتصادی تمدن اسلامی در قرن بیستم

فرشاد مومنی ادامه داد: اگر از من بپرسید یکی از افتخارآمیز‌ترین متون اقتصادی تمدن اسلامی در قرن بیستم چیست، می‌گویم کتاب دو جلدی «نظام اقتصادی اسلام» شهید بهشتی و اینکه از چه سطحی از دانش و معرفت در نظریه مالکیت بیان می‌کند هم نقاط قوت اندیشه مارکسیستی و لیبرالیستی را مطرح می‌کنند و چطور نشان می‌دهند که نگرش اسلامی به مالکیت چقدر از آنها بالاتر است. بهشتی در نظریه مالکیت می‌گوید بر اساس منطق فطرت که قرآن اساس تمدن‌سازی‌اش بر آن استوار است، شش منشأ برای مالکیت وجود دارد و آن را یکی کرده و با جزییات توضیح می‌دهد. او از موضع نقد نگرش لیبرالیستی و کاپیتالیستی به مساله مالکیت واقعا نکته سنجی‌هایی می‌کند که هوش از سر انسان می‌برد و افتخارآمیز است تا ببینید این آدم در چه سطحی از ظرفیت‌های ذهنی بوده است.

آن وقت عزیزان، بهشتی را قیاس به نفس می‌کنند و می‌گویند بت اوشانا او را تحت تاثیر قرار داده است! شهید بهشتی درباره مالکیت می‌گوید که منطق فطرت می‌پذیرد آنکه خلق کرده، صاحب آن است اما می‌گوید حواس تان باشد که انسان خالق مطلق نیست و بخشی از آن خلق‌کنندگی به ذخیره دانایی و توانایی انباشته شده در طول تاریخ است و این به فرد نمی‌رسد. آنجایی که فرد خود نقش‌آفرینی می‌کند حتما باید بهره‌مند باشد اما این را مارکسیست‌ها نمی‌توانند درک کنند آنجا که سهم جامعه است را لیبرال‌ها نمی‌توانند بفهمند. در حالی که در منطق فطرت برای هر کدام از اینها حق مالکیت به رسمیت شناخته شده است.


 

ارسال نظر