عبور از رنجها
در مورد دنیا و رنجهایش، سخن مشهوری از دکتر فرهنگ هلاکویی، روانشناس و جامعهشناس ایرانی وجود دارد. او اعتقاد دارد «دنیا برای رنجهای شما پشیزی ارزش قائل نیست! به این نتیجه رسیدم هیچ کس رنجهای شما و شما را با رنج هاتون دوست نداره... دنیا برای یک چیز حرمت قائله. گذر از رنجها، یافتن راهحل! شما برای این رنج چه راهحلی پیدا کردید.
شما را برای آن راهحل ستایش خواهند کرد و میکنند.» حالاپرسش اساسی این است که فرد در جامعه چگونه میتواند از رنجها عبور کند و آیا اساسا راهحل عبور از رنجها در دست فرد است یا سیستم حکمرانی؟ به عنوان مثال اگر فردی از بیکاری یا نداشتن مسکن رنج میبرد؛ آیا میتواند راهحل این مساله را بدون داشتن یک نظام حکمرانی مطلوب به دست آورد واز این بحران سخت زندگی خود عبور کند؟ به نظر میرسد جامعه برای عبور از رنجهایش نمیتواند به تنهایی اقدام کند. یکی از مهمترین وظایف دولتها مطابق نظریه قرارداد اجتماعی «ژان ژاک روسو»، فراهم نمودن زمینههای خوشبختی جامعه و عبور از رنجهاست.
به عنوان مثال؛ اگر فرد در یک جامعه برای عبور از رنج بیکاری و فقر به تحصیل رو میآورد تا متخصص شود، پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، وظیفه دولتهاست که زمینه اشتغال فرد را فراهم کنند و او را از رنجی که آزارش میدهد عبور دهند.به تازگی معاون اشتغال وزیر کار اعلام کرده است «تعداد بیکاران فارغالتحصیل در جامعه ایران حدود یک میلیون نفر هستند.» آن طور که از نظریه «ژان ژاک روسو» بر میآید، ما برای عبور از رنج هایمان، نظریه «قرارداد اجتماعی» را برای رسیدن به خوشبختی در زندگی اجتماعی و استفاده از مزایای زندگی جمعی مطلوب با دولتها نهایی کردیم. به دولتها اختیار فراوانی دادیم تا منافع ما را تامین کنند و ما از رنجها وناامنیهایی که آزارمان میداد عبور کنیم.اما این اتفاق نه تنها در بسیاری از کشورهای جهان رخ نداد بلکه رنجهای بیشتری نیز به رنجهای گذشته ملتهای آن سامان افزوده شد.
تمام فعالیتهای انسان آنگونه که «آنتونی رابینز» اعتقاد دارد یا برای رسیدن به لذت است یا دوری از رنج؛ ودر این راه دولتها وظیفه دارند، ملتها را برای رسیدن به لذت و دوری از رنج کمک کنند ونه اینکه به رنجهای او اضافه شود. نسخهای را هم که «شوپنهاور» در مورد ذاتی بودن درد ورنج ملتها میپیچد خلاف بسیاری از آموزههاست و ناامیدی بر فرد مسلط میکند.شوپنهاور درد را امری ذاتی و حقیقی میداند و معتقد است درجه آن را هم طبیعت ذهن تعیین میکند. حالا از آنجا که درد امر ذاتی است و طبیعتش را ذهن تعیین میکند، اتفاقات بیرونی نمیتوانند درجه آن را تغییر دهند.البته «شوپنهاور» همچنین تاکید میکند که میبایست همواره مراقب این باشیم که تا حد ممکن خود را را از افتادن به دام درد و رنج نجات دهیم.
ما امروز در جامعهای زندگی میکنیم که نمیتوانیم به تنهایی از خودمان در برابر رنجها ودردها مراقبت کنیم. در مثالی دیگر فرد در جامعه ایران، مدام کار میکند و کسب درآمد دارد اما نمیتواند از رنج نداشتن مسکن رهایی یابد.به تازگی اعلام شد که «قیمت مسکن طی ۱۷ سال گذشته در تهران ۵۲ برابر شده است.» برای عبور از رنجها و رسیدن به لذتها، هم اراده فردی مهم است و هم نیازمند یک نظام حکمرانی با ظرفیت هستیم که جز به خوشبختی حقیقی ملت خود وتامین منافع کشور، به چیز دیگری فکر نکند. دولت مدرنی که رنج ملت را رنج خود ببیند و هر روز به مشروعیتش افزوده شود. حال و هوای سالروز دوم خرداد ۱۳۷۶ است.
جریانی که میخواست بیش از همه دولتها، رنجها را از پیش روی ملت بردارد. این جریان اما در تنش و ستیزی که گویی تمام تاریخ با همه دولتها مانده است عقیم ماند. امروز نمیخواهم به دستاوردهای دولت اصلاحات و نقش آن در کاستن از رنجهای جامعه ایران اشاره کنم.تاریخ قضاوت خواهد کرد و آمارها نیز هویداست. مساله این است که دولتها پیاپی میآیند و میروند و ما همچنان ملت رنجوری هستیم. گویی که دردها و رنجها بیمیل نیستند با ما الفتی پایدار داشته باشند و عبور از آنها، آرزوی دستنیافتنی باشد. امید که چنین مباد.