درآمد سرانه اوج‌گیری چین؛ نزول ایران

۱۴۰۲/۰۴/۰۷ - ۰۲:۰۱:۵۵
کد خبر: ۲۰۹۳۷۱
درآمد سرانه اوج‌گیری چین؛ نزول ایران

معمای توسعه چین، یکی از معادله‌هایی است که برای افکار عمومی ایرانیان از اهمیت بسیاری برخوردار است. همان طور که ایرانیان مسیر توسعه را در کره‌جنوبی، ژاپن و حتی هند دنبال کرده و در ادامه تلاش می‌کنند ارتباطی میان عدم توسعه‌یافتگی خود و توسعه‌یافتگی این کشورها پیدا کنند. حتما شما هم بارها این عبارات را شنیده‌اید که کره‌جنوبی (یا چینی‌ها و...) در دهه 70 میلادی، تلاش می‌کرد خود را به رشد اقتصادی ایران نزدیک کند.

آرزو داشت تا خودروسازی‌اش به سطح و اندازه ایران برسد و... اما همین کشور امروز به اندازه‌ای پیشرفت کرده که برندهای تولیدی آن بازارهای جهانی را فتح کرده‌اند. این روزها برخی از سیاستمداران ایرانی، دلیل توسعه چینی‌ها و پیشرفت اقتصادی آنها را در خوردن دو وعده غذای روزانه توسط مردم‌شان ارزیابی می‌کنند و در مسیر معکوس دلیل عدم توسعه ایران را مصرف بالای مردم می‌دانند. این در حالی است که توسعه در هر جامعه‌ای به اِلمان‌ها و گزاره‌های دیگری نیاز دارد که برنامه‌ریزی، تخصص گرایی و ارتباط سامان‌یافته با جهان پیرامونی در راس آنها قرار دارد.

تا دهه 80 میلادی، ایران با تولید سرانه‌ای بالا نسبت به چین از درآمدهای نفتی‌اش در مسیر افزایش تولید و تولید سرانه استفاده کرده است. اما این روند از دهه 90 خورشیدی برای ایرانیان معکوس شد و ایران به گروه اقتصادهای با سطح درآمدی متوسط - پایین افت داشته است. در واقع ایران نه‌تنها نتوانست بعد از دهه 80 میلادی به بعد از ظرفیت‌های خود برای تحقق امر توسعه و افزایش درآمد سرانه مردمش بهره‌مند شود، بلکه به دلیل برخی اشتباهات راهبردی طی سال‌های 84 تا 92 با تحریم‌های گسترده مواجه و ذیل فصل تحریم‌های ملل متحد قرار گرفت.

این در حالی است که در همین بازه زمانی ایران از درآمد نفتی نجومی 700 تا800 میلیارد دلاری مواجه بود و می‌توانست با سرمایه‌گذاری مناسب بر زیرساخت‌های مولد اقتصادی، ارزش افزوده قابل توجهی برای آینده کسب کند. اما عدم توجه به گزاره‌های موثر در رشد اقتصادی و پیشرفت باعث نزول اکثر شاخص‌های اقتصادی کلان در ایران شد.

دلایل مختلفی برای این نزول مطرح می‌شود که شاید مهم‌ترین آنها مشکلاتی است که در حوزه سیاست خارجی کشور، برنامه‌ریزی‌های اقتصادی و قطع ارتباط با جهان پیرامونی شکل گرفته است.  آغاز دهه هشتاد میلادی آغاز حرکت صنعتی چین و تعامل با اقتصاد بین‌الملل مقارن با شروع جنگ عراق با ایران می‌شود.

چین با باز کردن در‌های اقتصاد خود و پذیرش شاخص‌های تجارت آزاد، تلاش کرد تا شکل متفاوتی از برنامه‌ریزی‌های اقتصادی را آغاز کند. در این مسیر چین، افزایش تولید را در راس برنامه‌ریزی‌های خود قرار داد و تلاش کرد از کشوری با درآمد سرانه پایین، به کشوری که  تولید و صادرات بالایی دارد و درآمد سرانه خود را ارتقا داده بدل شود. به این‌ ترتیب چین با سرعت رشد اقتصادی بالا فاصله خود را با راس هرم قدرت‌های جهانی کم و کمتر می‌کند.

 تا جایی که امروز چین به عنوان یک ابرقدرت اقتصاد جهانی تنه به تنه امریکا در حال صعود با راس هرم اقتصاد جهانی است. چین اقتصاد را اولویت اصلی خود قرار داد و مجموعه برنامه‌های خود را در راستای شکل‌گیری تولید و بهبود شاخص‌های آن قرار داد. 

در نقطه مقابل اما تحریم‌های اقتصادی ایران که از دهه 80 میلادی (دهه 60 خورشیدی) آغاز شد و در دهه‌های بعدی افزایش پیدا کرد و اوج گرفت، در سال‌های اخیر نفس رشد اقتصادی ایران را می‌گیرد. به گونه‌ای که ایران در دهه 90 خورشیدی (2011 به بعد) رشد اقتصادی متوسط صفر درصدی و تورم متوسط بالای 40 درصدی را در طول این دهه تجربه می‌کند. اکنون تولید سرانه چین یک میلیارد و 400 میلیونی از ایران پیشی گرفته است. ایران همچنان الگوی توسعه صنعتی خاصی را دنبال نمی‌کند.

 باید دید آیا پایانی بر چرخه معیوب شکل می‌گیرد یا اینکه این مسیر اشتباه همچنان تداوم خواهد یافت.