آيا در بر همين پاشنه خواهد چرخيد؟!

۱۴۰۳/۰۳/۰۷ - ۰۱:۱۶:۰۱
کد خبر: ۳۱۳۴۳۴

يكي از چالش‌هاي مهم اقتصادي كشورمان و از اولويت‌هاي اساسي دولت آتي، مردمي‌سازي اقتصاد و رشد و توسعه‌بخش خصوصي واقعي است؛ چالشي كه با واگذاري چند بنگاه به هر وسيله و طريقي و بدون توجه به الزامات بنيادين چنين واگذاري‌هايي، قابل حل و فصل در چارچوب منافع ملي نيست. معاون سازمان خصوصي‌سازي اخيرا از برنامه دولت براي واگذاري 10 شركت دولتي از طريق بازار سرمايه خبر داد.

حسین حقگو

يكي از چالش‌هاي مهم اقتصادي كشورمان و از اولويت‌هاي اساسي دولت آتي، مردمي‌سازي اقتصاد و رشد و توسعه‌بخش خصوصي واقعي است؛ چالشي كه با واگذاري چند بنگاه به هر وسيله و طريقي و بدون توجه به الزامات بنيادين چنين واگذاري‌هايي، قابل حل و فصل در چارچوب منافع ملي نيست. معاون سازمان خصوصي‌سازي اخيرا از برنامه دولت براي واگذاري 10 شركت دولتي از طريق بازار سرمايه خبر داد. شركت‌هايي همچون: پالايشگاه خليج‌فارس، هواپيمايي كيش، فولاد اسفراين و آلوميناي جاجرم. شركت‌هايي كه كل سهام يا بخشي از سهام آنها متعلق به دولت است (به عنوان نمونه 100 درصد سهام هواپيمايي كيش و 17درصد سهام پالايشگاه خليج‌فارس- 2/19).
 درست در همين روزها رييس پارلمان بخش خصوصي در آخرين جلسه هيات نمايندگان اين نهاد چه بسيار آرام و شايد با نجوا به شاخص‌هاي نامطلوب اقتصادي نظير «تورم بالا، ركود اقتصادي، اشتغالزايي اندك و كم‌كيفيت، گسترش فقر و نابرابري و نفتي بودن رشد اقتصادي اين سال‌ها فلذا شكننده بودن آن» اشاره كرد و ريشه مشكل را در دخالت‌هاي دولت در عرضه كالاي خصوصي دانست و به دولت توصيه كرد كه «به نقش خود در تامين زيرساخت‌هايي مانند آب و برق و گاز و توليد كالاهاي عمومي مانند ماليات و تامين امور قضايي و... بپردازد و تامين كالاي خصوصي را به بخش خصوصي و تعاوني واگذار نمايد.» (1403/2/31) اين شخصيت كارآفرين و فعال بخش خصوصي قدري مشخص‌تر به يكي از ريشه‌اي‌ترين كج‌فهمي‌هاي اقتصادي دولت‌ها پرداخت و از جمله گفت: «بدون پذيرش ساز و كار قيمت‌ها، نه رفاه اقتصادي حاصل خواهد شد و نه بخش خصوصي رشد خواهد كرد.» چنان‌كه ايشان و بسياري ديگر از فعالان و كارشناسان اقتصادي تاكيد دارند هيچ‌كس منكر ضرورت نقش سياست‌گذاري و تنظيم‌گري دولت و تامين‌كننده امنيت و ثبات داخلي و خارجي و حقوق بنيادين آحاد اجتماعي و... نيست و همه اين فعاليت‌ها از كارويژه‌هاي هر دولتي و ازجمله نظام حكمراني كشورمان است؛ مشكل آنجاست كه متاسفانه دولت‌ها به جاي انجام اين وظايف كه طبعا بسيار سخت و نيازمند دانش بالا و غلبه منافع جمعي بر منفعت‌هاي فردي و گروهي است، عموما كار ساده‌تر و راحت‌تر و داراي منفعت‌هاي خاص و كوتاه‌مدت را انتخاب مي‌كنند. رفتاري كه گره‌هاي اقتصادي را كورتر و فرياد و فغان فعالان تشكلي و صاحبان بنگاه‌ها را به آسمان بلند مي‌كند. چنان‌كه اخيرا كليپي در فضاي مجازي بسيار پربازديد شده كه يك فعال تشكلي (نايب‌رييس انجمن توليد‌كنندگان و صادركنندگان سازه‌هاي فولادي) را در جلسه‌اي نشان مي‌دهد كه فرياد مي‌زند: «من خواهشي دارم از كساني كه مي‌روند مجلس، يك قانون تصويب كنند كه آقا هيچ حمايتي از بخش خصوصي نكنيد... بخش خصوصي هم درايت دارد، هم هوش دارد، هم پول دارد و هم مي‌داند كجا سرمايه‌گذاري كند ... بدبختي‌اش اينكه صبح كه مي‌آيد نمي‌داند چه نسخه‌اي برايش پيچيده‌اند ...خسته شديم از بازيگري از بازي خوردن.» سخناني كه از دل بر مي‌آيد و لاجرم بر دل حاضران در جلسه مي‌نشيند كه همه از فعالان اقتصادي و صنعتي‌‌اند.
واقعيت نيز جز اين نيست چنان‌كه مركز پژوهش‌هاي مجلس در يكي از گزارش‌هاي كارشناسي چند سال قبل خود عنوان مي‌كند كه به جاي تصويب و اجراي طرح‌هاي حمايت از توليد يا انواع طرح‌هاي حمايتي ديگر كه جز پول‌پاشي و ايجاد صنايع گلخانه‌اي نتيجه‌اي در بر نداشته است، بايد به اصلاح نظام حكمراني و سياست‌گذاري پرداخت. حمايتگري تنها زماني به نتيجه منجر خواهد شد كه برآمده از برنامه حاكميت و مبتني بر اهداف بلندمدت و ملاحظات بين بخشي و... باشد در غير اين‌صورت حمايتگري به توزيع رانت نامولد انجاميده و تشديد رانت‌جويي در فضاي سياست‌گذاري كشور را به دنبال خواهد داشت. (الگوي راهبردي حمايت از توليد- آبان 1396) 
به اول بحث برگرديم، متاسفانه سياست‌گذار اقتصادي اين موضوع بديهي را ظاهرا درك نمي‌كند كه اصل اساسي براي هر تحول اقتصادي «احترام به حقوق مالكيت» و برخورداري از حق مبادله آزادانه محصولات توليدي آن بنگاه است. وقتي صاحب بنگاهي حق تعيين قيمت كالاي خود را ندارد و اين دولت است كه بر محصولات آن ارزش‌گذاري مي‌كند، خصوصي‌سازي چه معنايي جز توزيع رانت و... دارد؟! اگر دولت آتي به دنبال خصوصي‌سازي واقعي و توانمند كردن بنگاه‌ها و ارتقاي اقتصاد ملي باشد تا در بر اين پاشنه نچرخد، مي‌بايست فريادها و  نجواهاي فعالان اقتصادي و تشكلي را بشنود و از اختلال در بازارها و سركوب قيمت‌ها و محدوديت‌ها و ممنوعيت‌هاي وارداتي و صادراتي خودداري كند (رتبه 162 در بين 171 كشور جهان در شاخص «آزادي اقتصادي» و رتبه 127 در بين 190 كشور جهان در «فضاي كسب و كار» و...) و البته از تخاصم با جهان دست بردارد تا انتقال دانش و سرمايه و... به عنوان ضرورت‌هاي رشد اقتصاد ملي و رشد بنگاه‌ها ممكن شود. اقتصاد يك مجموعه همبسته و منسجم است و نيازمند اعتقاد سياست‌گذار به اصول بنياديني نظير حقوق شهروندي و حق مبادله آزاد در قالب يك برنامه و راهبرد مشخص!