دولت توضیح دهد برای اقتصاد چه کرده است
زهرا کریمی عضو هیات علمی دانشگاه مازندران
کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی و پایین آمدن درآمدهای ملی از محل فروش این منبع زیر زمینی، این روزها سوال مهمی را پیش روی اقتصاددانان و کسانی که مسائل اقتصاد ایران را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهند، گذاشته است. اقتصاد ایران تا نفت چند دلاری را تحمل خواهد کرد یا به عبارت دیگر آستانه تحمل این اقتصاد در برابر کاهش قیمت نفت که با مسائل و مشکلات ساختاری زیادی روبروست، تا کجاست؟
از زمانی که قیمت نفت در بازارهای جهانی رو به کاهش گذاشته تا به امروز تحلیلها و پیش بینیهای زیادی صورت گرفته است و در این میان اظهارنظرهایی صورت گرفته که قابل تامل است. برخی از دولتمردان گفتهاند حتی در شرایطی که قیمت نفت صفر شود، مملکت قابل اداره است و برخی دیگر نیز در گذشته گفته بودند میتوانند کشور را با نفت 5 دلاری مدیریت کنند. این نوع برخورد با کاهش قیمت نفت سادهترین برخوردی است که از سوی سیاستگذاران مطرح میشود. باید از آنان پرسید که اگر قیمت نفت به همین روال کاهش یابد آیا اهداف اسناد بالادستی نظام مانند سند چشمانداز محقق میشود؟ آیا اقتصادی که سالهاست به پول نفت وابسته شده و تمام تلاشش این است که مذاکرات به نتیجه رسیده و پس از آن بتواند به منابع بلوکه شده حاصل از فروش نفت دست یابد یا اینکه نفت بیشتری بفروشد تا بتواند منابع حاصل از آن را به اقتصاد تزریق کند.
بنابراین طرح این مباحث که کشور قابل مدیریت است و مردم نباید نگران تبعات ناشی از فروش نفت باشند شاید در اوایل انقلاب که سرمایه اجتماعی در سطح بالایی قرار داشت این حرف قابل قبول بود اما امروز که سرمایه اجتماعی در پایینترین سطح خود قرار گرفته است، اوضاع کسب و کار مناسب نیست و مردم از فشارهای اقتصادی خسته شدهاند این شعارها کارساز نیست و اقتصاد ایران در شرایطی قرار گرفته که آچمز شده است.
مشاور اقتصادی رییسجمهور فرمودهاند اثر رشد اقتصادی ایجاد شده با تاخیر روی زندگی مردم مشاهده خواهد شد، بنده سوالم این است که تا کی باید منتظر بمانیم تا دست نامرئی اقتصاد بیاید و اوضاع را سرو سامان دهد؟ این موضوع غیر ممکن به نظر میرسد. با توجه به اینکه در اوضاع نامساعد اقتصادی قرار گرفتهایم بنیه مالی دولت به واسطه کاهش قیمت نفت کاهش یافته، بخش خصوصی محتاط شده و کمتر حاضر میشود فعالیت خود را گسترده کند.
دولت در سالهای گذشته نشان داده که هرگاه درآمدهای نفتی افزایش مییابد، بدون نگاه به آینده و اثر مخرب تزریق ناگهانی درآمدهای سرشار نفتی به اقتصاد، دلارهای نفتی را به اقتصاد وارد کرده و با وابسته کردن شدید تولید به واردات زمینه تضعیف تولید داخلی را در دوران کاهش درآمدهای نفتی و تحریم به وجود آورده است.
از سویی دیگر هر گاه درآمدهای نفتی کاهش مییابد کمربندهایش را محکم میبندد و با در نظر گرفتن سیاستهای انقباضی عرصه را بر تولید تنگ میکند. اینکه نفت چه قیمتی شود تاثیری بر اصلاحات اقتصادی نمیگذارد. ما هم نفت 7 دلاری را تجربه کردهایم و هم نفت 120 دلاری را. اقتصاد هم به همان شکل راه خود را رفته و عملا تاثیری بر ساختارهای مشکلدار نگذاشته و چه بسا آن را مشکل دارتر کرده است.
اقتصادی که از سال 1385 تا سال 1391 شغلی نمیتواند ایجاد کند مطرح کردن مسالهیی به عنوان آستانه تحمل کاهش قیمت نفت برایش معنایی ندارد. اقتصاد ایران در کماست و باید از آن مراقبت کنیم که نمیرد. بنده قصد سیاه نمایی ندارم اما با توجه به آنچه که میبینم و در جامعه مشاهده میکنم بوی بحران را بیشتر حس میکنم.
آستانه تحمل خانوادهها بسیار پایین آمده و میزان قتل بالا رفته، سرقت و جعل کلاهبرداری افزایش یافته جامعه بیش از گذشته شکنندهتر شده است. درست است که اقتصاددانان جامعه شناس نیستند اما آنها به خوبی میدانند که آسیبهای اجتماعی زنگ خطری برای اقتصاد است. چند روز پیش معاون اول رییسجمهور آمار تکاندهندهیی از وضعیت شهرکهای صنعتی استان آذربایجان شرقی ارائه دادند که نشان میداد تنها 10 درصد واحدها فعال هستند. دقت کنید این اتفاق در استانی افتاده که روزگاری قلب صنعتی کشور بوده است.
در فاصله سالهای 85 تا 90 تعداد کارفرمایان نصف شده و 300 هزار شغلی هم که ایجاد کردهاند عمدتا کارگران خانگی بدون مزد بودهاند.
امروز دولت اعلام میکند که کشور به رشدی 4 درصدی رسیده اما باید به این نکته توجه داشت با توجه به عملکرد دولت قبل و عمیق شدن رشد منفی اقتصادی، رشدهای 2 و 3 درصدی که برای پایان سال در نظر گرفته شده به معنای رونق نیست بلکه کسادی است. بانک مرکزی تاکنون آمارهای مربوط به رشد اقتصادی در دو فصل بهار و تابستان را منتشر کرده است. در هر دوی این آمارها به غیر از دو سه صنعت بقیه صنایع رشدهای منفی داشتهاند.
با توجه به کاهش قیمت نفت پیش بینی میشود که رشد اقتصادی در سه ماهه سوم و چهارم امسال حتما بدتر خواهد بود. یکی از پیش رانهای رشد صنعت پتروشیمی بوده که چون خوراک پتروشیمی گران شده، مزیت صادراتی این صنعت کمرنگ و رشد آن کاهش خواهد یافت.
با توجه به این مواردی که گفتم اگر بخواهم بگویم آستانه تحمل اقتصاد ایران به کاهش قیمت نفت چقدر است باید بگویم که اقتصاد ایران از آستانه عبور کرده است. پیشنهاد بنده این است که دولت حرکتهای لرزان و ترسان در عرصه اقتصاد را در چنین شرایطی که زنگ خطر به صدا درآمده است کنار بگذارد و به مانند آرژانتینیها که خود را از ورشکستگی نجات دادند با راهاندازی پروژههای کوچک یا کمکهای مالی دولتی تولید را راه بیاندازد.
اگر دولت نتواند به اقتصاد سر و سامان بده این خطر وجود دارد که دوباره دولتی پوپولیستی روی کار بیاید و نشان دادن کارنامه دولت بتواند نظر افکار عمومی را به خود جلب کند. دولت باید به مردم توضیح دهد که برای اقتصاد ایران و بهبود معیشت مردم چه کرده وگرنه مردمی که جنگ و تحریم را تجربه کردهاند دیگر تاب و توان شرایط سختتر از این را نخواهند داشت.