تخریبی که درمان است
«پل روگذر گیشا تا پایان شهریور برچیده میشود، خداحافظی از پل گیشا، پل گیشا نوروز 97 را نمیبیند...» اینها همه تیترهایی است که برای تخریب پل گیشا این روزها دیده میشود.
اینطور که از اخبار برمیآید، عمر مفید این پل به پایان رسیده است. اما شاید بسیاری بر این باورند که این پل یکی از عناصر شهری است. در واقع پل گیشا را از منظر عنصر شهری نگاه میکنند و تخریبش را به منزله تخریب شناسنامه شهر میدانند.
اما نباید فراموش کرد که این پل، مانند بسیاری از پلهای دیگر به صورت موقت برای عبور و مرور شهروندان و کاهش بار ترافیکی، سالهای پیش ساخته شده بود. پل کریمخان، حافظ، پل چوبی، آزمایش و... نیز سرنوشتی مشابه دارند. مدتهاست مورد بررسی قرار گرفتهاند تا تصمیمات نهایی برای تقویت یا برچیدن آنها گرفته شود.
اما اساس ساخت این پلها چه بود؟ کارشناسان حل مقطعی مشکل ترافیک را دلیل اصلی آن میدانند. خوب که نگاه کنیم، ترافیک تهران سر درازی دارد و برای امروز و دیروز نیست. شاید بیش از 40سال باشد که معضل ترافیک در این شهر جا خوش کرده و انگار بخشی از خیابان شده است. آلودگی هوا، سر و صداهای سرسامآور هم مانند فرزندان این معضل، دنبال دامن مادر را گرفته و به تهران آمدهاند. عدهیی میگویند از سال 46 با مونتاژ و تولید پیکان، پای ترافیک به پایتخت باز شد. از دهه 50 به بعد، خواستند که با این مهمان ناخوانده که روز به روز هم در این شهر بیشتر جولان میداد، مقابله کنند. پس از آن طرح احداث پلهای فلزی بر سر چهارراهها و تقاطعهای شلوغ، همچنین یک طرفهکردن خیابانهای پر رفت و آمد از نیروهایی کمکی برای مبارزه با ترافیک بودند. پلی شمالی-جنوبی در بلوار میرداماد، پل خیابان سعدی و پل فلزی خیابان انقلاب، تقاطع چهارراه کالج و پل گیشا از نخستین راههای درمان ترافیک تهران بود. در برخی گلوگاهها هم این پلها توانستند تا حدی مرهمی برای بحران تردد در این شهر شوند اما رفته رفته، علاوه بر پیکانهای تولیدی سال 46، خودروهای دیگری هم به خیابانها
وارد شد. این افزایش خودروها مانند ناقل ویروسی بود که ترافیک تهران را از نقاط اصلی به خیابانهای دیگر رساند. این روزها وسایل نقلیه عمومی هم وارد حریم شهر شده بودند و مسیرهای جداگانهیی برای تردد آنها در نظر گرفته شده بود. با این حساب، دیگر پلهای فلزی و بلوکگذاری خیابانها برای یک طرفه کردن هم حریف تهران گره خورده با ماشینها نمیشدند.
این روزها که صحبت از تخریب پل گیشاست، شاید بد نباشد که به دیدگاههای شهروندی نگاهی تازه کنیم. گاهی به نگاه تردید در عناصر شهری نظر کنیم و دوباره از خودمان بپرسیم که آیا فلان پلی که در حال تخریب است، عنصر شهری به حساب میآید؟
پل گیشا بهانهیی است تا تصورمان از عناصر شهری را تغییر دهیم. نباید فراموش کنیم که بسیاری از سازهها در این شهر برای خاطرهسازی نیامده بودند که موقع تخریبشان دل کندن از آنها سخت شود. این بناها، آمده بودند تا حال شهر را بهبود بخشند و ممکن است روزگاری به کلی از بین بروند. پل گیشا یا کریمخان تفاوتی ندارد. مهم حفظ حیات شهری و ایمنی شهروندان است. از این منظر اگر نگاه کنیم، تخریب پل گیشا اتفاق خوبی است؛ اتفاقی که شاید در ظاهر، به از بین رفتن یکی از نمادهای شهری تعبیر شود.