فقر از نگاه فقرا
گروه اقتصاد کلان|
کتاب «خروج از فقر» که به تازگی ترجمه و منتشر شده، این هفته موضوع جلسه موسسه دین و اقتصاد قرار گرفت و به بهانه آن راهکارهای خروج از فقر در ایران نیز بررسی شد. جعفر خیرخواهان مترجم این کتاب، سخنران اصلی جلسه یاد شده بود که در آن شرح و بررسیای جامع از کتاب ارائه داد. این کتاب پژوهش تطبیقی جدیدی در بیش از 500 جامعه محلی در 15 کشور جهان (برای بررسی وضعیت 60 هزار زن و مرد فقیر، فقیرشده یا فقیرنمانده طی یک دهه از 1995 تا 2005 میلادی) ارائه و چگونگی و چرایی خروج مردم فقیر از فقر را تشریح میکند.
به گفته خیرخواهان، این یکی از اندک تلاشهای پژوهشی تطبیقی بزرگ مقیاس با تمرکز بر تحرک اجتماعی برای بیرون آمدن از فقر به جای توجه صرف به خود فقر است. به گفته وی، این نخستینبار است که یک گزارش بانک جهانی به درک و فهم خود مردم فقیر از آزادی، دموکراسی، برابری، توانمندسازی و آرزوهایشان متکی شده است و چگونه این عوامل بر مردم فقیر در بسترهای متفاوت اجتماعی و سیاسی تاثیر میگذارد.
نکته قابلتوجه نگاه روش شناختی این کتاب است که برای پدیدهیی اجتماعی مانند فقر نوع مواجهه و راهحلهایی فردی ارائه نکرده؛ موضوعی که در بسیاری از متون عامیانه به وفور دیده میشود. در یکی از فصول این کتاب با عنوان «من باور دارم که میتوانم» نشان میدهد که تلاشهای فردی در فقرا هیچ تفاوتی از نظر وجود عمل ارادی با دیگران ندارد بلکه تنها موانع اجتماعی و جبری (نابرابری فرصت) وضعیت آنها را رقم زده است.
پروژه صدای فقرا
به گزارش «تعادل» نشست هفتگی دین و اقتصاد این هفته به موضوع فقر و رفتار فقرا اختصاص داشت. در این نشست کتاب «خروج از فقر؛ راههای بالا رفتن از نردبان زندگی» مورد نقد و بررسی قرار گرفت. کتاب «خروج از فقر» یک پژوهش اقتصادی چهارگانهیی است که دیپا نارایان مدیر پروژه از لنت پریچت مدرسه کندی هاروارد با همکاری سمیه کاپور بانک جهانی (دهلینو) انجام داده است. این کتاب در
4 جلد با عناوین متفاوت منتشر شده است؛ «دیدگاههای بینرشتهیی درباره تحرک اجتماعی»، «راههای بالا رفتن از نردبان زندگی»، «وعده توانمندسازی و دموکراسی در هند» و «سربرآوردن از خاکسترهای جنگ و درگیری» به ترتیب عناوین جلد تا چهارم این کتاب هستند که با نام کلی «خروج از فقر» منتشر شده است.
جعفر خیرخواهان مترجم کتاب سخنرانی خود را با طرح این پرسش آغاز کرد که آیا فقیر بودن افراد یک امر وابسته به مسائل ذاتی و فیزیکی آنهاست یا اینکه مربوط بر شرایط است؟ و به این سوال چنین پاسخ داد که در گذشته تصور بر این بوده که فقرا انسانهای خاصی هستند و با باقی مردم تفاوت دارند ولی بعدها و تحقیقات بعدی نشان داده که ابدا چنین نیست. فقرا هیچ تفاوتی با ما ندارند بلکه این شرایط است که آنها را در محدودیت نگه داشته است و هر انسانی اگر به جای آن افراد قرار بگیرد فقیر خواهد شد.
این اقتصاددان به محتوای کتاب خروج از فقر و بالا رفتن از نردبان زندگی اشاره و بیان کرد: در این کتاب نیز بر این بحث که فقر زاده شرایط است، تاکید شده است. این کتاب از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نوشته شده و کشور و ۵۰۰ جامعه محلی بررسی را هم بررسی کرده است تا بفهمند فقرا چطور زندگی میکنند؟ چه فکر میکنند و چطور میتوان آنها را ارتقا داد؟ این کتاب سعی کرده بررسی کند که مساله فقر توسط فقرا چگونه تحلیل میشود؟ به عبارتی فقر را نه از بیان اندیشمندان و روشنفکران که از زبان فقرا
مورد بررسی قرار میدهد و بعد به این نتیجه میرسد که هر کسی در وضعیت فقرا قرار بگیرد، فقیر خواهد شد. به عبارتی فقر یک شرایط است که فقیر در آن قرار میگیرد و فقیر میشود و ضمن اینکه فقر یک مساله دایمی نیست و گذراست و میتوان از این وضعیت بیرون افتاد.
خیرخواهان بخشی از سخنانش را به توضیح بخش دیگری از کتاب اختصاص داد که بررسی میکند آیا فقرا را میتوان ارتقا داد؟ و به این نتیجه میرسد که فقرا خودشان هم تمایل دارند از فقر بیرون بیایند و سپس این سوال را مطرح کرد که مساله اینجاست که چرا نمیتوانند؟ پاسخ این کتاب این است که موانعی بر راه آنها وجود دارد. با این حال آنها امید و آرزو دارند و اگر بتوان فرصتهای برابر اقتصادی و سیاسی ایجاد کرد، میتوان برای خروج آنها از فقر اقدام کرد. در یکی از بخشهای این کتاب این بررسی میشود که چرا فقرا نمیتوانند با هم به اجماعی برسند که خود را از فقر نجات دهند؟ چرا نمیتوانند اقدام جمعی کنند؟
وی به مبحث دیگری از این کتاب اشاره کرد و گفت تاکنون مطالعات صرفا مبتنی بر این بوده که تعداد جمعیت فقیر در یک کشور طی یک بازه زمانی چه تغییری میکند این درحالی است که در این مطالعه بررسی شده که لزوما این روش صحیح نیست، چون همواره علاوه بر اینکه تعدادی از افراد از فقر خارج میشوند تعدادی از افراد هم هستند که فقیر میشوند یا به خط فقر سقوط میکنند سوال اینجاست که چرا چنین میشود؟ طی یک بازه زمانی چه تعداد افرادی فقیر میشوند و چه تعداد افرادی از فقر خارج میشوند؟ و چه اقداماتی میتوان کرد که فرد به زیر فقر سقوط نکند؟ این کتاب به این نتیجه میرسد که راهکارهایی وجود دارد مثلا اینکه از ورشکستگیهای آنها جلوگیری کند.
این اقتصاددان به تفاوت آمار نرخ فقر توسط آنچه دولت اعلام میکند و آنچه در واقعیت وجود دارد، نیز اشاره و بیان کرد؛ بررسیهای این کتاب نشان داده است نرخ خط فقر در جوامع محلی ۸۰درصد بیش از آنچه بوده که دولت اعلام کرده است.
خروج از فقر فردی نیست
جعفر خیرخواهان در ادامه با بیان اینکه خروج و ورود به فقر هم منوط به شرایط است، گفت: بررسیها نشان داده، خروج از فقر به ابتکار عمل و خلاقیت فقرا ارتباطات زیادی دارد. از سوی دیگر یکی از نتایج مهم این بررسیها این بوده که اتفاقاتی از قبیل بیماری و معلولیت خود از عوامل مهم راندن افراد به زیر خط فقر است. همچنین حتی مرگ اعضای خانواده تاثیر مهمی بر زندگی اقتصادی برخی افراد دارد به این معنا که هزینهیی صرف کفن و دفن میشود، عامل کاهش سطح زندگی و حتی سقوط به زیر خط فقر است.
وی با اهمیت گذاشتن بر نقش خانواده بر فقیر شدن یا خروج از خط فقر این را هم گفت که نهاد خانواده هم برای کمک کردن و مساعدت کردن به فقرا بسیار مهم و تاثیرگذار است. یعنی در شرایطی که افراد به دلایل مختلف در حال رفتن به زیر خط فقر بودند نقش خانواده که بیرحم بوده یا یاریرسان بودهاند اهمیت زیادی دارد.
وی به نقش سیاسی و دموکراسیها هم اشاره کرد و گفت: نکته جالب دیگر این است که گرچه دموکراسیها معمولا به این افراد کمکی درراستای بهبود وضعیت معاششان نداشتند ولی غالبا فقرا به دموکراسی و آزادی اعتقاد داشتند. همچنین نکته جالب دیگر این است که سازمانهای مردمنهاد به نظر میرسد تاثیر چندانی در خروج افراد از فقر نداشتهاند ولی در عوض خلاقیت و ابتکار عمل فقرا در این زمینه بسیار موثر است و در عین حال شکست ابتکار عمل شخصی باعث سقوط به فقر شده است. خیرخواهان به نقش ثروتمندان در فقیرتر کردن فقرا اشاره کرد و گفت: یکی از نکات مهم در بحث فقرا این است که ثروتمندان در زندگی فقرا تاثیر میگذارند و آن نیز از حیث ابزارآلاتی است که دراختیار دارند. مثلا میتوانند قیمتهای محصولات مناطق محلی را کنترل کنند. در عین حال روستاییان خود شرایطی دارند که فقرشان را تشدید میکند مثلا میتوان به نبود امکانات در روستاها جاده و پل و... اشاره کرد که ارتباطات را برای روستاییان دشوار کرده است. همچنین نداشتن صنف و... منجر به آن شده که خریداران بتوانند به راحتی محصولات آنها را با قیمت پایین از دست آنها درآوردند و مانع آن شوند که سطح زندگی روستاییان ارتقا یابد.
این پژوهشگر حوزه فقر به نقش مسوولان در کشورهای فقیر در وضعیت جامعه نیز اشاره کرده و میگوید: در جوامع فقیر عموما مردم معتقدند رهبرانشان درگیر فساد هستند و جالب است که وقتی امکانات بیشتر میشود عدهیی فساد بیشتر میکنند و بهدنبال رانت میروند و وضعیت بهتری پیدا میکنند در عین حال فرصت را از فقرا میگیرند. وی به رفتار فردی فقرا که به فقر آنها هم دامن میزند، اشاره کرد و گفت: یکی از نکات مهم درباره فقرا این است که آنها وام مصرفی زیاد میگیرند چراکه به آینده امیدوار نیستند و ترجیح میدهند در حال حاضر خوش باشند در حالی که چنین کاری به فقیرتر ماندن بیشتر آنها منجر میشود چراکه وام مصرفی میگیرند و پول آینده خود را هم بیهوده بهره میدهند. این نیز مسالهیی است که کتاب اقتصاد فقیر به آن پرداخته است.