نبرد مجازی
بهاره مهاجری|
معاون سردبیر|
حدود 50 سال پیش دو کامپیوتر در دانشگاه « یو سی ال ا » و « استنفورد » امریکا با فاصله حدود 570 کیلومتر به یکدیگر متصل شدند تا یک شبکه کامپیوتری را شکل دهند. در آن مقطع زمانی، بنیانگذاران این حرکت، شاید تصور نمیکردند پایه کاری را میگذارند که طی 50 سال آینده رویدادهای بسیار مهمی را رقم خواهد زد و به نوعی سلاحی تازه برای جنگهایی که در فیلمها به نمایش در میآمد، ابداع خواهند کرد. هر چند در آن زمان، این شبکه را تحقیقات نظامی امریکا تامین مالی کرده و آن را آرپانت (ARPANET) نام نهاده بودند، اما با آنچه بعدا رخ داد و این کار از حالت آزمایشگاهی توسعه پیدا کرد و به اینترنت تبدیل شد، سیستمهای عصبی همه دنیا از تجاری گرفته تا نظامی را دگرگون ساخت که برخی از نمونههای آن در تحولات اخیر مشهود است:
2.5 سال پیش به ظاهر کودتایی در ترکیه روی داد و نظامیان درصدد سرنگونی رجب طیب اردوغان برآمدند؛ این نظامیان تمامی شبکههای مخابراتی را برای عدم دسترسی اردوغان و طرفدارانش مختل کرده بودند اما یک شبکه را نتوانستند از کار بیندازند و همان عامل کلیدی پیروزی اردوغان بر کودتاچیان بود: فیس تایم آیفون، شبکه ارتباطاتی که از طریق اینترنت متصل میشود. اردوغان از طریق فیس تایم به هوادارانش توصیه کرد که بیرون بریزند و جلوی کودتاچیان را بگیرند. هواداران اردوغان به خیابانها ریختند و کودتاچیان را شکست دادند.
در سال 2016 در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا، اتفاق کم نظیر دیگری رخ داد. تا پیش از این انتخابات کمتر کسی فکر میکرد شبکههای اجتماعی از قبیل فیس بوک، توییتر و یوتیوب بتوانند تاثیر بسزایی بر نتایج انتخابات بگذارند. چه آنکه وقتی دونالد ترامپ بر خلاف دیگر نامزدهای ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا از توییتر برای پاسخ به مخالفان یا اظهارنظر درباره موضوعی استفاده میکرد، در وهله نخست، کسی چندان جدی نمیگرفت اما بعدا حساب کار دست دیگران آمد که این شبکه اجتماعی میتواند چه نقش مهمی در شکل دهی افکار عمومی و جهتدهی به آن ایفا کند. « جملاتی کوتاه و موجز که حامل پیامهای مهمی است» این نقطه نظر یک کارشناس رسانهای درباره توییتر است.
به هر روی، در این انتخابات، شبکههای مجازی، سلاحی بودند که توانستند برگ برنده را از هیلاری کلینتون بگیرند و در دست دونالد ترامپ قرار دهند.
روند تاثیرگذاری و نفوذ شبکههای مجازی و استفاده از آن به عنوان « سلاح جنگی» (Weaponization) نه تنها موضوع و سرفصل یکی از گزارشهای فارن افیرز شد، بلکه موضوع پایان نامه بسیاری از دانشجویان و فارغالتحصیلان دانشگاههای معتبر جهان هم قرار گرفته و این پرسش مطرح است که با این سلاح چه باید بکنیم. چرا که این سلاح اکنون در اختیار همه قرار گرفته و همگانی شده است. در واقع اینترنت زندگی همه را طی یک دهه گذشته تغییر داده است. هر کسی مبدل به جمعکننده اطلاعات و انتقالدهنده آن شده است و در این اوضاع و احوال آنکه بیشترین بهره را میبرد، کسی است که بخواهد از این ابزار واقعا به عنوان سلاح استفاده کند؛ کاری که عملا در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده امریکا صورت گرفت. ارسال اخبار دروغ و فریب دادن مردم با این اخبار. آیا باید آن را محدود کرد؟ پاسخ به این سوال منفی است چون عملا این امکان وجود ندارد. تجارت و به نوعی زندگی همه به بستر آن یعنی اینترنت وابسته شده است و بستن اینترنت در این اوضاع و احوال که ساختار اقتصاد جهانی را در دست گرفته، به معنای فروپاشی است. پس چه باید کرد؟ بنا بر گفته «سینگر» و «بروکینگز» نویسندگان کتاب « شبه جنگ: سلاح جنگی شبکههای اجتماعی» ، این دیگر بستگی به طرفین جنگ دارد که چقدر بر جناح مقابل از لحاظ روانی اثر گذارند و اینکه هر طرف چقدر این موضوع را میتوانند به عنوان « میدان جنگ» تشخیص دهند.