مردم، قدرت و منافع (94)
نوشته: جوزف استیگلیتز|
ترجمه: منصور بیطرف|
چرا دولت؟
نیاز به کنش جمعی
اقتصاددانان طی نیم قرن گذشته به فهم عمیقتری از محیطی که در آن برخی از کنشهای جمعی مورد نیاز است تا دستیابی به اهداف اجتماعی تضمین شود، رسیدهاند- و اینکه بازارها، خودشان قادر نیستند کارآمد باشند یا آنکه پیامدهای عادلانهای را به وجود آورند. در این کتاب بهطور مکرر بر مثلا، اختلافات فراگیر میان بازگشت (سود) خصوصی و اجتماعی - برای مثال در نبود مقررات- تاکید شده و اینکه افراد قادر نخواهند بود تا هزینه آلودگی اشان را در محاسبات اقتصادی، به حساب آورند.بازارها به تنهایی آلودگی زیادی، بهطور نابرابر و بیکاری تولید میکنند اما تولید آنها درخصوص تحقیقات بنیادین بسیار کم است. موارد مشخصی وجود دارد که ما همگی از آن بهره میبریم، مانند دفاع ملی؛ اینها را «کالاهای عمومی» مینامند و باید آنها را بهطور جمعی فراهم کرد. اگر ما بر شروط خصوصی یک کالای عمومی تکیه کنیم، در این صورت یک «کم عرضهای» خواهد بود. مردم یا بنگاهها فقط به منفعت خودشان فکر میکنند نه به منافع اجتماعی وسیعتر. در حالی که دفاع نمونه عینیتر است، نمونههای بسیار زیادتر دیگری هم وجود دارد: درست همانطور که اقتصاد کشت برنج از زیر ساختار یک نظام کانالی خوب بهرهمند شد، همین طور همگی ما از یک زیرساخت عالی جادهها، فرودگاهها، برق، آب و فاضلاب بهرهمند میشویم . پیشرفتهای فناوری هم کالای عمومی است. فصل اول تاکید کردیم که چگونه پیشرفت دانش، مهمترین منبع افزایش در استانداردهای زندگی است. ما همگی از ابداعاتی مانند ترانزیستورها و لیزرها بهره میبریم. به همین خاطر است که تحقیقات پایهای باید از طرف دولت تامین منابع شود. یکی از مهمترین کالاهای عمومی، یک دولت کارآمد و عادل است، چیزی که ما همگی از آن بهره خواهیم برد. اگر ما خواهان دستیابی به دولت خوب هستیم، حمایت عمومی افراد و نهادهایی که در منافع عمومی درگیر هستند - از جمله رسانه مستقل و باشگاههای فکری - لازم است. حوزههای بسیار زیاد دیگری هم وجود دارد که بازارها قادر نیستند آنچه باید انجام دهند، انجام دهند و کنش جمعی در این خصوص میتواند به زیستن را بهبود بخشد. دلیل اینکه چرا ما تنوعی از برنامههای بیمهای اجتماعی داریم (از بازنشستگی گرفته تا درمان برای افراد پیر، تا بیمه بیکاری) ساده است: اینها ریسکهای بزرگی هستند که طبق آن تاثیر بزرگی بر به زیستی فردی دارد اما پیش از آنکه دولت بتواند همراهی کند، بازار تضمینی علیه این ریسکها فراهم نکرد و اگر هم کرد فقط با قیمتهای بالا همراه با هزینههای تراکنش بالا انجام داد. اقتصادهای پویا همیشه در گذر هستند و بازارها این گذر را به تنهایی نمیتوانند خوب مدیریت کنند. ما اکنون از یک اقتصاد تولید صنعتی به سمت یک اقتصاد جهانی شده، شهری شده و مبدع که همراه آن تغییرات مشهودی در ترکیب جمعیتی آن است، حرکت میکنیم.