سوالاتی که «جنتلمنهای پشت میز مذاکره» باید پاسخ گویند
رییسجمهوری امریکا بارها و بارها از آمادگی برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران سخنگفته و مدعیاست بدون هیچ پیششرطی پای میز مذاکره حاضر میشود. «دونالد ترامپ» و همراهانش در کاخ سفید پیش از هر چیز باید به پرسشهایی اساسی در این باره پاسخ گویند.
ایرنا با بیان این مطلب درگزارشی افزود: دونالد ترامپ رییسجمهوری امریکا در مقاطع پرشمار و به صورت مکرر برای مذاکره با جمهوری اسلامی ایران اعلام آمادگیکرده و خواستار گفتوگو برای دستیابی به بدیلی برای توافق هستهای شده است که در سال ۲۰۱۵ بین ایران و گروه ۱+۵ شکل گرفت.
با وجود تلاشهای امریکا و متحدان اروپایی واشنگتن برای سوقدادن ایران به سوی مذاکرهای که دلخواه غربیها باشد و تکرار بلاشرط بودن مذاکرات، چند سوال مطرح است که پاسخ دادن به آنها ضرورتی اساسی دارد.
۱- دونالد ترامپ که پیش از روی کارآمدن، سودای خروج از برجام را در سرمیپروراند، سرانجام برای عملیکردن وعدهاش که متضمن خواست لابیهای صهیونیستی و پیشبرد رویکرد اخاذی از کشورهای عربی منطقه بود، روی تعهدات دولت امریکا پاگذاشت و یکی از آشکارترین پیمانشکنیهای تاریخ کشورش را به نمایش گذاشت. نخستین سوالی که به ذهن میرسد و بارها از سوی مسوولان ارشد جمهوری اسلامی مطرح شده اینکه چگونه میتوان از تکرار این عهدشکنی ایمن بود و از سابقه اقدام رییسجمهوری امریکا چشم پوشید؟
۲- رییسجمهوری امریکا و چهرههایی چون «مایک پمپئو» وزیر خارجه کابینه وی بارها ماموریت و هدف اصلی تقابل با ایران را محدود کردن تهران در منطقه، مقابله با سیاستهای جمهوری اسلامی و در واقع عقب راندن از موضع اقتدار عنوان کردهاند. به همین خاطر این پرسش نیز اساسی است که آیا فقط قرار است بدیلی برای برجام جستوجو شود یا اینکه میزی بزرگتر از گفتوگوهای هستهای و با گزینههایی چون خلع سلاح موشکی چیده شود؟ البته اظهارات اخیر وزیر امور خارجه فرانسه که به آن اشاره شد در کنار گفتههای صریح امریکاییها تا حد زیادی پاسخ این سوال را مشخص ساخته است.
۳- «آن جنتلمنهای پشت میز مذاکره، همان تروریستهای فرودگاه بغداد هستند، اینها همانها هستند، تفاوتی نمیکنند. لباس عوض میکنند. این دست چدنی است که پوشش مخملی و دستکش مخملی را بیرون میآورد و خودش را نشان میدهد، والّا باطن، همان باطن است؛ هیچ تفاوتی ندارد. اینها نمیتوانند کسانی باشند که انسان به اینها اطمینان پیدا کند.»؛ این بخشی از بیانات رهبر انقلاب در نماز جمعه بیست و هفتم دیماه است که ماهیت امریکاییها را عیانتر میسازد. همزمان با این بیانات، «برایان هوک» نماینده امریکا در امور ایران مدعی شد که اطمینان دارد توافق هستهای جدید جلوی «سیاستهای توسعهطلبانه» تهران را خواهد گرفت.
در پیوند با جلوگیری از سیاستهای تهران که سران کاخ سفید آن را توسعهطلبانه میخوانند، این پرسشی دیگر است که آیا ترامپ در صورت انعقاد توافقی تازه، دست از اقدامات جنونآمیز همچون ترور سردار سلیمانی و توسل به تروریسم دولتی برمیدارد یا همچنان قرار است بهرهگیری از زور و هنجارشکنی و انواع حربههای نامشروع را برای عقبنشاندن گام به گام تهران ادامه دهد؟
۴- ترامپ در اواخر سال جاری میلادی انتخابات ریاستجمهوری را در پیشدارد و با توجه به چالشهایی چون استیضاح از سوی دموکراتها، رقیبانی مصمم و جدی را پیش روی خود میبیند. آنچه مشخص است اینکه بسیاری از رسانهها و نخبگان حوزههای مختلف سیاسی، فکری، مدنی، فرهنگی و اقتصادی، تمام توان خود را برای بیرون راندن ترامپ از کاخ سفید بسیج خواهند کرد.
در صورت پیروزی دموکراتها بر ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ چه تضمینی برای پابرجایی توافق بدیل برجام وجود خواهد داشت؟ در این خصوص چند روز پیش برایان هوک در گفتوگویی رسانهای عنوان داشت دولت امریکا در صورت حصول توافقی جایگزینِ برجام، آن را به کنگره خواهد برد تا به قانون تبدیل و تثبیت شود.
در این صورت هم باز سوالاتی به ذهن میرسد از جمله اینکه آیا کنگره به توافق احتمالی مورد نظر ترامپ رای خواهد داد یا خیر؟ در حال حاضر اکثریت کرسیهای مجلس نمایندگان در اختیار دموکراتها است و بسیاری از ناظران میگویند در انتخابات آتی مجلس سنا که همزمان با انتخابات ریاستجمهوری برگزار میشود، احتمال بالایی وجود دارد که رقبای ترامپ اکثریت سنا را هم از دست جمهوریخواهان حامی رییسجمهوری درآورند. با توجه به رویه و ویژگیهای ترامپ، حتی قانونیشدن توافق بدیل برجام نمیتواند ضمانت محکمی برای دوام آن باشد. از دید طیفی از ناظران، رییسجمهوری امریکا در صورت پیروزی مجدد ممکن است خود را بینیاز از توافق یا تلاش برای مذاکره با ایران جهت کارنامهسازی حوزه سیاست خارجی ببیند و تصمیماتی یکجانبهگرایانه، هیجانی و خلقالساعه بروز دهد.
۵- ترامپ شاید از طریق تهدیداتی چون افزایش ۲۵ درصدی تعرفه گمرکی بر واردات خودروهای اروپایی، بتواند همراهی حداکثری اعضای اروپایی برجام را برای جایگزینی آن به نوعی خریداری یا اخاذی کند اما این توافق طرفهای دیگری چون روسیه و چین دارد. ضمن اینکه برجام توافقی است که قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت وجه تضمین آن به شمار میآید. با توجه به این واقعیت این موضوع هم پرسش مهمی را پدید میآورد که رییسجمهوری امریکا برای حصول توافق جدید چگونه خواهد توانست نظر مساعد تهران، پکن و مسکو را جلب کرده و جایگزینی قانعکننده برای توافق هستهای تابستان ۲۰۱۵ بیابد؟