مردم، قدرت و منافع (158)

۱۳۹۸/۱۱/۱۲ - ۰۰:۰۰:۰۰
کد خبر: ۱۶۲۵۵۹
مردم، قدرت و منافع (158)

نوشته:  جوزف  استیگلیتز|

ترجمه:  منصور  بیطرف|

فصل یازدهم

   بازپس‌گیری امریکا

«وامانده‌های خود را، مسکینان خود را، توده‌های درهم کز کرده خود را / که آرزوی تنفس در آزادی را دارند/ وازدگان مصیبت‌زده سواحل پرغلغله‌تان را / راهی کنید، بی‌خانمان‌ها و توفان‌زدگان را سوی من راهی کنید / چراغم را در کنار درب زرین برمی‌افرازم!»

کتیبه نوشته شده روی مجسمه آزادی. سونات «غول جدید» سروده اما لازاروس طرز حکومت ما آنقدر درهم ریخته است که مجبوریم برای درمان آنچه را که آزرده ‌مان می‌سازد به بنیادهایمان روی بیاوریم. دیگر ترفندهای کوچک ترتیبات جاری به ما آنچه را که نیاز داریم نمی‌دهد. دیگر به عنوان یک امریکایی به چه چیزی باید معتقد باشیم؟ به رغم لحظه‌ای که ما خودمان را در آن می‌یابیم و تصویری که اکنون به دنیا ارایه می‌دهیم، نظر من این است که ما هنوز از اساس یک کشوری هستیم که به عدالت، برابری فرصت‌ها و به آنچه که مجسمه آزادی ارایه می‌دهد، به آن حماسه سنگ‌نوشته‌ای که روی آن است. ما هنوز کشوری هستیم که مردمانش مراقب همسایگانشان و ضعفا هستند. هنوز حقیقت، دانش و جامعه‌مان برای ما مهم هستند: ما خیلی با فردگرایان بی‌تمدنی که در طیف‌های غربی سیر می‌کنند، فرق داریم.  با ترمیم سیاست‌هایمان- و به نوبه آن اقتصادمان - آن ارزش‌هایی را که باید با بررسی آن ارزش‌های خودی خودمان شروع کنیم، دربر بگیریم و نگه داریم - و به یادمان باشد که طبقه سیاسی ما به‌طور وحشتناکی در بیان آنها در سیاست شکست خورده‌اند.

 ارزش‌های امریکایی چه هستند؟ از یک سیاستمدار بپرسید و او به شما یک چیز خواهد گفت. حرکاتش را که مشاهده کنید، شما به چیز دیگری پی می‌برید. شاید سوال در وهله اول خیلی ساده به نظر برسد اما این سوال در قلب مسائلی است که به ما به عنوان یک کشور مصیبت وارد می‌کند. منظور من از «ارزش‌ها» به آن مفهومی نیست که دیگران راست مذهبی غالبا از آن برداشت می‌کنند: ارزش‌هایی که در انتخاب‌های شخصی ‌مان و در زندگی خانوادگی‌مان بیان می‌شود.نه، آنچه را که من به آن ارجاع می‌دهم، ارزش‌هایی است که سیاست‌های عمومی، برنامه‌ها و دورنمای اقتصادی‌مان را بیان می‌کند.  یکی از تناقض‌های نظم اقتصادی این است که ما افراد را به سادگی مدل می‌کنیم انگار که ما خودخواه و مادی‌گرا هستیم. اما ما با توجه به بازتاب‌ها می‌دانیم که انسان‌ها خیلی فراتر از آن هستند. ما برای به دست آوردن پول تلاش می‌کنیم و متوجه می‌شویم که چیزی بیش از طمع و مادی گرایی تحسین برانگیز نیست یا فرومایگی اخلاقی که برخی با توسل به آن در کسب بخت ‌شان موفق می‌شوند. برخی به دنبال توجه هستند در حالی که دیگران گمنامی را بیشتر ترجیح می‌دهند؛ با این حال تعداد اندکی هستند که چیزهای قابل تحسین‌برانگیز را در ترامپ که از طریق دروغگویی مدام و خودشیفتگی توجهات را جلب کرده، پیدا می‌کنند.