قیمتها باید واقعی شود
هادی حقشناس ٭
در اقتصاد ایران چند نرخ هیچگاه به صورت واقعی تعیین نشده است. به دلیل اینکه قیمت این نرخها واقعی نبوده است در خوشبینانهترین حالت منابع تلف شده و در بدبینانهترین حالت هم رانت و زمینههای سوءاستفاده ایجاد شده است. بهعنوان مثال اگر قیمت بنزین واقعی شد دلیل اصلی این بود که این کالای استراتژیک قاچاق میشد، از طرف دیگر اتلاف منابع در مصرف اتفاق میافتاد و عوارض آن هم آلودگی زیست محیطی بود. پس قیمت بنزین واقعی شد که قاچاق نشود، اتلاف منابع صورت نگیرد و آلودگی هوای کلانشهرها بهبود پیدا بکند. همین موضوع در نرخ پول هم هست اگر نرخ پول، یعنی نرخ بهره واقعی نشود طبیعی است که پول از نظام بانکی خارج میشود و به سراغ سوداگری خرید سکه و زمین و خودرو و آپارتمان و بورسبازی میرود. باز یعنی منابع تلف میشود. به جای اینکه پول به سمت بخش واقعی اقتصاد هدایت شود به سمت بخش غیرواقعی هدایت میشود که نتیجه آن رشد اقتصادی نامطلوب است که سایر شاخصهای کلان اقتصادی تحتالشعاع قرار میگیرد. چون پول به جای اینکه در مسیر تولید باشد در مسیر تخریب سایر شاخصها میرود و بیدلیل نیست که در بیش از 4 دهه در اقتصاد ایران ما کمتر از 10 درصد این سالها نرخ تورم یک رقمی داشتیم. چون بازار پول در مسیر خودش هدایت نشده و قیمت پول هیچگاه واقعی نشده نبود. اگر نرخ تورم بالاتر از نرخ سپردهها باشد نه اینکه نمیشود، میشود اما نتیجه این میشود که پول از بانکها خارج شود و به جای دیگری هدایت بشود. از همه این نرخها مهمتر نرخ ارز است. نرخ ارز به دلیل اینکه جذابیت خارجی دارد و جذابیت انتقال سرمایه و انتقال دارایی به خارج کشور دارد و به دلیل اینکه عموم ایرانیان تمایل دارند که سرمایهگذاری خارجی هم داشته باشند و این امکانپذیر نیست مگر با ارز، در نتیجه ارز جذابیتهای چندجانبه دارد در همین سنوات گذشته که نرخ ارز واقعی نبود، حتما بازار موازی تشکیل شده است و حتما اتلاف منابع صورت گرفته است. حتما بانکها و کسانی که دنبال مجوز بودند یا اصطلاحا امضای طلایی بخشی از نظام اداری را فاسد کرده است در این تردیدی وجود ندارد. وقتی نرخ ارز دو برابر و گاهی اوقات سه برابر میشود، برای هرگونه خلافی وسوسهانگیز است مثلا یک میلیارد دلار ارز 4200 تومانی با ارز بازار آزاد تفاوتی در حد 7، 8 هزار میلیارد تومان دارد. اینگونه ثروتهای افسانهای باعث تخلفات فراوانی میشود. آنچه در گزارش دیوان محاسبات درباره 8/4 میلیارد دلار ارز 4200بود، این نبود که این دلارها گمشده است، بلکه این بود که در واقع ارزی که برخی از افراد حقیقی یا حقوقی گرفتهاند ما به ازای آن کالا وارد ایران نشده است و دادستانی تهران هم چند روز بعد گزارش داد که برای برخی از افراد حدود در خواست محکومیت قضایی شده است. صورت مساله مشخص است در اقتصاد ایران که بهطور متوسط قبل از تحریمها در برخی از سالها 70، 80 میلیارد دلار واردات کالا انجام میشد و همین قدر صادرات نفت و صادرات غیرنفتی، اینکه 4.8 یا 5 میلیارد دلار ارز داده بشود و کالا وارد نشود نسبت به بزرگی اقتصاد ایران غیرطبیعی نیست، غیرطبیعی این است که چرا نرخ این نوع ارز با ارز آزاد باید تفاوت 200 درصدی داشته باشد این تفاوت 200 درصدی وسوسهانگیز و همچنین فسادانگیز است و افراد حاضرند 20 سال هم زندان بخوابند ولی خلاف عدم برگشت دلار را انجام بدهند. یا خلاف عدم واردات کالا مابهازای دلار را انجام بدهند. همچنان که نرخ پول وقتی که غیرواقعی است تسهیلات به انحراف میرود همچنان که قیمت بنزین وقتی غیرواقعی میشود اتلاف منابع صورت میگیرد و همچنان که قیمت آب و سایر کالاها وقتی که واقعی نیست اتلاف منابع صورت میگیرد در نرخ ارز هم همین طور است. راهکار این است که یک بار برای همیشه ما بیاییم قیمتها را واقعی بگیریم اگر قیمت دلار واقعی شود حتما صفی ایجاد نمیشود که دلار بگیرند و حتما پروندهای تشکیل نمیشود که چرا دلار را گرفتند و کالا نیامده است.
اگر ما به مسائل اقتصادی ایران به شکل ریشهای نگاه کنیم کافی است که چند نرخ را اصلاح کنیم. ممکن است گفته بشود اصلاح این چند نرخ مثل نرخ پول یا نرخ ارز یا نرخ برخی از خدمات و کالای عمومی در کوتاهمدت تورم ایجاد کند. اما باید بپذیریم تورم در اقتصاد بر اساس قیمت کالای واقعی شکل میگیرد. اگر ارز داده شده است و شکر وارد بشود و از طرف دیگر برخی هم شکر را با قیمت دلار آزاد وارد کنند تورم بر اساس قیمت شکری خواهد بود که با دلار آزاد وارد شده است این در مورد بقیه کالاها هم مصداق دارد. به عبارت دیگر ما در سال 97 دلار 4200 تومان دادیم به دلیل اینکه تورم را کنترل کنیم اما عملا تورم بر اساس قیمت بازار آزاد دلار در اقتصاد ایران شکل گرفت. اگر از این تجربه سال 97 استفاده کنیم، قطعا در آینده این تجربه را نخواهیم کرد همچنان که در سنوات گذشته چنین اتفاقاتی افتاد ولی ما تجربه نکردیم. شاید نسل بعدی هیچگاه ما را نبخشد که بخواهیم یک بار دیگر تجربههای گذشته را تجربه کنیم. راهحل مشکلات اقتصادی برگشت به اصول بدیهی اقتصاد است و آن این است که قیمتها واقعی شود و به دهکهای کمدرآمد اگر آسیب برسد به خاطر این قیمتهای واقعی یارانه واقعی پرداخت شود.
٭استاندار استان گلستان