بازی مار و پله و سرمایهگذاری در بازار سرمایه
پیمان مولوی
حتما همه شما که این مطلب را میخوانید بازی مار و پله را بازی کردهاید، چه هیجاناتی که در دوران کودکی با گردش تاس و حرکت خانهها به پا نمیشد و چه امیدهایی که جان میگرفت و یا به سرعت از عرش به زمین سقوط میکرد. مار و پله یک بازی بود و همه قبل از شروع بازی با مکانیزم آن آشنا بودندو البته مکانیزم هم بسیار ساده بود حرکت یک تاس و شانسی که حرف اول و آخر را میزد و تقریبا مهارت تاثیری در بازی نداشت. این روزها که بازار سرمایه به هفته سوم نزولی خود قدم میگذارد، حرکت بسیاری از افراد، مرا به یاد بازی مار و پله میاندازد. همه آنچنان غافلگیر هستند که گویی در مختصات سرمایهگذاری خاصی ورود کردهاند که ریسک در آن وجود نداشته و ناگهان یک شبه با ریسک روبهرو شدهاند. در دنیای سرمایهگذاری در بازارهای موازی روشهای مختلف سرمایهگذاری وجود دارد، برخی از آنها به سبب تاسی برخی از میلیاردرهای بزرگ جهان همچون بافت معروفترند و برخی ناشناختهتر برای عموم. یکی از روشهای سرمایهگذاری، سرمایهگذاری رشد محور Growth Investing است؛ سرمایهگذاری که در آن سرمایهگذاران در بازارهای مالی و فیزیکی بنا را بر رشد آن صنعت و یا کالا در طول بازهای طولانی قرار میدهند این امر در اقتصاد آمریکا ممکن است یک بازه ۱۰ تا ۳۰ ساله نیز باشد و یا هر جای دیگر. صنایع و سهامهای رشد محور آیندهای در خور را نوید میدهند و متکی بر مزیتهای اقتصادی هستند، مثلا نیاز به پلاستیک در طول ۳۰ سال گذشته صنایع پتروشیمی را جزو صنایع رشدی قرار داده، در این صف میتوان صنایع بانکی و مالی، بیمهها و مواد غذایی و صنایع فلزی را هم قرار داد. نوع دیگر سرمایهگذاری سرمایهگذاری ارزش محورValue Investing است، سرمایهگذاری که سرمایهگذار با قدرت تشخیص خود میتواند سهمی را پایینتر از ارزش بازار شناسایی کند و بعد به قیمت بفروشد، وارن بافت اسطوره این روش سرمایهگذاری است. نوع دیگر سرمایهگذاری سرمایهگذاری شاخص محورIndex Investing است، در این سرمایهگذاری سرمایهگذاران یک شاخص را به عنوان الگو بر میگزینند، مثلا شاخص ۳۰ شرکت بورس تهران یا پاخص ۵۰۰ اساند پی در آمریکا و یا هر شاخص دیگر و سبد سهامی مطابق با آن را انتخاب میکنند. در بین این نوع سرمایهگذاریها بر اساس بازارهای روبه بالا و پایین از استراتژیهای تهاجمی و تدافعی نیز بسیار استفاده میشود. حال بیایید، برگردیم به بازی مار و پله و ربط آن به سرمایهگذاری این روزهای بورس؛ در بازی مار و پله تکلیف روشن است، یک تاس داریم و نردبانهایی برای صعود و مارهایی که شما را به کام مرگ میکشانند و مسیر سقوط شما هستند. از اول میدانید که شانس عامل اصلی این بازی است، آیا در بازار سرمایه این چنین است؟خیر برخلاف تمام حملههایی که به بازار سرمایه در ایران میشود که بیشتر آن طبیعی و ناشی از عدم عمق بازار و به قول نسیم نیکلاس طالب Skin In the Game f بودن منتقدان است، این بازار همانند سایر بازارهای متاثر از متغیرهای بسیاری است. به عنوان مثال وقتی که شما میخواهید وارد بازار سرمایهگذاری شوید به یاد ندارم که سرمایهگذار حرفهای به خاطر حرف فلان وزیر و یا ریس بورس و یا هر فرد دیگری وارد بازار سرمایهگذاری شده باشد، بیشتر سرمایهگذاران حرفهای با دیدن رشد نقدینگی، کاهش رشد اقتصادی، و تورم بالا برای حفظ داراییها و البته از فرصتها وارد بازارهای موازی از جمله بورس میشوند! (۹۷ تا ۹۹) تا اینجای کار بازار سرمایه هیچ شباهتی به بازی مار و پله ندارد. اما از زمان ورود دولت به این بازار، بازار تبدیل به بازی میشود، حمایتهای ریز و درشت از بازاربه جای کمک کردن بدان آن را در کوتاه مدت تبدیل به یک بازی میکند، بازی که بسیاری از سرمایهگذاران تازه وارد بدان ریسک را در هیچ کجای محاسبات قرار نمیدهند و بارها این جمله را از ایشان میشنوید که: دولت بنا دارد تا انتهای دولت حداقل از بازار حمایت کند. وقتی این جملهها را میشنوید، مطمئن میشوید که بازار تبدیل به بازی شده است. بازی که در آن بازیگران جدید و بعضا حرفهای نه به سبب داشتن استراتژی مشخص بلکه به سبب اینکه میشود بر روی حرفها حساب باز کرد اقدام به ورود به بازار میکنند. دیگر از روند طبیعی خبری نیست، قوانین بازی تغییر کرده است و هالهای از ابهام بر بازار قرار گرفته است. این روزها بازار سرمایه از یک بازار تبدیل به بازی شده است، بازی که همه از آن انتظار سود دارند و با کمی اصلاح بازار سر و صدای همه در میآید. گویی در بازاری حضور یافته بودند که از فضای اقتصاد ایران به دور بوده است و شاید فضای اقتصاد ایران را با ریسک هایش با سوییس اشتباه گرفتهاند. بارها تاکید کردهام که بدون استراتژی منسجم و مشخص ذخیره سود امکان استفاده بهینه از فرستها با ریسکهای اقتصاد ایران فراهم نخواهد شد. آنچه بازار سرمایه را به بی راهه رهنمون خواهد کرد نشان دادن این بازار به عموم به بازاری بدون ریسک است، این تلقی تیشه به ریشه بازار بورس و هر بازار موازی میزند.
در نهایت نکته دیگری که به نظر میرسد باید به ابعاد و زوایای گوناگون آن اشاره شود؛ این است که در حوزه بازار سرمایه فقط و فقط یک مقام اجرایی باید صحبت کند و آن هم وزیر اقتصاد است.
سایر مسوولان محترم باید اجازه دهند که روند اطلاعرسانی در خصوص چشمانداز بورس از این طریق صورت بگیرد. دلیل این تاکید هم این نیست که مثلا کارشناسان و تحلیلگران، وزیر اقتصاد را دوست دارند و مثلا آقای واعظی رییس دفتر رییسجمهوری را دوست ندارند؛ مساله این است که متولی رسمی بازار بورس، معاون وزیر اقتصاد محسوب میشود و طبیعی است که بر اساس سلسله مراتب تخصصی باید از یک منبع سیگنالهای بورسی ارسال شود. تعدد افراد در اطلاعرسانی در این زمینه میتواند یکی از عوامل اصلی بروز نوسانات تلقی شود.