فاصله بعید بودجه با واقعیات اقتصادی
![فاصله بعید بودجه با واقعیات اقتصادی](/files/fa/news/1399/9/13/79090_835.jpg)
غلامرضا مصباحی مقدم
بودجه عمومی بیش از 800هزار میلیارد تومانی سال 1400کل کشور در کنار بودجه کل که 2400هزار میلیارد تومان در نظرگرفته شده، اولا بودجهای انبساطی است و در مرحله بعد هم مبتنی بر واقعیات اقتصادی تدوین نشده است. نمیدانم دولت با چه تصوراتی این بودجه را ارایه کرده است. کشور در شرایط سختی قرار دارد و در دورنمای کوتاهمدت نیز نشانهای از پایان یافتن ناگهانی تحریمها مشاهده نمیشود. اینطور که اعلام شده بیش از 200هزار میلیارد تومان منابع قرار است از محل فروش نفت تامین شود. اما مگر امکان فروش نفت و انتقال آن به کشور وجود دارد؟ البته آقای رییسجمهوری در اظهاراتشان اعلام کردند این رقم هم از محل صادرات خارجی و هم فروش داخلی تامین خواهد شد. به نظرم فروش نفت خام در داخل به صورت خام بسیار دشوار خواهد بود...
مگر اینکه سازو کار فروش نفت از طریق بورس فراهم شود که البته اقدامی مثبتی میتواند باشد. اما حقیقت ماجرا این است که در تحریم نفتی قرار داریم و امکان نقل و انتقالات پول فروش نفت وجود ندارد. در این شرایط یک چنین پیشبینیهایی چیزی جز خیالپردازی نیست. ما باید در مواجهه با بودجه واقعگرا باشیم. واقعیت آن است که بودجه سال جاری به نسبت سال قبل با بر اساس تورم سال قبل پیشبینی شود. اقتصاد ایران 7سال گذشته را با نرخ رشد متوسط صفر درصد پشت سر گذاشته است. یک چنین اقتصادی چطور میتواند سال آینده نرخ رشد بودجه عمومی بیش از 40درصدی را داشته باشد. اینطور بودجههاست که در آینده کسریهای بزرگ میآفریند. به نظر میرسد دولت ابتدا هزینههایش را احصا کرده و بعد اقدام به تصویرسازی درآمدها کرده است. در حالی که این روند باید معکوس باشد. یعنی ابتدا درآمدهای واقعی احصا شود بعد هزینهها برنامهریزی شود. فکر نمیکنم این درآمدهای قابل تحقق باشد. با تصویب این بودجه، اقتصاد ایران در سال آینده نیز باید منتظر کسری بودجه بزرگی باشد. بر اساس اعلام رییسجمهوری سال آینده قرار است 150هزار میلیارد تومان از طریق واگذاری سهام شرکتهای دولتی تامین شود که این عدد در مقایسه با کسری بودجه، پاسخگو نخواهد بود. بر اساس بودجه 247هزار میلیارد تومان پیش بینی مالیات شده است. بر اساس آمارها دولت در نیمه نخست سال99 حدود 75هزار میلیارد تومان عملکرد مالیاتی داشته است. این اعداد نشان میدهد که عملکرد مالیاتی سالانه دولت حول و حوش رقمی حدودا150هزار میلیارد تومانی بوده است. بنابراین پیشبینی درآمد مالیاتی بیش از 247هزار میلیارد تومانی نیز چندان مبتنی بر واقعیات پیشبینی نشده است. بنابراین پایههای بودجه بر اساس اعداد واقعی بنا نشده است. نگرانی مضاعفی که در این میان وجود دارد آن است که نمایندگان مجلس هم دست به کار شوند و بر حجم بودجه بیفزایند. این تجربه تلخی است که من از سالهای گذشته داشتهام. زمانی که در مجلس فعالیت میکردم و ممیز بودجه بودم، هر چقدر تلاش میکردم تا نمایندگان را متوجه اهمیت موضوع کنم باز هم گوش شنوایی وجود نداشت. بر حجم بودجه افزوده میشد و در نهایت اقتصاد با کسری بودجه مواجه میشود. کسری بودجه هم از طریق فشار بر بانک مرکزی و افزایش نقدینگی جبران میشود. مجموعه این فعل و انفعالات هم در نهایت باعث توسعه پایه پولی و ظهور تورم دو رقمی در معیشت مردم خواهد شد. به نظرم بودجه نباید اینگونه بسته شود. بودجه باید واقعی و مبتنی بر درآمدهای قابل تحقق ارایه شود. توپ بودجه در حال حاضر در زمین مجلس است. من از نمایندگان مجلس به خصوص رییس کمیسیون برنامه و بودجه استدعا میکنم که بنای بودجه را بر خیالپردازیها نگذارند. بنای بودجه را بر واقعیت بگذارند. برای این منظور باید دقیق بررسی شود چقدر درآمد مالیاتی قابل تحقق وجود دارد و چقدر ظرفیت فروش اوراق و استقراض از مردم وجود دارد؟ از سوی دیگر باید بررسی شود با استفاده از چه مکانیسمی میتوان داراییهای دولت را واگذار کرد. البته این شکل از واگذاری داراییهای دولتی مخرب است و میتواند تبعات خطرناکی داشته باشد. مهمترین اولویت در بررسی بودجه اعداد و ارقام واقعی است. نه به دار است نه به بار است، اما دولت با احتمال پایان تحریمها، درآمدهای نفتی را در بودجه وارد کرده است. این در حالی است که دولت همواره اعلام کرده است که بودجه جاری به نفت را کاهش خواهد داد. دستمریزاد که بعد از سه الی چهار برنامه توسعه که در آنها از ضرورت کاهش وابستگی بودجه به نفت سخن رفته بود، دولت تازه اعلام میکند که تلاش میکند وابستگی بودجه به نفت را کاهش دهد. مساله دیگر رویکردی است که دولت در خصوص بودجه عمرانی در پیش گرفته است و گمان میکند که اگر درآمدهای نفتی را صرف بودجه عمرانی کند، تبعات خطرناکی در اقتصاد نخواهد داشت. درست است که استفاده از درآمدهای نفتی برای بودجه عمرانی بهتر از بودجه جاری است، اما به هر حال آنچه که اتفاق میافتد تبدیل داراییهای ارزی بانک مرکزی به ریال است. معنای تبدیل داراییهای ارزی به ریال هم پمپاژ نقدینگی است. وابستگی پروژههای عمرانی به درآمدهای نفتی باعث توسعه پایه پولی میشود. این پمپاژ صورت میگیرد به این امید که روزی روزگاری پروژههای عمرانی به نتیجه برسد. مگر پروژههای عمرانی زودبازده است که سریع به نتیجه برسد. سالهاست که برخی پروژههای عمرانی در انتظار هستند تا سرانجامی پیدا کنند. هر اندازه هم که بودجه تزریق شود، بخش محدودی از این پروژهها به اتمام میرسند. ضمن اینکه باید دید آیا این طرحهای عمرانی بعد از پایان به محله سوددهی و بازگشت سرمایه خواهند رسید تا بتواند بخشی از تورم موجود در جامعه را پوشش دهد؟تجربههای قبلی نشان میدهد که یک چنین دیدگاههای خوشبینانهای محقق نخواهد شد. بر اساس یک چنین مواردی معتقدم که طبیعی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی و نمایندگان نسبت به این بودجه اظهار نگرانی کنند و خواستار بررسی دقیق و موشکافانه حفرههای خطرناک بودجه شوند.
![](/files/fa/adv/60331_191.gif)