افزایش حاشیهنشینی؛ افزایش آسیبهای اجتماعی
گلی ماندگار|
افزایش آسیبهای اجتماعی تنها مختص به کلانشهری مانند تهران نیست. اینکه برخی مناطق و محلههای پایتخت به کانون آسیبها بدل شده، هم اتفاقی نیست که به تازگی رخ داده باشد. پارک دانشجو سالهاست که به محلی برای جمع شدن معتادان، بیخانمانها، دختران فراری و ... تبدیل شده است، سالهای زیادی است که این پارک دیگر به عنوان یک پارک خانوادگی مورد استفاده قرار نمیگیرد و حتی با اینکه در کنار تئاتر شهر قرار دارد، به پاتوقی برای اهل فرهنگ هم تبدیل نشده است. بسیاری از بزههای اجتماعی در این پارک رخ میدهد، همانطور که در پارک المهدی میدان آزادی یا در پارکها و بوستانهای هرندی شاهد آن هستیم. اینکه رییس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران اعلام کرده که این شهر از لحاظ آسیبهای اجتماعی وضعیت خوبی ندارد یا مشخصا به «پارک دانشجو» اشاره کرده و آن را یکی از کانونهای آسیب اجتماعی در تهران دانسته مسالهای است که سالهای متمادی جامعه شناسان و محققان سعی در هشدار دادن در این مورد داشته و دارند. مساله آسیبهای اجتماعی در کلانشهری مانند تهران اگر قرار باشد از بعد جامعهشناسی مورد بررسی قرار بگیرد، قبل از هر چیز به مساله گسترش حاشیهنشینی در این شهر مربوط میشود. از زمانی که حاشیهنشینی در اطراف کلانشهری مانند تهران رو به گسترش نهاد، بیم آن میرفت که روزی این کلانشهر به یکی از قطبهای آسیبها و بزههای اجتماعی در کشور تبدیل شود.
رابطه ناگسستنی حاشیهنشینی با ارتکاب جرم
احمد بخارایی، جامعهشناس در رابطه با تاثیر مستقیمی که حاشیهنشینی میتواند در افزایش بزههای اجتماعی داشته باشد به «تعادل» میگوید: جریان سریع شهرنشینی در چند دهه اخیر در ایران حاشیهنشینی را به دنبال داشته و این پدیده در حال رشد، مشکلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، امنیتی و زیست محیطی فراوانی را در اغلب کلانشهرهای ایران به وجود آورده است. بهطوری که امروزه حاشیهنشینی رابطهای نزدیک و ناگسستنی با آسیبهای اجتماعی و ارتکاب جرم دارد. در واقع باید گفت حاشیه شهرها مکانهایی مستعد برای بروز و ظهور انواع جرایم و بزههاست. از این رو پرداختن به وضعیت آسیبهای اجتماعی و جرایم و همچنین عوامل تسهیلکننده آن مسالهای در خور اهمیت است. در بسیاری از کلانشهرها مساله حاشیهنشینی و ارتباط آن با بزههای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است، نتایج نشان میدهد رابطه آسیبهای اجتماعی و ویژگیهای مناطق حاشیهای رابطهای دوسویه و متقابل است که وجود هریک، دیگری را تقویت و تشدید میکند. فقر، محرومیت نسبی و پایین بودن کیفیت زندگی در این مناطق باعث افزایش آسیبها و جرایم شده و متقابلا خود نیز توسط آنها تشدید و تمدید میشود. همچنین تراکم آسیبها و جرایم در این مناطق باعث جلب و افزایش مجرمان و بزهکاران شده که خود به بالا رفتن تراکم این مسائل در حاشیهها میانجامد. او در بخش دیگری از سخنان خود میگوید: مساله افزایش آسیبهای اجتماعی تنها مربوط به کلانشهر تهران نیست. بسیاری از شهرهای بزرگ با چنین مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند، چرا که اکثر شهرهای بزرگ همیشه حاشیههایی را در کنار خود دارند که جمعیت ساکن در این حاشیهها عمدتا افرادی هستند که از نظر اقتصادی و اجتماعی با ساکنان این شهرها فاصله دارند، همین تجانس فرهنگی خود باعث بروز بسیاری از آسیبها و مشکلات میشود. در واقع سالهاست که بسیاری از جامعه شناسان افزایش شهرکهای اقماری در حاشیه شهرهای بزرگ را خطری جدی برای کلانشهرها میدانند و بارها و بارها با عناوین مختلف به دولتها گفته شده که به جای هزینه کردن برای ساخت شهرکهای اقماری در اطراف کلانشهرها با رشد اقتصادی شهرهای کوچک و ایجاد شغل مانع از مهاجرت افراد به شهرهای بزرگ بشوند، اما متاسفانه هیچگاه این اخطارها جدی گرفته نشده است.
حاشیهنشینی بستری برای بروز آسیبهای اجتماعی
سید کمالالدین موسوی، جامعه شناس نیز در مورد بروز آسیبهای اجتماعی در کلانشهرها و ارتباط آن با حاشیهنشینی به «تعادل» میگوید: حاشیهنشینی به عنوان یکی از بسترهای وسیع جهت بروز آسیبهای اجتماعی بوده که همراه با گسترش آن شاهد افزایش ناامنی و انواع مختلف بزهکاری در این مناطق هستیم. بسیاری از تحقیقاتی که در این زمینه صورت گرفته بیانگر این مساله است که حوزههای سکونتگاهی مناطق حاشیهنشین در مقایسه با سایر مناطق شهری، دارای واحدهای مسکونی فرسوده و زیربنای اندک و مصالح ساختمانی نامناسب و تجهیزات ناقص است. ساکنان این مناطق از امکانات رفاهی که سایر خانوادهها از آن برخوردارند، محرومند. عدم وجود کنترلهای رسمی و غیررسمی، عضویت در گروهها با خرده فرهنگهای بزهکاری، یادگیری انحراف، ازدحام جمعیت، نداشتن کار مطمئن و دایمی و بزرگ بودن بعد خانوار از ویژگیهای مهم اقتصادی و اجتماعی مناطق حاشیهنشین است که زمینه را برای رفتار بزهکارانه فراهم میسازد. حال با توجه به آنچه گفته شد، میتوانیم ببینیم که حاشیهنشینی تا چه میزان میتواند در افزایش آمار جرم و جنایت در کلانشهرها تاثیر داشته باشد.
او میافزاید: مساله این نیست که بگوییم تمام کسانی که در حاشیه شهرها زندگی میکنند افرادی هستند که بزهکارند، مساله این است که اصولا جوی که بر حاشیه شهر حاکم است حتی خانوادههای آبرومندی را هم که به دلیل شرایط اقتصادی مجبور شدهاند از شهرها به حاشیه رانده شوند را نیز در معرض خطر قرار میدهد. چرا که بررسیها و تحقیقات میدانی از این مناطق بیانگر این مساله است که عموما حاشیه شهرها جایی برای تجمع بزهکاران و افراد قانونگریزی است که این مناطق را به دلیل عدم وجود کنترلهای رسمی برای زندگی خود انتخاب میکنند. موسوی اظهار میدارد: اصولاً حاشیهنشینی و مهاجرپذیری رابطه متقابلی با جرم دارد اما این جرم بسته به فرهنگ مردم ساکن در آن رابطه دیگری دارد. به بیان دیگری زمانی که از همه فرهنگها و شهرهای بزرگ و کوچک یک جا و در کنار همدیگر جمع میشوند آن زمان است که افراد ترسی از شناخته شدن ندارند و تضادهای فرهنگی خود را نمایان خواهند کرد بنابراین طبیعی است که در چنین موقعیتی آسیبهای اجتماعی رو به افزایش خواهد رفت. بخواهیم به عواملی که سبب افزایش آسیبهای اجتماعی در مناطق حاشیهنشین میشوند اشاره کنیم باید بگوییم ازدیاد رفت و آمد، افزایش عبور و مرور، مهاجرت و تفاوتهای بسیار زیاد در فرهنگ سبب افزایش آسیبهای اجتماعی خواهد شد. این جامعه شناس خاطرنشان میکند: تقویت مناطق حاشیهنشین و شهرها و روستاهای کوچک همچنین مهاجرت معکوس سبب کاهش آسیبهای اجتماعی خواهد شد البته در کنار پرداختن به این مسائل مهم آموزشهای شهروندی همزمان با تقویت زیرساختهای اقتصادی، معیشتی، شهری و محیط زیستی میتواند کمککننده باشد.
مشکلات حاشیهنشینی در جوامع شهری
امانالله قرایی، جامعهشناس نیز در این باره به تعادل میگوید: حاشیه نشینی همواره یکی از معضلات جوامع شهری به حساب میآید که با خود مشکلات بسیاری را از نظر امنیت، اشتغال و مسائل فرهنگی و اجتماعی را به بار میآورد. باید در نظر داشت که افرادی که از روستاها مهاجرت میکنند، به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی که دارند، نمیتوانند در مراکز شهرها سکونت داشته باشند. از اینرو به شهرهای اقماری یا شهرکهایی که فاصله اندکی با شهر دارند، سکنی میگزینند که این خود مشکلات بسیاری را برای جوامع شهری رقم میزند. از سوی دیگر باید یادآور شد حاشیهنشینی همواره پایگاهی برای تولید آسیب های اجتماعی مانند قاچاق، دزدی و دیگر آسیبهای اجتماعی به حساب میآید، تا جایی که در برخی از موارد نیز باعث ایجاد تظاهرات یا اعتراضات دسته جمعی میشود، چرا که حاشیهنشینان به دلیل شرایط نامناسبی که دارند، همواره مستعد برگزاری تظاهرات هستند. او در خصوص معایب حاشیه نشینی میگوید: امروزه یکی از معضلات جامعه ما پدیده حاشیه نشینی در شهرهای بزرگ مانند تهران، مشهد، شیراز، اصفهان و تبریز است. در حال حاضر بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک به دلیل برخوردار نبودن از شرایط نامناسب و کمبود امکانات و همچنین وجود آلودگی بیش از اندازه هوا، بهطور تقریبی خالی از سکنه شده است و افراد آن برای گذران زندگی به شهرهای حاشیهای کلانشهرها مهاجرت کردهاند که این خود هم برای شهرهای مهاجرفرست و هم مهاجرپذیر مشکلاتی را رقم زده است. بهطور حتم در شهرهایی مانند تهران، مشهد یا اصفهان به دلیل برخورداری از مشاغل بیشتر افراد به آن مهاجرت میکنند. قرایی مقدم در ارتباط با آمار حاشیهنشینی در کشور میافزاید: طبق آمار موجود امروزه بیش از 12 میلیون حاشیه نشین در کلانشهرها وجود دارد که این افراد معضلات خاصی را به وجود میآورند. او در ادامه تصریح میکند: طبق نظریههای موجود مکتب شیکاگو در بسیاری از موارد مناطق حاشیه نشین جرم خیز هستند، به این معنی که در مناطق حاشیه نشین بهدلیل تبادل بیش از اندازه یا رفت و آمد افراد شاهد افزایش جرم هستیم. قرایی مقدم در پاسخ به این سوال که چرا حاشیهنشینی عاملی برای جرم خیزی است، میگوید: بهدلیل اینکه در این مناطق خود کنترلی کاهش مییابد، بهطور کلی در این مناطق افراد ترس از شناخته شدن ندارند و کنترل اجتماعی در این مناطق ضعیف میشود. به عنوان مثال در شهری مانند قم یا مشهد به دلیل ورود و خروج حجم بالایی از زائران کنترل اجتماعی ضعیف میشود. از اینرو بر اساس نظریههای جامعهشناسی هرگاه در هر ناحیهای رفت و آمد زیاد باشد، جرم نیز افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر افزایش عبور و مرور باعث هرج مرج و کاهش کنترل خواهد شد که این مهم خود زمینهساز وقوع جرم خواهد شد. به عبارت سادهتر افراد به دلیل ترس از شناخته شدن کمتر به کارهای اشتباه روی میآورند که البته در شهرهای بزرگ و در سایه حاشیهنشینی خود کنترلی کاهش مییابد.