ارزان زندگی نمیکنیم چون خودمان خواستیم
روزنامه اطلاعات به تازگی در مطلبی با اشاره به گرانیهای کشور، خطاب به دولت مردان نوشت «یک بار برای همیشه پاسخ دهید! چرا ایرانی نباید ارزان و باکیفیت زندگی کند؟» این پرسش تلخ در حالی مطرح میشود که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه دولت روحانی، قبلتر یک بار برای همیشه پاسخ این سوال را داده بود. «چون ما خودمان انتخاب کردیم که جور دیگری زندگی کنیم.»
این عبارت که «چون ما خودمان انتخاب کردیم»، تنها به جریان و اندیشهای که ظریف آن را نمایندگی میکند تعلق ندارد، بلکه در جبهه مقابل نیز اعتقادی مشابه وجود دارد. به عنوان نمونه به تازگی یکی از روحانیون بانفوذ در هسته قدرت گفته است که «یک اصل را باید قبول کنیم و آن این است که ما در جنگ هستیم و اگرچه جنگ سخت تمام شده اما جنگ نرم فرهنگی با توطئههای خباثت آلود بیشتر از ناحیه دشمن در جریان است.» معنای این عبارت نیز خیلی روشن است.
مگر میشود یک حکومت در جنگ سخت با دشمن باشد و جامعه نیز همزمان ارزان زندگی کند؟ اگر شما سراغ دارید یک مثال بیاورید. پس به همین سادگی میتوان نتیجه گرفت که ارزان و با کیفیت زندگی نکردن یک ایرانی، خودش معلول یک علت دیگری است که آن علت نیز بسیار روشن است.
لذا من اگر به جای نویسنده روزنامه اطلاعات بودم، پرسش را به گونهای دیگر بیان میداشتم. چرا ما میبایست مدام در جنگ باشیم واین جنگ کی قرار هست پایان پذیرد؟ روزنامه اطلاعات در همین مطلب ادامه داده است «مگر مردم ما از کشورهای همسایه چه کم دارند که با این همه امکانات خدادادی نفت وگاز و معدن و کشاورزی و تاریخ و فرهنگ و سرزمین چهار فصل و نیروی انسانی تحصیلکرده باید حسرت امکانات ورفاه و آسایش موجود در آنها را بخورند؟» باز پاسخ روشن است. زیرا که کشورهای همسایه مدنظر نویسنده در جنگ و تحریم به سر نمیبرند و حکمرانی آرامی آنجا حاکم است و درآمدها و منابعای که در اختیار دارند دست یافتنی است و در خدمت توسعه است.
به عنوان مثال گفته میشود داراییهای ذخیره عربستان به بیش از ۴۶۵ میلیارد دلار رسیده است. اما ما دریک مورد و به خاطر جنگ، تحریم و پس از سالها توانستهایم تنها ۲ میلیارد دلار طلب خود را آن هم به صورت غیرنقدی از کشور همسایه دریافت کنیم. در این وضعیت چگونه میتوان ارزان و با کیفیت زندگی کرد؟ زندگی ارزان و با کیفیت سخت است اما دور از دسترس نیست. باید منافع ملی را باز تعریف کرد وتنازع را به حداقل رساند. همین صلح وآشتی که با کشورهای عربی در این روزها شاهد هستیم، نمونه روشنی از این کارکرد است. باید صدای مردم را بیشتر شنید و به مطالبات مدنی بیشتر پاسخگو بود تا نظام حکمرانی در انزوای جهانی اسیر نباشد.
اجازه ندهیم شایستگان این ملک مهاجرت کنند. در تازهترین آماری که دبیرکل خانه پرستار اعلام کرده است «آمار مهاجرت پرستاران در پایان سال به ۲ تا ۳ هزار نفر میرسد.» تنها پرستاران نیستند که مهاجرت میکنند. مهاجرت به طبقه متوسط و پایینتر هم رسیده است و سودای رفتن زمزمه بسیاری از طبقات جامعه شده است.
برای رسیدن به حکم رانی مطلوب و زندگی با کیفیت، توانمندی و شایستگی تعیینکننده است.ای کاش کارکردمان به گونهای باشد که تنها شایستگان و توانمندان برای حل مسالهها بهکار گرفته شوند و گرنه کشور بدون آنها نه ارزان اداره خواهد شد و نه با کیفیت.