اقتصاد ایران و حفره عمیق درآمدزایی از فوتبال

۱۴۰۲/۰۶/۲۹ - ۰۱:۵۵:۰۳
کد خبر: ۲۱۵۶۲۰
اقتصاد ایران و حفره عمیق درآمدزایی از فوتبال

امیرضا واعظ آشتیانی

حضور رونالدو در ایران در قالب تیم النصر عربستان برای بازی با پرسپولیس هرچند برای بسیاری از ایرانیان، همراه با جذابیت‌هایی بود، اما در کنار همه حاشیه‌ها و اخباری که در اثر این حضور ایجاد شد، ابهامات و کمبودهایی نیز متبلور شد که به نظرم لازم است به آنها توجه شود.

موضوع ارتباط متقابل ورزش و اقتصاد از جمله مواردی است که کمتر در ایران مورد توجه قرار می‌گیرد. ورزش و صنعت  ورزش امروزه در جهان، جایگاه ویژه‌ای به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی ایجاد کرده است.

ظرفیت بزرگی است که مانند آن در حوزه‌های دیگر کمتر یافت می‌شود. ممکن است، اقتصاد نفت، رویکردهای سیاسی یا فرهنگی هم داشته باشد، اما هیچ حوزه‌ای به اندازه ورزش چند وجهی و اثرگذار در بخش‌های گوناگون و همه حوزه‌ها نیست. در حوزه ورزش هم مسائل سیاسی نهفته است، هم موضوعات فرهنگی و هم اقتصادی و... ضمن اینکه از منظر موضوعاتی چون اشتغالزایی، دستاوردهای پایدار دارد. یعنی اقتصاد ورزش، هم تولید اشتغال می‌کند و هم این اشتغالزایی پایدار است.

اگر به تلاطم‌های اقتصادی طی دهه‌های اخیر نگاه شود، تنها اقتصادی که کمترین تکانه و ضربه را تحمل کرده، اقتصاد ورزش است. یعنی نوسانات بیرونی کمترین تاثیر را در این بخش به جای گذاشته‌اند. اما به دلیل اینکه افراد آگاه و بصیر و آشنا به حوزه ورزش از جمله متخصصان درآمدزایی در فوتبال نداریم، کشور از یک اقتصاد قابل توجه و پایدار محروم شده است. اما وقتی موضوع از منظر سیاسی بررسی می‌شود، جدا از بهره‌برداری‌های سیاسی و دیپلماسی جهان از ورزش، گزاره‌های اقتصادی هم در زمره موضوعاتی هستند که بیشترین آورده را برای کشورها دارند. مثلا اعضای فیفا به مراتب از اعضای سازمان ملل متحد بیشتر هستند که نشان از اهمیت حوزه ورزش دارند.

اما اهمیت فوتبال و ورزش در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. برای ایران ورزش تنها در هیجانات لحظه‌ای و بهره‌برداری‌های مقطعی خلاصه می‌شود. در صورتی که می‌شود هم در حوزه فرهنگ از ابزار ورزش بهره برد و هم در حوزه‌های اقتصادی و...از این بخش بهره‌برداری کرد. اما افراد متخصص، دانا و کارآمدی که بتوانند در این زمینه‌ها برای ایران ارزش افزوده ایجاد کنند، وجود ندارند. نباید فراموش کرد آن ‌دسته از کشورهایی که سیاست اسطوره‌سازی را در سطح جهان کنترل می‌کنند به دنبال آن هستند تا از ابزار ورزش بهره‌برداری‌های سیاسی و... هم داشته باشند. یعنی اسطوره‌هایی مانند رونالدو و مسی و... متولد می‌شوند تا افکار عمومی کشورهای مختلف را معطوف ستاره‌ها کنند. برخی تحلیلگران معتقدند این روند هم نوعی استثمار فکری ملت‌هاست.

هر زمان هم که از روش‌های به کار گرفته شده انتقاد می‌شود، می‌گویند در همه دنیا اینطور رفتار می‌شود. در حالی که لازم است هر کشوری مبتنی بر فرهنگ، تمدن، اعتقادات و... خود برنامه‌ریزی عمل کنند. ناراحت‌کننده است که بسیاری از افراد علمی و متخصص و استادان دانشگاهی در ایران شناخته نشده باشند اما بسیاری از جوانان مسی و رونالدو و امپابه و... را بشناسند و برای‌شان هورا بکشند. 

بدون تردید برخی افراد و گروه‌ها ممکن است این ایده را قبول نداشته باشند و توجه افراطی به ستاره‌ها را عادی تلقی کنند اما به نظر من این رفتارها نوعی ناهنجاری رفتاری را یادآور می‌سازند.

اساسا معتقدم دستگاه‌های فرهنگی در ایران کم کار کرده‌اند و نتوانسته‌اند فرق میان اسطوره‌های هیجانی و اسطوره‌های واقعی را برای نسل جوان نمایان کنند. حرف من این نیست که رونالدو فاقد ارزش و احترام است، اما اینکه یک شهر و یک کشور تنها فکر و ذکرشان را معطوف رونالدو و امثال رونالدو کنند، به نظرم غلط است. البته اگر توجه به نخبه‌های علمی، هنری، دانشگاهی و تحقیقاتی در کنار نخبه‌های ورزشی وجود داشته باشد، قابل قبول است، اما بروز برخی رفتارها از سوی مدیرعامل پرسپولیس و سایر مقامات قابل قبول نیست. باید دید چرا ایرانیان نتوانسته‌اند، راهبردی را طراحی کنند که بتوان از ظرفیت‌های ورزش و فوتبال، ارزش افزوده اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و رفتاری خلق کرد؟