موضوع افتتاح طرحهاي عمراني و خدماتي دولتها در كشور، يكي از معادلاتي است كه همواره در فضاي رسانهاي و تخصصي كشورمان محل بحث و تبادل نظرهاي فراواني بوده است. برخي دولتها تلاش ميكنند سند پروژهها را به نام خود بزنند و نقش سايرين را منكر شوند.
پس از سفر دولت سيزدهم به استان كردستان و افتتاح برخي از ابرپروژههاي اقتصادي و خدماتي 2 روايت در امتداد يكديگر مطرح شدند كه در هر كدام از آنها موضوع افتتاح طرحهاي عمراني مطرح شده بود.
از يك طرف سخنگوي دولت با كنايه به دولت قبلي اعلام كرد كه«دولت سيزدهم هرگز پروژههاي نيمه تمام افتتاح نميكند» و از سوي ديگر حسامالدين آشنا مشاور دولت حسن روحاني با انتشار توييتي اعلام كرد، 146كيلومتر از پروژه راهآهن سنندج-همدان در زمان دولت دوازدهم عملياتي شده بود، و دولت سيزدهم ميبايست 7كيلومتر باقي مانده را تا آذرماه 1400 عملياتي كند. آشنا در ادامه از تاخير دو ساله اين پروژه در دولت سيزدهم و خسارت بيش از 1900ميليارد توماني به دليل تاخير خبر داد. با عبور از اين اظهارنظرها اما بايد گفت در همه دولتها يكي از مشكلات، پروژههاي نيمهكاره بوده است. عبارت مشهوري در خصوص پروژههاي عمراني وجود دارد كه بر اساس آن گفته ميشود «دولتها بيشتر مايلند تا كلنگ افتتاحها را به نام خودشان بزنند.» و مايل نيستند از نقش دولتهاي قبلي در اتمام پروژهها بگويند.
يكي از مشكلات بودجههاي عمراني و پروژههاي عمراني آن است كه صدها هزار ميليارد تومان پروژههاي نيمهكاره در كشور وجود دارد كه بلااستفاده باقي مانده است. راهآهنها، آزادراهها، استاديومهاي ورزشي، بنگاههاي توليدي و... بسياري وجود دارند كه نيمه كاره رها شده و آسيبهاي فراواني به بودجه و اقتصاد وارد ميسازند. حيرتآور اينكه هر دولتي روي كار ميآيد، وعده ميدهد كه پروژههاي جديد را آغاز نكرده و تلاش ميكنند پروژههاي نيمهكاره قبلي را به پايان برسانند. حجم منابع تخصيص داده شده براي پروژههاي عمراني به گونهاي است كه حتي اگر فرض بگيريم، هيچ پروژه جديدي آغاز نشود، سالها زمان نياز است تا با تخصيص بودجههاي هنگفت بتوان پروژههاي نيمهتمام فعلي را پايان داد. بخش قابل توجهي از روند ساخت و اتمام پروژههايي چون، آزادراه اصفهان- شيراز، راهآهن همدان-سنندج، تونل درياچه اروميه و... همگي بر اساس اظهارات مسوولان قبلي كه يكي از آنها مرتبط با توييت حسامالدين آشنا است، به پايان رسيده بود.
حتي پروژه بيمارستان هزار تختخوابي تهران هم به اتمام رسيده بود و تنها بالابرهاي آن هنوز نيازمند برخي كارهاي اجرايي بوده است. مساله اين است كه اگر در اين افتتاحها، واقعيتها بيان شود، كسي اعتراض و انتقادي نخواهد كرد. چرا كه روند سازندگي و رشد كشور مانند دوي امدادي است. در اين مدل مسابقات، هر دوندهاي چوبي را در دست دارد كه پس از دوندگي بسيار آن را به فرد بعدي منتقل ميكند و اين روند تا آخرين دونده ادامه دارد. نگاه به پروژههاي عمراني هم بايد همينگونه باشد.
ممكن است دولتي 30درصد كار را پيش ببرد، دولت ديگري 70درصد و دولت ديگر 10 درصد پروژهها را اجرايي كند. مساله مهم آن است كه نهايتا پروژه به نفع مردم بهرهبرداري شده و باري از دوش مردم بردارد. روندي كه باعث بروز ابهاماتي شده است، آن است كه در جريان افتتاح پروژههاي عمراني اطلاعات شفافي به مخاطب داده نميشود. مثلا به صورت مبهم اعلام ميشود، فلان پروژه 20سال به طول انجاميده است.
اما بيان نميشود كه در كدام دولتها چه درصد از پيشرفت پروژه انجام شده و دولت فعلي چه حجمي از روند اجرايي پروژه را انجام داده است. وقتي اين واقعيتها عنوان نميشوند، بدل به حاشيه شده و افكار عمومي را با پرسشهاي بسياري مواجه ميسازد. طبيعي است اين حاشيهها از دولتي به دولت ديگر منتقل ميشود تا دولتي كه معتقد به اصل شفافسازي باشد و به درستي اطلاعرساني كند.
نهايتا همه بايد تلاش كنند پروژههاي درماني، حل و نقل، بنگاههاي توليدي و... به بهرهبرداري رسيده و مردم از آنها بهرهمند شوند. مردم بايد بدانند سهم هر دولت در اجراي پروژهها چه اندازه بوده و كدام دولتها در افتتاح و اتمام اجراي پروژهها كاهلي يا تنبلي و سوءمديريت مرتكب شدهاند.