پیوستی برای فرهنگ!
یکسال و اندی قبل بود که تماسهای تصویری تلفن همراه که قرار بود با کلید خوردن پروژه رایتل برقرار شود، به دلیل آنچه فقدان پیوست فرهنگی خوانده میشود، قطع شد.
این اقدام البته باعث نشد تا تماسهای تصویری به دست فراموشی سپرده شوند و به مدد برنامههای نرمافزاری خارجی همچنان دسترسی به تماس تصویری ممکن است.
از این رو نمیتوان پذیرفت که این اقدام صرفا با هدف ایزوله کردن ارتباطات عمومی انجام گرفته باشد.
بلکه میتواند دلایل مهمتری در لایههای ناپیدای خود داشته باشد. رایتل تنها اپراتوری بود که در سایه سیاستهای رگولاتوری موفق به دریافت پروانه نسل سوم شد. این به معنی برخورداری اپراتور جدید از امتیاز خاص و انحصاری در بازاری است که قرار است رقابت تعیینکننده ساختار آن باشد. اصولا آنچه دوره حمایت نام دارد، تلاش میکند تا از امتیاز انحصاری یک اپراتور محافظت میکند و این برای اپراتورهای فعال در بازار چندان خوشایند نیست. اپراتورهای دیگر هم باید برای رشد و تحکیم جایگاه خود در بازار به برتری رقابتی نیاز دارند و زمانی که قانون مانع رقابت میشود، بدیهی است که چانهزنی میتواند راهگشا باشد. این یکی از جدیترین گزینههای موجود برای بهانه قراردادن پیوست فرهنگی و قطع سرویس نسل سومی رایتل باشد. وگرنه رگولاتور و وزارت ارشاد و شورای عالی انقلاب فرهنگی و دهها سازمان و نهاد و دستگاه متولی و مدعی حوزه فرهنگ باید پیوستهای فرهنگی و مقررات و بخشنامهها و آییننامههایشان در مورد همهچیز را پیش از اینها آماده کرده باشند. مگر اینکه براساس سیاست «اول منار را بدزد، بعدا یک فکری به حال چالهاش میکنیم» عمل کنند که کمی بعید به نظر میرسد.