رسوخ رنگ گرم به مردودیهای بورسی
گروه بورس|
دستورالعمل بازار پایه فرابورس در روزهای اخیر با تغییراتی همراه شده که قرار است از خرداد ماه سال آینده اجرایی شود.
بهطور کلی بازار پایه، به دلیل نداشتن محدودیت معاملات شرکتهای بورسی، همواره تحت ریسکهای شدید قرار داشته؛ بهطوری که نوسانهای زیادی را تجربه میکند. نوسانهای شدید بازار پایه و فعالیت نوسان گیران در این بازار که باعث از دست رفتن سرمایه افراد کم تجربه شده، مسوولان بازار سرمایه را بر آن داشته است که ابزارهای کنترلی مختلف و محدودیتهایی را برای معاملات این بازار در نظر بگیرد.
بر این اساس در راستای بازنگری مقررات حاکم بر بازار پایه فرابورس، ناشران بازار پایه در 3 تابلوی زرد، نارنجی و قرمز طبقهبندی میشوند. در واقع طبقهبندی که تاکنون به صورت الف، ب و ج بوده، به صورت رنگهای مذکور در میآید.
در طبقهبندی جدید، تابلو «الف» در عمل حذف شده است. تابلو ب به تابلو «زرد» تبدیل شده و تابلوی «نارنجی» نیز به جای تابلو «ج» فعالیت میکند.
همچنین یک تابلو جدید با نام تابلو «قرمز» ایجاد شده و شرکتهایی که حکمهای ورشکستگی را دریافت کردهاند یا در حال انحلالند یا اینکه سه سال متوالی اطلاعات مالی خود را منتشر نکردهاند، در این تابلو درج میشوند.
به گفته بهنام محسنی، معاون بازارهای خارج از بورس فرابورس از این به بعد با اجرا شدن دستورالعمل جدید بازار پایه، سفارشها در بازار پایه نمایش داده نمیشود و مانند روش بوکبیلدینگ مظنههای خریدوفروش منتشر نمیشود.
محسنی میگوید: از این طریق قرار است سنجش معاملهگران و فعالان باز پایه اشاره انجام شود. به این ترتیب معامله گران و سرمایهگذاران در این بازار پس از اجرای دستورالعمل جدید جهت خرید و فروش نمادهای این بازار باید در آزمون مربوطه که برای این بازار طراحی شده شرکت، و مجوز معامله و فعالیت در این بازار را دریافت کنند .
وی افزود: این آزمون جهت کنترل ریسک بوده و مانند بیانیه ریسک است که کارگزار از مشتریان خود دریافت میکند. همچنین سرمایهگذارانی که به صورت هیجانی وارد این بازار میشوند و اطلاع کمی از نحوه معاملات این بازار دارند دیگر امکان معامله نداشته و دچار زیان نمیشوند. محسنی هدف از آزمون مذکور را اخراج سرمایهگذاران غیرحرفهای از بازار پایه فرابورس دانست.
ماموریت بازار پایه چه بود
فلسفه وجودی بازار پایه این بود که معاملات سهام شرکتهای سهامی عام در یک بستر شفاف و قانونی انجام شود.
در واقع هدف اصلی قانونگذار این بود که این نقل و انتقالات در دفاتر سهام شرکتها یا بنگاههای معاملاتی املاک انجام نشود و این تکلیف قانونی در قانون برنامه پنجم توسعه به صراحت عنوان شده بود.
اما به گفته صابر جعفروند آذر، بازار پایه به شکل کنونی امکان ادامه فعالیت نداشت و سهامداران زیادی در معرض ضرر و زیان قرار داشتند.
وی افزود: در این بازار برخی از این شرکتها شفافیت و شرایط لازم را نداشته و شرایط پذیرش در بورس و فرابورس را ندارند. از طرفی الزام قانونی معامله سهام شرکتهای سهامی عام تنها از طریق بازار سرمایه وجود دارد، بنابراین نهاد ناظر باید برای ساماندهی هر چه بیشتر معاملات این شرکتها که اساسا پذیرفته شده نیستند و تنها نزد سازمان ثبت شدهاند فکری میکرد.
جعفروند دلایل تغییرات جدید در بازار پایه را اینگونه تشریح کرد: سهامداران باید مطلع باشند که این شرکتها اطلاعات کاملی ندارند و ریسک بیشتری برای خرید خواهند داشت. این ریسک بالا، هم میتواند سود بالا و هم ضرر زیادی داشته باشد. وی افزود: در ساختار جدید بازار پایه هم قدرت نقدشوندگی سهام شرکتها وجود دارد و هم تفکیک لازم بین سهام شرکتهای پذیرفته شده و فقط ثبت شده رعایت شده است و سهامداران با علم به تمام ریسکهای موجود اقدام به فعالیت در این بازار خواهند کرد.
تغییر مقررات روی دور تند
نگاهی به تغییرات مقرراتگذاری در بازار پایه فرابورس نشان میدهد که تقریبا هیچ بخشی از بازار سرمایه به اندازه این بازار دستخوش تغییرات جدی نشده است. عمر قوانین در این بازار بسیار پایین است و هر از چندگاهی یک تغییر گسترده در آن رخ میدهد. شاید اگر دقیقتر بگویم تقریبا هر سال یک بار این بازار دستخوش تغییر میشود این امر هم ناشی از چند مساله است. اول اینکه این بازار به دلیل یک نیاز اساسی ایجاد شده است و آن معامله سهام شرکتهای پذیرفته نشده در بازار بورس و فرابورس یا اخراج شده است یعنی طبق قانون و نیازها نمیشود این بازار را نداشت و در مقابل چون شرکتهای این بازار یا مشکل دارند یا پذیرفته نشدهاند بنابراین رفتار قیمتی آنها متناسب با بقیه بازارها نیست. در واقع سهام این بازار چون مشخصات اولیه قیمتگذاری نظیر سود یا ارزش دارایی یا تداوم فعالیت را بعضا ندارند، سفته بازی در آنها به سهولت انجام میشود حال اگر به این شرایط کوچکی شرکتها یا نداشتن سهام شناور را هم اضافه کنیم مشکل دو چندان میشود و باعث میشود که مثلا شرکتی که چند سال است تعطیل است در یک دورهای چند صد درصد بازدهی را ثبت کرده و به تبع آن افراد کم تجربه نیز درگیر این معاملات شده و متضرر شوند. از این رو این بازار با یک حالت بلاتکلیفی مواجه است باید باشد و بودنش تبعات دارد. از سویی هم به نظر میرسد فاز مطالعاتی و تحقیقی در مورد این بازار نیز کامل نیست و بطور دایم با سعی و خطا تلاش میشود این بازار بهتر کار کند که متاسفانه برخی اوقات تغییرات مثبت از آب در میآید و برخی اوقات نه. عملا هم چون مطالعه کافی انجام نمیشود میبینم هنوز چند روز از دستورالعمل جدید نگذشته یا اصلاح میشود یا با محدودیت در اجرا به لحاظ نرم افزاری مواجه شود یا حتی ممکن است در عمل نتیجه دیگری حاصل شود که از الان مشخص نیست.در این شرایط به نظر میرسد توجه ویژه به اصل مطالعه مقدماتی و دقیق، مشورت با کارشناسان بازار، پرهیز از شتاب زدگی و توجه به تجربیات قبلی بتواند مشکلات را ریشهای کاهش دهد و گرنه بدون هیچ تردیدی یک سال دیگر مجدد این دستورالعمل همانند دستورالعملهای قبلی دچار تغییر و حک و اصلاح خواهد شد.