اجباری شدن کلاه شاپو
بیست و هشتم خرداد 1314، کلاه کارمندان برای دومین بار از زمان روی کار آمدن حکومت پهلوی تغییر کرد. براساس بخشنامهای که به ادارههای دولتی و سازمانهای دیگر ابلاغ شد، از آن پس کارمندان دولت و مردان مراجعهکننده به سازمانهای دولتی باید کلاه شاپو برسر میگذاشتند. پیش از این نیز از کلاه پهلوی (کلاه یکلبه) استفاده میشد. در بخشنامه تازه آمده بود که رعایت نکردن این دستور سبب انتظار خدمت کارمند خواهد شد. این تصمیم حکومت با پشتوانه تبلیغاتی و رسانهای نیز همراه بود. گزارشهای مختلفی که با آب و تاب فراوان از جشنهای تغییر پوشش در نشریات حامی دولت منتشر میشد بخشی از این تبلیغات بود. از جمله در روزنامه «تجدد» و در حاشیه یکی از این جشنها از قول یکی از حاضران که شاه را توانگری معرفی میکند که مشتی مردم ضعیف و بیچاره را «آقا» نموده، چنین میخوانیم: «...ما ایرانیان یعنی همان اشخاصی که سابقا به هیچوجه، وزنی در جامعه نداشتیم، امروزه به صورت متمدنین در آمده و امروز همه «آقا مسیو» شدهایم...». روزنامه اطلاعات هم در23 تیرماه 1314 گزارشی از جشن تبدیل کلاه ایرانیان مقیم بصره(!) داده و مینویسد: «در بصره از طرف ایرانیان مقیم آنجا برای تغییر کلاه سابق به کلاه تماملبه مجلس با شکوهی منعقد گردیده است. کنسول دولت شاهنشاهی و تجار و روسای اصناف و ایرانیان مقیم بصره در آن جشن حضور داشتند و نطقهایی در جشن مذکور ایراد گردید. ناطقین بهطور کلی محسنات و فواید این کلاه و استقبال عظیمی که در میهن آنها برای به سر گذاردن آن به عمل آمده متذکر شده و اضافه نمودند که ما هم باید مانند برادران خود که در داخل خاک وطن هستند فوراً به این امر مبادرت نماییم و کلاه جدید بر سرگذاریم». «همایون کاتوزیان» در کتاب «اقتصاد سیاسی»، حلقه روشنفکران حامی رضاشاه را مقلدان سطحی مدرنیستهای اروپایی میداند که در امور علمی کلگرا و در امور اجتماعی همگونگرا هستند. کاتوزیان این قشر را واجد حس ازخودبیگانگی و عقده حقارت ملی معرفی میکندکه تمام کوشش خود را به کار میبرند تا خرده مدلهایی نمایشی را که نشاندهنده «همگونی» جوامع آنها با جوامع اروپایی باشد، خلق کنند.