چگونگی نظم در یک اقتصاد لیبرالی

۱۴۰۲/۰۳/۲۲ - ۰۴:۰۷:۳۸
کد خبر: ۲۰۸۰۲۲
چگونگی نظم  در یک اقتصاد لیبرالی

مهدی تدینی

در یک نظم لیبرال که رقابت آزاد در آن وجود دارد، دعوا به مصرف‌کننده منتقل می‌شود. یعنی پولداران و سرمایه‌داران برای تداوم فعالیت‌های‌شان باید وارد رقابت شوند و کنش اقتصادی داشته باشند که این کنش نهایتا منجر به سود می‌شود. بدون داشتن سود، هیچ فردی پولدار نمی‌شود. از سوی دیگر باید توجه داشت در یک نظم لیبرال اساسا از سوداگری و دلالی زمین و مسکن و... خبری نیست.

نمی‌توان خودرویی را به قیمت 100 میلیون تومان خرید، بعد 10 سال سوارش شد و یک دهه بعد آن را 500 میلیون تومان فروخت! تنها راه کسب سود، برداشت پول از جیب مردم با رضایت آنها است. به عبارت روشن‌تر، باید کالا یا خدماتی عرضه شود که مردم حاضر به پرداخت سود به تولید‌کننده شوند. بنابراین قبل از هر اقدامی باید متوجه شد که مردم به چه چیزی نیاز دارند.

در اینجا مصرف‌کننده، دارای اهمیت ویژه‌ای می‌شود و نقش کلیدی پیدا می‌کند. مصرف‌کننده مهم می‌شود چرا که پول در جیب مصرف‌کننده است و این پول برای سرمایه‌دار مهم است. فرد سرمایه‌دار یا باید به ثروت خود قانع شود یا اینکه برای افزایش آن و ثروتمند شدن باید مصرف‌کننده را راضی نگه دارد تا پولی که با زحمت زیادی به دست آورده است را در ازای تولید کالا یا خدماتی خاص پرداخت کند. اگر آزادی اقتصادی، مالکیت خصوصی و... وجود داشته باشد، هر فردی که بخواهد و اراده کند (تخصص و علم و دانایی لازم را داشته باشد) می‌تواند کالایی را تولید کند. موضوع مهم این است برای تولید کالای x محدودیتی از سوی دولت یا حاکمیت وجود نداشته باشد. یعنی در تولید x تکثر وجود دارد و رقابت هم شکل می‌گیرد.

باید بدانیم، بازار یکی از هوشمندترین پدیده‌های هستی است و عاقلانه بهترین تصمیم را می‌گیرد. فردی ممکن است، کالای x را تولید کند، بلافاصله افراد بیشتری اقدام به تولید این کالا می‌کنند. فردی کالای x را با قیمت یک میلیون تومان تولید کرده است. اگر این کالا را با قیمت 30 میلیون تومان عرضه کند، کسی کالای او را نمی‌خرد و کالا روی دست او تلنبار می‌شود. یعنی مصرف‌کننده این کالا را نمی‌خرد چون بازار هوشمند است. افزایش قیمت باعث می‌شود تا مشتری کاهش پیدا کند. بنابراین تولید‌کننده ناچار است قیمت را به اندازه‌ای کاهش بدهد که هم سود کند و هم مشتری را داشته باشد.

وقتی قیمت دو برابر شود، مشتری 30 درصد می‌ریزد، وقتی 3 برابر، 40 درصد افت مشتری دارد و... اما این روند بی‌نهایت نیست و نمی‌تواند تداوم داشته باشد. بدترین بازار، بازاری است که یک تولید‌کننده داشته باشد و انبوهی مصرف‌کننده. اما بازارهایی که متکثر هستند، رقابت در آنها شکل می‌گیرد و قیمت به وضعیت تعادل به نفع مصرف‌کننده می‌رسد.

اساسا مصرف‌کننده وفا ندارد و تنها به جیب خود و قیمت کمتر توجه می‌کند. کالای x که توسط تولید‌کننده یک میلیون تومان تولید شده بود و به قیمت 3 میلیون تومان فروخته می‌شد، پس از تکثر بازار (مثلا) به قیمت یک میلیون و 800 هزار تومان به فروش می‌رسد، این روند ادامه دارد تا جایی که قیمت در پایین‌ترین شرایط قرار بگیرد.

در رقابت بین تولید‌کننده‌های مختلف، مصرف‌کننده سود واقعی را می‌کند. بنابراین سرمایه‌داران برای جلب مصرف‌کننده‌ها باید آنها را راضی نگه دارد. در یک نظم تجارت آزاد توسط لیبرالیسم توصیه‌هایی مهم دارد و آن اینکه کسی بدون منفعت به مصرف‌کننده سود نمی‌کند و پولدارتر نمی‌شود. این بازی است که لیبرالیسم آن را راه انداخته و نتیجه آن به نفع مصرف‌کننده می‌شود. مصرف‌کنندگان، یعنی کل جامعه و همه شهروندان. در روایت‌های بعدی تلاش می‌کنم به ارتباط میان شهروندان با هم در یک نظم لیبرالیسم اشاره کنم.