یکی از موضوعات مهمی که در اقتصاد ایران همواره به عنوان چالش مطرح بوده، بحث نحوه نگاه به صادرات است. در شرایطی که بسیاری از کشورها اساسا برای صادرات کالا تولید میکنند، ما در ایران برای دورانی طولانی نگاهی متفاوت به این عرصه داشتهایم.
با وجود تمام این مسائل، راه توسعه صادرات به امریکای لاتین، تولید کالا بر اساس نیازهای این بازار است. همانطور که ما میبینیم شرکتهای چینی بدون اینکه خود مسلمان باشند، برای بازار تسبیح تولید میکنند، ما نیز باید بدانیم که در امریکای لاتین چه کالایی مورد نیاز است و آن را تولید کنیم. در واقع ما برای دورانی طولانی با این نگاه صادرات کردهایم که کالایی را برای داخل تولید میکنیم و اگر چیزی اضافه ماند و مشتری برای آن درخواست داشت، صادرات انجام میدهیم اما این نگاه باید تغییر کند و ما به سمتی برویم که بعد از رصد بازار کشور مقصد، برای حضور در آن بازار کالای مخصوص تولید کنیم.
سفر اخیر رییسجمهوری به چند کشور امریکای لاتین، به خوبی نشان میدهد که دو طرف از نظر سیاسی به یکدیگر نزدیک هستند و این آمادگی وجود دارد که سطح همکاریها در بخشهای مختلف افزایش پیدا کند اما در عین حال این سوال نیز وجود دارد که چرا سطح همکاریهای اقتصادی دو طرف چندان گسترده نیست. با توجه به دور بودن امریکای لاتین، از نظر تجهیزات حمل و نقل و هزینه جابهجایی کالا، باید شرایطی را فراهم کرد که صرفه اقتصادی چه برای صادرکننده کالا و چه خریدار کالا در مقصد وجود داشته باشد و البته محصولی صادر شود که در میان کشورهای همسایه واردکننده امکان تولید یا خرید آن وجود نداشته باشد.
مقایسه اقتصاد ایران و مثلا ونزوئلا به خوبی نشان میدهد که ما با دو اقتصاد شبیه به هم طرف هستیم. اقتصادهایی که بر مبنای فروش نفت و انرژی و محصولات وابسته به آنها شکل گرفته و از این رو در واردات نیز نیازهای مشابه دارد. توسعه تجارت میان این دو اقتصاد قدری دشوار است، زیرا دو طرف محصولاتی مشابه برای فروش و نیازهایی مشابه برای خرید دارند.
به این ترتیب نمیتوان انتظار داشت که صرف یک سفر بتواند به توسعه ناگهانی روابط دوجانبه منجر شود. ما از سویی باید مقدمات توسعه صادرات و همکاریها میان کشورها را فراهم کنیم و از سوی دیگر طوری به تولید و صادرات نگاه کنیم که حتی کالایی که در کشور ما هیچ نیازی برای آن وجود ندارد نیز صرفا برای فروش در بازارهای صادراتی تولید و صادر شود.